گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ سال هاست از نامه رهبری به جمعی از اندیشمندان حوزه مبنی بر امر به تشکیل و برگزاری کرسی های آزاداندیشی در حوزه و دانشگاه میگذرد و این در حالی است که پس از گذشت یک دهه هنوز حرکت چشمگیری در این حوزه شکل نگرفته و کرسی آزاداندیشی به معنی واقعی به رکود و رخوت افتاده است.
در همین راستا و با هدف بررسی مشکلات پیش روی برگزاری کرسی ها در دانشگاه به سراغ شهریار زرشناس، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم. حاصل این گفت و گو را از نظر می گذرانید.
«خبرگزاری دانشجو»- در یکی از گفت و گوهایی که داشتید اظهار کرده بودید که کرسی های آزاد اندیشی وارد بحث های بوروکراتیک شده است، در این باره توضیح بیشتری بفرمایید و به نقش وزارت علوم در این مسئله بپردازید.
در ایران جریان تپنده و پرسش گر نسبت به کشورهای دنیا بسیار بیشتر است
زرشناس: بحثی که مقام معظم رهبری درباره کرسی های آزاداندیشی مطرح نمودند، عمدتا ناظر به این بود که بستری برای ظرفیت جدی که در جامعه وجود دارد، به منظور شکوفایی علمی و فرهنگی، ایجاد شود؛ ما در جامعه خود نیروها، استعدادها و پتانسیل های زیادی برای اندیشیدن به دغدغه ها و مسائل و موضوعاتی که در این مقطع زمانی که به عبارتی دوران گذار است با آن روبه رو هستیم، داریم.
ما در شرایط خاص تاریخی به سر می بریم، همان طور که مقام معظم رهبری از آن به عنوان پیچ تاریخی نام می برند، هم بشر در میراث جهانی و هم ما در ایران در یک پیچ تاریخی قرار داریم؛ مسائل در این پیچ تاریخی ویژگی های خاص خود را پیدا می کنند و پیچیدگی مسائل بسیار عمیق تر می شود و پرسش ها اهمیت تعیین کننده تری می یابند به این جهت که نحوه پاسخ گویی به آن ها می تواند روندهای اصلی حرکت تاریخی را به نوعی ترسیم کند.
اگر ظرفیت های علمی ما سازماندهی شود، دستاوردهای بزرگی در حد معجزه خلق می شود
جامعه ما به اقتضای این که در چنین موقعیتی قرار دارد، به هر حال جامعه ای است که انقلاب بسیار بزرگی را پشت سر گذاشته است، شور، توان و انرژی زیادی برای طرح مسائل و برای رویاروی و مواجهه با موضوعات و میل و جست وجوی عظیمی برای یافتن پاسخ دارد؛ وقتی ظرفیت های علمی ما سازماندهی می شود، دستاوردهای بزرگی در حد معجزه خلق می شود؛ ما در حوزه نظر نیز چنین پتانسیلی را در کشور داریم.
در ایران امروز جریان تپنده و پر شور و پرسش گر نسبت به کشورهای منطقه و کشورهای دنیا حتی اروپا و آمریکا، بسیار بیشتر است؛ همیشه خواص اهل نظر تعداد کمی دارند، عوام همواره بیشتر هستند؛ ولیکن در ایران حضور این خواص نسبت به عوام، حرکت پرسشگر این خواص و تاثیرگذاری این خواص در میدان حضور، خیلی قوی تر از مناطق و کشورهای دیگر است.
چرا انتخابات در ایران پر شور برگزار می شود؟
یک دلیلی که انتخابات این چنین در ایران پر شور برگزار می شود و فضای جامعه به لحاظ پرداختن به مسائل بسیار زنده است، همین امر است؛ مقام معظم رهبری وقتی مسئله کرسی های آزاداندیشی را مطرح کردند، نظر به این امر داشتند که ما بتوانیم جریان پرشور پرسشگر، حقیقت جو و خلاقیت پرداز نظری را به نحوی سازماندهی کنیم؛ باید به این جریان صورت سازنده داده شود.
