کد خبر:۳۰۱۱۹۱
باز نشر//

صادقی: ساختار جمعیت ایران در مطلوب‌ترین وضعیت است/ محمودی: علائم چالش‌های گذار جمعیتی در ایران قابل مشاهده است

در این شماره از مناظره مکتوب به بررسی دیدگاه دو تن از کارشناسان برجسته جمعیت شناسی پیرامون مسئله بحران جمعیت در ایران پرداختیم.

گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، پس از فرمایشات سال گذشته مقام معظم رهبری، مبنی بر اشتباه بودن ادامه سیاست کنترل جمعیت در کشورمان و هشدار ایشان به ایجاد بحران جمعیتی در سال‌های آینده، کارشناسان و صاحب‌ نظران، نظرات متفاوتی در این زمینه ارائه دادند. عده‌ای از کارشناسان به وجود بحران در آینده و اشتباه بودن ادامه سیاست کنترل جمعیت اذعان داشتند و عده ای از صاحب نظران هم هرم جمعیتی ایران را بسیار مناسب دانسته و معتقد بودند که ایران در حال حاضر در بهترین وضعیت نیروی کار  قرار دارد.


برای بررسی بیشتر مصاحبه ای با دکتر محمد جواد محمودی، رئیس مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور و دکتر رسول صادقی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این باره ترتیب دادیم که به صورت منتظره مکتوب ارائه می‌شود.


«خبرگزاری دانشجو»- وضعیت جمعیتی ایران را در حال حاضر چگونه تحلیل می‌کنید؟ آیا در مرحلۀ بحرانی قرار داریم؟


 رسول صادقی: در حال حاضر جمعیت ایران حدود 78 میلیون نفر است و نرخ رشد سالیانه 1.3 درصد دارد، همچنین در سال بیش از یک میلیون نفر هم به جمعیت آن اضافه می شود، از این‌ رو، از نقطه نظر تعداد و رشد جمعیت وضعیت مناسب است. البته، مطلوب و مناسب بودن رشد جمعیت بستگی زیادی به رشد اقتصادی دارد. به ازای هر 1 درصد نرخ رشد جمعیت بایستی 4 الی 5 درصد رشد اقتصادی داشته باشیم، در غیر این صورت 1 درصد نرخ رشد جمعیت هم مسئله آفرین خواهد بود.


از نقطه نظر ساختار جمعیت، کشور ما در بهترین و مطلوب‌ترین وضعیت جمعیت شناختی است. در واقع، به جای بحث بحران جمعیت بایستی جشن جمعیت مطرح می شد و مباحث و سیاست‌گذاری‌ها حول محور نحوۀ بهره برداری از این دوران طلایی جمعیت شکل می گرفت. این وضعیت، همان دوران پنجرۀ جمعیتی است. در بستر تغییرات جمعیتی مرحله‮ای از تحولات جمعیتی در کشور از سال 1385 آغاز شده است که به قول جمعیت شناسان «پنجرۀ جمعیتی» و «هدیۀ جمعیتی» نامیده می‮شود.


این وضعیت که از آن به عنوان دوران طلایی جمعیت نیز نام برده می‌شود تا سال 1430 طول می‮کشد. در این دوران، نسبت جمعیت در سنین فعالیت افزایش یافته و به حداکثر خود یعنی بالای 70 درصد می‎رسد. در حال حاضر، در کشور 71 درصد جمعیت در سنین فعالیت 64-15 سال قرار دارد.


مکانیزم‮های ترکیبی و رفتاری پنجرۀ جمعیتی نظیر افزایش عرضه نیروی کار، افزایش مشارکت زنان، کاهش نسبت‮های وابستگی (بار تکفل)، تعامل تغییرات ساختار سنی جمعیت با چرخۀ زندگی اقتصادی تولید و مصرف، افزایش قدرت پس‮اندازها و سرمایه‮گذاری، بهبود و توسعۀ سرمایه انسانی، افزایش کیفیت جمعیت و...، فرصت طلایی و پتانسیل‮های زیادی برای اثرگذاری مثبت بر رشد و توسعه اقتصادی فراهم می‮کند.