اگر نتوانیم این انرژی پر شور را در مسیر صواب کانالیزه کنیم، مخرب میشود
اگر نتوانیم این انرژی پر شور را منضبط سازیم و در مسیر صواب کانالیزه کنیم، مخرب خواهد بود؛ طرح مسئله کرسی های آزاداندیشی از سوی امام امت نشان دهنده این است که ایشان می خواهند این فضای پرشور پرسشگری و میل به اندیشیدن در عین حال که باید باشد و تداوم داشته باشد، سمت و سوی سازنده بیابد؛ جریان های مخرب نتوانند از این فضا بهرهبرداری کنند.
در هیچ رهبری سیاسی حال حاضر دنیا دیده نشده که جوانان را به کرسیهای آزاد اندیشی دعوت نماید
این ایده یک ایده بی نظیر است؛ به عبارتی در هیچ رهبری سیاسی حال حاضر در دنیا و حتی در رهبران سیاسی گذشته این مسئله دیده نشده است که جامعه و جوانان و علاقه مندان به مباحث نظری را به کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی دعوت کند و صورتی منضبط و کانالیزه به میل به اندیشیدن ایجاد کند.
وقتی پیام بی نظیر رهبری در حصار حرکت های بوروکراتیک دانشگاهی قرار گرفت
وقتی این پیام بی نظیر در بدنه جامعه وارد شد، طبیعتا مخاطب اصلی این پیام عمدتا خواص هستند؛ این مسئله با مشکل عمده ای مواجه شد که به جای این که این امکان را برای این حرکت ایجاد کنند که حرکت روند خلاقی پیدا کند تا بتواند انرژی های نهفته میل به اندیشیدن و پرسشگری نظری سازنده آزاد و کانالیزه کند، در حصار حرکت های بوروکراتیک و نیمه تشریفاتی و ضابطه های مرسوم اداری و دانشگاهی قرار گرفت، این عمل به معنای نابود کردن این حرکت است.
دلیل تأکید من بر روی منضبط بودن این روند این است که هر روند پرشور و خلاقی اگر نتواند منضبط و مدیریت شود، یقینا به دلیل این که اسیر اضطراب خواهد شد، مخرب می شود؛ این امر یک واقعیت در تمام عالم است؛ به طور مثال اگر نتوانید روند حرکت رودخانه های پور شور را مهار کنید، مخرب خواهند بود؛ انرژی روانی انسان نیز این گونه است.
انرژی روانی انسان باید به نحوی باشد که در عین حال که جلوی جریان طبیعی آن گرفته نمی شود، هوشمندانه هدایت و مدیریت شود؛ کم نیستند انسان های مستعد و توانمندی که از بس دامنه علایق شان زیاد است نمی توانند آن را اولویت بندی و برنامه ریزی کنند، نمی توانند بر هیجانات خود غلبه کنند، در نتیجه گرفتار اضطراب ناشی از این انرژی عظیم میشوند.
فضای دانشگاهی ما در سطح اساتید و مدیریت آموزشی فضای خلاقیت کشی است
تمام دشواری ماجرا در بحث کرسی های آزاد اندیشی این است که ما بتوانیم در عین حال که روند منضبطی برای این حرکت ایجاد می کنیم، مانع این نشویم که این روند منضبط، حالت پرشور این حرکت و سمت و سوی خلاق این حرکت را بگیرد و آن را در هاضمه بوروکراسی نظام آکادمیک هضم کند.
وقتی کرسی های آزاداندیشی به سرنوشت مسئله تهاجم فرهنگی دچار شد
در حقیقت این اتفاق افتاد، به نظر بنده مثل بسیاری از موارد که فکر نکرده پیام ها و رهنمودهای رهبری را نتوانستیم اجرایی کنیم؛ همان گونه که بیش از دو دهه است سخن مقام معظم رهبری را درباره تهاجم فرهنگی، نتوانستیم درک کنیم و برنامه ریزی لازم را انجام دهیم تا بتوانیم مقابله جدی با آن داشته باشیم، همان مسئله به شکل دیگر در این مورد نیز پیش آمد.
در این مورد حرکت به سمتی رفت که نظام یا مدلی طراحی شود که سه الی چهار استاد، یا افرادی دارای عناوین دانشگاهی، بنشینند و یکی برای آن ها سخن بگوید و افراد درباره آن نظر بدهند و در فضای آکادمیک منحصر شود؛ در این مدل ایرادی وجود دارد و آن این است که فضای دانشگاهی ما در سطح اساتید و مدیریت آموزشی فضای خلاقیت کشی است.
فضای دانشگاه به خلاقیت و تفکر مستقل اجازه رشد نمی دهد
به عبارت دیگر فضای دانشگاهی ما دو آفت بزرگ دارد، به خلاقیت و تفکر مستقل اجازه رشد نمی دهد و بدنه ای از نیروهای مدیران و بوروکرات های سیاسی که متاسفانه هم سویی یا دلدادگی با جریان تهاجم فرهنگی دارند، تحت عنوان نقد سعی دارند هر چیزی را در این سیستم به سمت تخریب نظام ببرند.
در واقع با دو مشکل مواجه هستیم یک این که پرسشگری جدی، خلاقانه و سازنده محکوم و مطرود بوده و نادیده گرفته می شود، در مقابل شعارپردازی سیاسی، تکراری، تقلیدی و تو خالی که کاملا مخرب است و هیچ قابلیت نویی در آن وجود ندارد، به صورت نقد مطرح می شود، که این حرف ها تکرار حرف های 150-200 ساله غرب مدرن است، تکرار حرف های شکست خورده است که هم در ایران و هم در غرب بی حاصل بودنش را نشان داده است.
ترکیبی که خلاقیت سازنده دینی-انقلابی را منکوب میکند
ترکیب این دو مشکل باعث می شود خلاقیت سازنده دینی-انقلابی منکوب می شود اما بیان کلیشه ایی شعارها و مدعاهای بی پایه ی مدرنیستی تحت عنوان نقد همواره گسترش پیدا می کند؛ این دو آفت را سیستم ما دارد؛ هر کسی در این سیستم باشد به راحتی این ها را می بیند.
قصد دارند ما را تکنسین فرهنگ بار بیاورند، به جای این که اندیشمند تربیت کنند
شما پروژه ای در رشته روانشناسی یا اقتصاد بگیرید، بخواهید در این پروژه به طور مثال راجرز را نقد کنید، اگر اجازه این کار را به شما دادند؛ از همان لحظه اول منکوب می کنند، پروژه شما را شورای مد نظر اصلا تائید نمی کند؛ شیوه کاری که به شما می دهند این است که هر حرفی می زنید به یک روان شناس، فیلسوف، جامعه شناس و... استناد کنید؛ طوری که انگار فرد قدرت فکر کردن ندارد؛ قصد دارند ما را تکنسین فرهنگ بار بیاورند، به جای این که اندیشمند تربیت کنند.
اجازه نقد به پروژه های دانشگاهی داده نمی شود
فضایی که حاکم می کنند فضای منشورات مدرنیستی انسانی است و فضایی را تحت عنوان نقد باز می کنند که همان کلیشه های فاقد اندیشه است و فکر لیبرالی را تحت عنوان آزادی طلبی مطرح کنند؛ باید در چنین فضایی، کرسی های آزاد اندیشی راه بیاندازیم که در نتیجه آن، جریان خلاق پرشور، پرسشگر و متمایل به تئوری پردازی انقلابی-دینی را سرکوب نکنیم بلکه شکوفا و بارور سازیم، بکوشیم مانع این شویم که جریان بوروکرات متمایل به تهاجم فرهنگی بر روی آن سوار شود.