البته این وضعیت به طور اتوماتیک عمل نمی‮کند و بهره‮برداری از آن نیازمند بسترهای مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی است. دو تجربه متفاوت معجزه اقتصادی آسیای جنوب شرقی و فاجعه اقتصادی امریکای لاتین دال بر این وضعیت است که این دوره به شدت نیازمند سیاست گذاری و فراهم کردن بستر مناسب است.


به‌طور کلی، فرصت‮ها و چالش‮های جمعیتی پیش‮روی جمعیتی در کشور بیشتر به این وضعیت بر می‮گردد که اگر روندهای جدید تغییرات ساختار سنی جمعیت و پنجرۀ جمعیتی کشور به درستی مدیریت شود و سیاست‎های مناسب و مؤثر اتخاذ شود، می‎توان زمینۀ بهره‮برداری از پنجرۀ جمعیتی فرصت را فراهم آورد و ابعاد مختلف توسعه‮ای را بهبود بخشد. اما در مقابل، اگر بد و ضعیف مدیریت شود نه تنها این فرصت از دست خواهد رفت، بلکه با روی دیگر سکه یعنی تهدیدها، چالش‎ها و مسائل آن روبه‌رو خواهیم شد.


محمد جواد محمودی: اگر نگاهی اجمالی به زمینه‌های تاریخی تحولات جمعیت ایران داشته باشیم، متوجه می‌شویم که آهنگ شدید رشد جمعیت کشور که در سال‌های نخست پس از انقلاب اسلامی (1357) شروع شده بود، در سال‌های اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. روند رشد جمعیت ایران از گذشته تا به حال نشان می‌دهد که متوسط میزان رشد سالانۀ جمعیت در دهۀ 45- 1335 برابر با 1/3 درصد در سال بوده، لیکن در دهۀ پس از آن در فاصلۀ سال‌های 55- 1345 با کاهش روبه رو بوده و به 71/2 درصد در سال رسیده است.


جمعیت کشور در دهۀ  65- 1355 از رشد بالایی برخوردار بوده و به 9/3 درصد در سال افزایش یافته است. در دهۀ دوم انقلاب، موفقیت‌های چشمگیری از نظرکاهش نرخ موالید و کنترل جمعیت حاصل شد. براساس نتایج سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران، جمعیت ایران برابر 5/70 میلیون نفر بوده که 9/35 میلیون نفر آن را مردان و 6/34 میلیون نفر را زنان تشکیل می‌دهند که در مقایسه با جمعیت 60 میلیون نفری سال 1375 مبین خالص افزایشی در حدود 8/14 درصد یا 4/10  میلیون نفر در این فاصله زمانی است.


درصد رشد سالانه جمعیت کشور طی سال‌های 1385-1375 در کل کشور و به ‌تفکیک نقاط شهری و روستایی به‌ترتیب برابر 61/1، 74/2 و 4/0- درصد بوده که مقایسه آن با رشدهای متناظر 9/3، 5/5 و 3/2 درصد در دهه  1365– 1355 و 96/1، 2/3 و 3/0 درصد در دهۀ 75 – 1365 حاکی از تحولی اساسی و افت اساسی میزان‌های رشد جمعیت ناشی از کاهش باروری و جمع شدن قاعده هرم سنی بوده است.


همچنین بر پایه نتایج آخرین سرشماری کشور در سال 1390، جمعیت کشور برابر با 1/ 75 میلیون نفر بوده که 9/37 میلیون نفر آن را مردان و 2/37 میلیون نفر را زنان تشکیل می‌دهند و متوسط رشد سالانه جمعیت نیز با ادامه همان روند کاهشی به 3/1 درصد رسیده است. با مقایسه رشد سالانه جمعیت ایران با کشورهایی که جمعیت تقریباً مشابه با ایران دارند، می توان گفت در حال حاضر ایران از نظر رشد سالانۀ جمعیت در حد میانی و در سطح بین المللی از جمله کشورهای با رشد متوسط جمعیتی است.