در چنین شرایطی کار بسیار سخت است؛ در واقع ما احتیاج به طراحی یک مدل و نهادی داریم که چند ویژگی داشته باشد اعم از این که از حالت بوروتراتیک تحت سیطره وزارت علوم و آکادمیکی دانشیار، استادیار و... خارج شود؛ باید به گونه ایی شود که جریان بچه مسلمان های انقلابی مخلص صادق پورشور پرسشگر که ظرفیت اصلی اندیشیدن ما هستند آن را اداره کنند.
کرسی های آزاد اندیشی، قالبی برای ظهور و فعلیت گرایش های فکری متن انقلاب است
در کرسی های آزاداندیشی در عین حال که می خواهیم از بوروکرازی شدن جلوگیری کنیم باید بکوشیم فضایی را فراهم کنیم که تمامی گرایش های انقلابی معتقد به ولایت و انقلاب، حضور یابند، نه همه ی گرایش ها؛ کرسی های آزاد اندیشی برای ظهور و بروز و فعلیت تمام گرایش های فکری درون متن انقلاب است، چرا که ما در متن انقلاب گرایش های فکری مختلفی داریم که همه ی این ها بر سر یک سلسله اصول با هم مشترک هستند.
به طور مثال اندیشه های امام خمینی(ره)، اسلام ناب محمدی(ص)، ولایت مقام معظم رهبری، روند حرکت نظام چه در دوره امام راحل و چه در دوره امام خامنه ای و... از جمله محورهای وحدت ما است؛ این مسائل شاکله هویتی انقلابی ما است؛ در دل همین وضعیت گرایش هایی وجود دارد همانند فرهنگستان قم که اندیشه های امام و ولایت مقام معظم رهبری را قبول دارند ولیکن تفاسیر خاص خود را نیز دارند.
گرایش دیگری به نام گرایش استاد مصباح وجود دارد؛ که ممکن است در برخی وجوه مثلا با فرهنگستانی ها اختلاف داشته باشند؛ برخی گرایش ها وجود دارد که معتقدند باید جنبه های نظری کمتر پرداخته شود و بیشتر وارد حوزه عملی شویم، از این گرایش می توان به گرایش وحید جلیلی نام برد.
کرسی های آزاداندیشی قرار است روند تئوری پردازی و شکوفایی فرهنگی ما را سازمان دهی کند
چالش ما با لیبرال ها نیست؛ کرسی های آزاداندیشی قرار است روند تئوری پردازی و شکوفایی فرهنگی ما را به نوعی سازمان دهی کند؛ همان طور انرژی پرشور توانمند علمی را در جامعه توانستیم سازمان دهی کنیم و به سمت معجزاتی بردیم؛ کرسی های آزاد اندیشی ، اگر انرژی خلاق آن آزاد شود، می توانند شگفتی آفرینی های زیادی در حوزه ی مباحث نظری ایجاد کنند.
چه ایرادی دارد در زمینه رمان از ترکیب بچه های انقلابی استفاده شود، نظرات مختلفی در زمینه رمان داریم، تیمی هم چون تیم استاد رهگذر که معتقدند ما می توانیم رمان اسلامی داشته باشیم؛ آدم هایی هم هستند که انقلابی هستند اما معتقدند رمان این قابلیت را ندارد؛ این اختلافات نظری است؛ دید بنده هم این است که اگر چه رمان در ماهیت اولیه خود مدرنیستی بوده است، اما در دوران گذار ما می توانیم به راحتی خود را در آن ثابت کنیم و نوعی تصرف دینی-اسلامی معنایی در رمان داشته باشیم.