یکی از چالش‌های گذار جمعیتی در ایران که هم اکنون علائم و شواهد آن در جمعیت کشور قابل مشاهده است،کاهش سطح باروری به زیرسطح جانشینی و تجدید نسل جمعیت در ایران است.  میزان باروری کل  از 5/6 فرزند برای هر مادر در سال 1365 به 71/1 فرزند در سال 1390 رسیده  است، افت مستمر این شاخص، جمعیت کشور را با چالش اساسی مواجه کرده و ادامه آن بحران جمعیتی را در کشور ایجاد خواهدکرد.


«خبرگزاری دانشجو»- با توجه به نرخ رشد جمعیت که حدود 1.3 است، آیا در چند سال آینده با بحران نیروی جوان و آماده به کار روبه‌رو نمی‌شویم؟


رسول صادقی: همان‌طور که اشاره کردم در ایران عمده سیاست‮‮ها و برنامه‮های جمعیتی بر پویایی رشد جمعیت متمرکز بوده و کمتر به ساختارهای سنی جمعیت، تغییرات و پیامدهای آن توجه شده است. این در حالی است که با توجه به کامل شدن فرایند گذار جمعیتی، گذار و تغییرات ساختار سنی اکنون مهم‌ترین موضوع جمعیت و توسعه کشور است.


در واقع، در مراحل پایانی گذار جمعیتی مباحث جمعیتی به‌جای رشد و افزایش جمعیت حول محور ساختار سنی جمعیت و تغییرات آن متمرکز می‮شود. تمرکز جمعیتی در هر کدام از گروه‮های سنی طبیعتاً نیازها، پیامدها و بالتبع برنامه‮ریزی‮های خاص خود را دارد که سیاست‮گذاران بایستی بدان توجه داشته باشند.


در حال حاضر نزدیک به یک سوم جمعیت کشور را جوانان 29-15 سال تشکیل می‮دهد. افزایش در تعداد و سهم جمعیت جوان پدیدۀ منحصربه فرد در تاریخ اجتماعی و جمعیتی ایران محسوب می‮شود. علاوه بر این، ‬‬تغییرات جمعیتی جوانان با تغییرات در ترکیب اجتماعی و فرهنگی همراه بوده است.


به عبارتی، نه تنها نسبت جمعیت جوان به جمعیت کل کشور به لحاظ عددی افزایش یافته است، بلکه به لحاظ کیفی (باسوادی، شهرنشینی، دسترسی و استفاده از رسانه‮های جمعی) نیز نسبت به کل جمعیت از رشد بیشتری برخوردار شده‮اند. از این رو، جمعیت جوان کشور از ویژگی‌های توسعه‮ای نظیر تحصیلات عالی، آگاهی و مهارت برخوردار است که می‮تواند منشاء تحولات اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی در کشور باشد.


بالفعل شدن این سرمایه بالقوه مستلزم آن است که اولاً، شناخت درستی از ویژگی‌ها و مزایای این جمعیت وجود داشته باشد و ثانیاً، امکانات و شرایط لازم برای استفاده از چنین موهبتی فراهم شود. در چنین شرایطی است که نیروی جوان موجود می‮تواند به تولید و بهره‮وری بپردازد و رشد و رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی را تضمین نماید. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬


در اینجا بایستی به این نکته اشاره کرد که در سال‌های آینده سهم جمعیت جوانان کاهش می یابد. زیرا از یک سو، جمعیت فعلی جوانان که کوهورت بزرگی هستند وارد سنین بالاتر و دوره میان‌سالی می شوند و از سوی دیگر، جمعیتی که وارد سنین جوانی می شوند به دلیل کاهش باروری تعدادشان کمتر است. البته با کمبود نیروی کار مواجه نخواهیم شد، زیرا حتی در صورت تداوم نرخ فعلی باروری 1.8 فرزند تا سال 1430 باز هم بیش از 20 درصد جمعیت را جوانان 29-15 ساله و بیش از 60 درصد جمعیت را نیز جمعیت در سنین فعالیت 64-15 ساله تشکیل خواهد داد.


محمد جواد محمودی: با توجه به تجربه انتقال جمعیتی در کشور، پیش بینی های علمی انجام شده و آینده نگری مسائل جمعیتی از دیدگاه صاحبنظران جمعیتی کشور، افت میزان باروری و تجدید نسل، کاهش حجم جمعیت ملی، بحران کاهش نیروی در سن کار، بحران سالمندی، افزایش مهاجرت های بین المللی و تغییرات قومیتی و فرهنگی از جمله چالش هایی هستند که با آنها روبرو خواهیم شد.  براساس برآورد زنجانی و دیگران، سهم نسبی (درصد) جمعیت در سن کار کشور از 96/70 درصد در سال 1390 به 47/69 درصد  درسال 1405 کاهش خواهد یافت.

 
بر اساس پیش بینی حد وسط سازمان ملل متحد، جمعیت ایران از 7/70 میلیون نفر در سال 2005 به 5/105 میلیون نفر در سال 2050 خواهد رسید. در سال 2005، 1/35 درصد از جمعیت کشور در سنین زیر 15 سال بوده، 4/60 درصد 64-15 ساله و 5/4 درصد نیز جزء جمعیت 65 ساله به بالا بودند.


طبق پیش‌بینی فوق سهم نسبی سالخوردگان به کل جمعیت تا سال 2010 در حد 5/4 درصد ثابت خواهد ماند و از آن به بعد بتدریج افزایش یافته و از 9/4 درصد در سال 2015 به 3/17 درصد در سال 2050 خواهد رسید. طی این دوره درصد جمعیت در دو گروه سنی 14-0 و  64-15 ساله با کاهش نسبی همراه خواهد بود. بر اساس جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد، پیش بینی شده است جمعیت بالای 60 سال ایران طی سال های 2011 تا 2050 با رشد 26 درصدی به 33 درصد کل جمعیت این کشور برسد و ایران ازنظر سرعت پیر شدن جمعیت رتبه سوم جهان را بعد از کشورهای امارات متحده عربی و بحرین به خود اختصاص خواهد داد. بنابر این گزارش، جمعیت جهان در حال پیر شدن است. افزایش سن جمعیت در جوامع انسانی تبعاتی چون افزایش هزینه های درمانی، کاهش تعداد نیروی کار را در پی خواهد دارد. این پیامدها، هشدارهایی جدی برای بخش های اقتصادی و صنعتی کشورها به شمار می روند.


«خبرگزاری دانشجو»- با توجه به کاهش نرخ رشد جمعیت در کشورمان در چند دهه اخیر، پیش بینی شما از نرخ رشد جمعیت در سال‌های آینده چیست؟ آیا چند سال آینده نرخ رشد جمعیت کشور منفی می‌شود؟

 
رسول صادقی: علیرغم کاهش باروری به زیر سطح جانشینی، هنوز رشد جمعیتی ما بالای 1 درصد است و صفر نشده است، این به دلیل گشتاور و مومنتوم جمعیتی است یعنی نرخ رشد فعلی و سالهای آینده به شدت متاثر از ساختار سنی است و در ساختار سنی جوان نرخ رشد علیرغم کاهش باروری همواره مثبت خواهد بود. بر اساس پیش بینی ها در یک بازده زمانی 30 و حتی 40 سال آینده نرخ رشد جمعیت ایران منفی نخواهد شد. البته در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که بازده مطلوب زمانی پیش بینی های جمعیتی 5 سال است و حداکثر بازده زمانی 20 سال و آنهم برای نشان دادن دورنما و چشم انداز تحولات است.