کرسی آزاداندیشی باید زمینه شکل گیری مانیفست در انقلاب را فراهم کند
کرسی های آزاد اندیشی به این معنا است؛ دیدهای مختلف بیایند و از دل این دیدها تدریجا حرف ها و مقاله ها و... خارج شود زمینه برای شکل گیری مانیفست در انقلاب فراهم می شود؛ کرسی آزاد اندیشی یعنی این که اجازه می دهیم افراد بیایند نظرات خود را مثلا در زمینه رمان ارائه دهند و قرار نیست در این بحث ها بگوئیم چه کسی درست می گوید و چه کسی غلط می گوید.
چکیده این مسائل در جامعه مطرح می شود و وقتی پخش می شود چند تئوریسین و نویسنده که هر کدام تمایل به سمتی دارند، این مسائل را نوشته و منتشر می کنند و ظرف 20 ثانیه جریان شکل می گیرد، بی آن که کسی به صورت ارادی آن را شکل داده باشد.
این جریان به طور مثال هم تولید اثر و هم تولید نقد می کند و یکباره در دل ادبیات متعهد به انقلاب، چند رویکرد ادبی در می آید که همه انقلابی هستند و در عین حال متفاوت از هم و این مورد، حاصل این جریان می شود که ما می توانیم آن را در همه حوزه ها داشته باشیم در روانشناسی، علوم انسانی و....
باید بخشی از کرسی آزاداندیشی را به فضای جامعه منتقل کنیم
اگر کرسی های آزاد اندیشی را به سیستم دانشگاهی کشور بسپاریم و سخنان تکراری و کلیشهای زده شود می شود همان بوروکراتیک شدن، یعنی همه چیز می میرد و نابود می شود، بنابراین ما باید کاری کنیم که در عین حال که یک مکان کرسی آزاد اندیشی دانشگاه باشد بخشی دیگر آن را در جامعه بیاوریم منتهی متولی آن باید نیروهای مخلص انقلابی و بچه های فرهنگی انقلاب باشند.
در حال حاضر ضد انقلاب و منافقی داریم که اگرچه هیچ چیز را قبول ندارد اما به دروغ می گوید من امام را قبول دارم
من مخصوصا به ولایت مقام معظم رهبری تاکید ویژه دارم به این جهت که الان ضد انقلاب و منافقی داریم که اگر چه هیچ چیز را قبول ندارد اما به دروغ می گوید من امام را قبول دارم؛ بنابراین باید کسی باشد که ولایت فقیه و ولایت مقام معظم رهبری را قبول داشته باشند.
ولایت مقام معظم رهبری الان تجسم انقلاب است
ولایت مقام معظم رهبری الان تجسم انقلاب است، همه ظرفیت های انقلاب ما در بیان، سخن، نظر و بینش ایشان یا فعلیت پیدا کرده است یا دارد بروز و ظهور پیدا می کند.
اگر کرسیهای آزاداندیشی را به بچه های فرهنگی انقلاب بسپارند، می توانند آن را زنده کنند
پس این مورد محور است و ما کسی که در این مورد می لنگد را کنار می گذاریم چون نمی تواند در جریان آزاد اندیشی به ما کمکی کند و اصلا خارج از هدف است؛ در حال حاضر که کرسی آزاد اندیشی یک مساله بوروکراتیک الکی است و دارد حالت اداری پیدا می کند و زنده نیست اگر آن را به بچه های فرهنگی انقلاب بسپارند، چه در دانشگاه ها و چه در بیرون آن، می توانند آن را زنده کنند.
در خانواده انقلاب به اندازه کافی گرایش داریم که بتواند تنوع و تضارب فکری را به طور سازنده ایجاد کند
منتهی این بچه ها باید تلاش کنند مبادا این امکان ایجاد شود که ضد انقلاب لیبرال تریبونی در آن بگیرد و به جلو رود، ما در خانواده انقلاب به اندازه کافی گرایش مختلف داریم که بتوانند تنوع و تضارب فکری را کاملا به طور سازنده ایجاد کنند.