هر چه بازده زمانی پیش بینی ها از 5 سال به سمت 20 سال تغییر می کند اشتباه و عدم قطعیت بیشتر می شود. بایستی توجه داشت نگاه پیش بینی ها بایستی انسان محور باشد نه مدل و ریاضی محور. از اینرو، نمی توان رفتار انسانی و بازهم تاکید می کنم رفتار انسانی را با مدل های ریاضی و آنهم برای 20 سال و بیشتر پیش بینی کرد.


محمد جواد محمودی: بر اساس پیش بینی‌های علمی انجام شده در موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور  با فرض اینکه باروری از حدود 7/1 فرزند{متوسط تعداد بچه هایی که یک مادر می تواند در سنین باروری 15 تا 49 ساله به دنیا بیاورد} در سال 1390، به 35/1 فرزند در سال 1410 برسد و پس از آن تثبیت شود، جمعیت ایران در سال 1415 حداکثر 86 میلیون نفر می‌رسد و پس از آن به مرور شروع به کاهش می‌کند.


درصد رشد جمعیت در سال 1415 به صفر نزدیک و پس از آن منفی می شود. و با فرض اینکه باروری از سال 1390 تا افق 1470 حدود 7/1 فرزند تثبیت شود، جمعیت ایران در سال 1425 به حدود  92 میلیون  نفر می‌رسد و پس از آن روند کاهشی آن آغاز می شود. درصد رشد جمعیت در سال 1425 به صفر نزدیک و پس از به تدریج منفی می‌شود، بطوری که در افق 1470 حجم جمعیت به حدود  74 میلیون نفر خواهد رسید.


«خبرگزاری دانشجو»- با توجه به اینکه خانواده‌های با درآمد کمتر فرزندان بیشتری نسبت به خانواده‌های با درآمد بیشتر دارند، تأثیر مؤلفه‌های فرهنگ و سبک زندگی را در فرزندآوری خانواده‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟


رسول صادقی: البته تفاوت در فرزندآوری بین خانواده‌های با درآمد پایین و زیاد، خیلی کمتر شده است و با اشاعه هنجار دو، سه فرزندی در سطح جامعه امروزه شاهد آن هستیم که داشتن تعداد فرزند کمتر بخشی از فرهنگ و سبک زندگی همه طبقات جامعه از بیسواد تا تحصیلکرده، از مناطق توسعه نیافته تا توسعه یافته کشور شده است. با اینحال، در خانواده های مرفه علیرغم اینکه مشکل اقتصادی ندارند تعداد فرزند کمتری بدنیا می آورند، این موضوع به دلیل اهمیت مقوله کیفیت فرزند و سرمایه گذاری برای فرزندان است.


محمد جواد محمودی: در کشورهای در حال توسعه شتاب طی مراحل گذار جمعیتی  از یک سو و همچنین انقلاب تکنولوژیک و سهولت ارتباطات که جریان عظیمی از اطلاعات،  ارزش‌ها و سبک‌های زندگی را در پی داشته است از سوی دیگر، بر گستره و سرعت تحولات خانواده شدت بخشیده است.


محققان مختلف بر تغییرات سریع  ازدواج، باروری و خانواده طی این دوره در آسیا، جهان عرب و آفریقا تاکید کرده‌اند. درجریان گذار جمعیتی شتاب تغییرات در کشورهای درحال توسعه بسیار بیشتر از  تجربه مشابه درکشورهای توسعه‌یافته بوده‌است. به همین ترتیب می‌توان انتظار داشت که تغییرات شگرفی که در سه ‌دهه آخر قرن بیستم، خانواده درکشورهای توسعه یافته را متحول ساخته ‌است با شتابی بیشتر به کشورهای درحال توسعه نیز تسری یابد.


اعتقاد بر این است که نوع نگرش، طرزتلقی خانوارهای ایرانی نسبت به فرزندآوری تغییر کرده است. زمانی که جوامع وارد مرحله دوم انتقال جمعیتی می‌شوند، نظام ارزشی و نگرشی آنها به ویژه در زمینه ازدواج، تشکیل خانواده و ارزش فرزندان تغییرات اساسی می‌یابد، در این مرحله شکل سنتی تشکیل خانواده، تعریف سنتی نقش زنان و مردان در خانه و تعهدات و قیود خانوادگی نیز تغییر خواهد کرد، و این بعلت حضور بیشتر زنان در آموزش و اشتغال و شیوع ارزشهای اجتماعی طبقه متوسط غرب در جوامع در حال توسعه است.


افزایش سن ازدواج، و تمایل کمتر به تشکیل خانواده، افزایش ناسازگاری‌های زوجین، افزایش طلاق، کاهش نرخ شیوع ازداوج، افزایش نرخ تجرد قطعی، تمایل کمتر برای داشتن فرزند و برعکس تمایل بیشتر بر خودشکوفایی فردگرایانه، حتی گرایشات مردستیزی در بین زنان بیشتر می‌شود، تمام این تغییرات پتانسیل فرزندزایی را در اینگونه جوامع کم خواهد کرد و در نتیجه حتی سیاست‌های تشویق موالید دولت‌ها در زمینه راغب تر نمودن نسل جدید به داشتن فرزند، اثربخشی کمتری خواهد داشت.


«خبرگزاری دانشجو»- برخی کشورهای اروپایی که نرخ رشد جمعیت پایینی دارند مثل سویس، برای تشویق شهروندان بر فرزندآوری به وضع قوانین تشویقی و حمایتی اقدام می‌کنند، آیا ما هم می‌توانیم یا بهتر بگوییم لازم است با وضع این سیاست‌های حمایتی خانواده‌های ایرانی‌ را به این امر تشویق کنیم؟


رسول صادقی: در حال حاضر بخش عمده کاهش باروری در ایران و اینکه باروری زیر سطح جانشینی (1.8 تا 1.9 فرزند برای هر زن) است به دلیل به تاخیر افتادن ازدواج است، 40 درصد پسران و 26 درصد دختران تا 30 سالگی هنوز ازدواج نکرده اند. در محاسبات باروری کل، شاخص اصلی باروری، تعداد موالید را به کل جمعیت زنان 49-15 ساله چه مجرد و چه متاهل در نظر می گیرند و بر این اساس متوسط نرخ باروری 1.8 بدست می آید.


اما اگر تعداد موالید را به جمعیت زنان ازدواج کرده 49-15 ساله در نظر بگیریم میزان باروری 3.1 فرزند برای هر زن است. بر این اساس، فراهم کردن شرایط ازدواج برای جوانان مهمترین سیاست و برنامه می تواند باشد. این موضوع نیز بطور زیادی بستگی به فراهم کردن اشتغال برای جوانان دارد. زیرا مهمترین مانع ازدواج در ایران بیکاری است. با این وجود، مجلس محترم در قالب قانون جمعیت و تعالی خانواده برای حل مسئله باروری پایین یک سری ماده ها و بندها گنجانده شده است که بسیار بحث برانگیز و غیرواقع بینانه هستند.


برای مثال، در جامعه وقتی پسری به خواستگاری دختر می رود، اولین موضوعی که سوال می شود این است که شغلش چی ست؟ تا شغل نداشته باشد درخواست ازدواج مورد قبول واقع نمی شود. در واقع پیش شرط ازدواج، اشتغال است. اما در قانونی که در مجلس در مرحله نهایی شدن است برعکس وضعیت عمومی جامعه، ازدواج پیش شرط اشتغال است. تبدیل شدن این موضوع به قانون بجای اینکه موانع ازدواج جوانان برداشته شود خود مانع بزرگ دیگری در این مسیر ایجاد می کند.


بطور خلاصه، بر اساس شناخت جامعه ایران و سیاست هایی که کشورهای دیگر دارند بهترین سیاست و برنامه، سیاست های دوستدار و حامی ازدواج و خانواده در کنار برنامه های بهبود شرایط اقتصادی و احساس امنیت شغلی و اقتصادی است. با فراهم کردن این شرایط است که هم ازدواج ها و هم فرزندآوری ها در جامعه افزایش خواهد یافت و گرنه با دستور، بخشنامه و قانون مشکل حل نخواهد شد.

 
محمد جواد محمودی: در سیاست‌های تشویقی، دولت‌ها باید یک اصل کلی را در نظر داشته باشند، زیر ساخت‌ها و ساختارها  را باید طوری تغییر دهند که مردم تمایل به فرزند‌دارشدن داشته باشند، در غیر این صورت چون منافع عمومی جامعه به داشتن فرزند کمتر می باشد، سیاست‌های تشویقی و تنبیهی کارایی زیادی ندارند. از طرفی چون مسئله رشد جمعیت یک مسئله ساختاری است، به تدریج و همراه با تغییرات در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه امکان تغییر سطح باروری به‌وجود می آید، امکان افزایش جمعیت صرفاً با بسته های تشویقی، بدون ایجاد تغییرات ساختاری وجود ندارد. ما قبل از انقلاب هم شاهد خانواده هایی با پنج تا شش فرزند بودیم و پس از انقلاب چند سال نرخ رشد جمعیت را کنترل نکردیم و دچار افزایش جمعیت شدیم و پس از آن در سال 1364 پیش از آن که قانون تنظیم خانواده و سیاست های تشویقی دولت عملا اجرا بشود، باروری شروع به کاهش کرد.


این بدین معنی است که زمانی که ساختارهای اقتصادی تغییر پیدا کرد مردم خودشان به دنبال کاهش باروری رفتند. اما در کاهش میزان باروری عواملی همچون دخالت علمای مذهبی، دخالت دولت، افزایش میزان باسوادی زنان  (52درصد در سال 1365 و 80درصد در سال 1385 برای زنان)، توسعه شهرنشینی (60درصد در سال 1365 و 68درصد در سال 1385 ، و71.4 درصد در سال 1390)، افزایش سن ازدواج (به ترتیب برای مردان و زنان 24  و 19/7 در سال 1365و 26/5 و 23/1 در سال 1385 (افزایش اشتغال زنان (6/1 درصد در سال 1365 و 9/5 درصد در سال 1385)، گرایش زنان به تحصیلات و آموزش عالی (4/7درصد در سال 1365 و 20 درصد در سال 1385)، تعداد جمعیت با تحصیلات عالی نسبت به هر 1000 نفر (1189 نفر در سال 1365 و 6143 نفر در سال 1385 برای زنان)،‌ تغییر در کارکرد خانواده (گسترش نهادهای دولتی و نیمه‌دولتی و غیرانتفاعی در عرصۀ رفاه اجتماعی که برخی از کارکردهای سابق خانواده را عهده‌دار شده‌اند.


کاهش صلۀ ارحام (کاهش روابط، حمایت‌ها و روابط بین نسلی خانوادگی، فرد گرایی، کاهش فاصلۀ طبقاتی (توزیع بهتر درآمد) و توسعه اقتصادی، تأثیر گذار هستند. زمانی که زنان به تحصیلات رو آوردند دیگر به دنبال فرزند بیشتر نیستند. وقتی نگاه مردم به فرزند به عنوان یک کالای مصرفی است، دیگر به دنبال تعداد فرزندان بیشتر نیستند و بسیاری موارد دیگر در کاهش نرخ باروری ایفای نقش می‌کنند.


تهیه و تنظیم: زینب قمی، حانیه سادات مؤمنی

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار