آره بابا قلم خودش زبون داره، بعضی وقتا سر سبز می دهد برباد، بعضی وقتا سری تو سرا پیدا میکنه، بعضی وقتا که زبون درازی میکنه انقدر می تراشنش تا تموم بشه...!
سرویس فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ علیرضا کریمی- این قلم صاحب زنده ی ما خیلی وقت بود که جوهر تودلش چمباتمه زده بود، حسابی قلمبه شده بود. دنبال یه فرصت می گشتم برم پیش یکی یه نیشتر بهش بزنه تا این جوهرای قلمبه شده بریزه بیرون. جاتون خالی، رفتم پیش کاربلد این قضیه، اونم همچین نیشتر زد که فقط نیشش باز شد. فکرنکنین که خندید، نه، نیش قلم راه افتاد. حالا دیگه باید مراقبش بود که سر صاحبش رو به باد نده.
البته بستگی داره چه جوهری توی این قلم وارد بشه، بعضی جوهرا نیش میزنن و بعضی ها نوش. بستگی داره اهل چی باشه. جوهرش اگه بوی قرمه سبزی بده یه جور می نویسه و اگه بوی تدبیر و تعقل بده یه جور دیگه. اهل قلم به قلمشون علاقه خاصی دارن اگه دست هر کسی بدن معلوم نیست چه جوهری توی اون قلم پرمیشه، به این خاطر به خودم قول دادم از این نعمت خدا خیلی حفاظت کنم. آخ ببخشید، یادم رفت خودمو معرفی کنم، حق باشماست! به عشق قلم فرسایی یادم رفت اولش عرض ارادت کنم و کلی چاکرم، مخلصم خدمت انورتون پیش کش کنم، خلاصه اینکه ببخشید دیگه! اسم مستعارم علیرضا کریمی است.
برای اینکه شناخته نشم یه نام و نام خانوادگی انتخاب کردم که به قیافه و ریش و لباس و ظاهرم بخوره. البته اسم اصلی من در دفتر خبرگزاری به امانت وجود داره. یه آدم معمولیم، مث شماها. ضمنا من روحانی نیستم، بازاری نیستم، نظامی نیستم، کارمند کسی نیستم فقط اینو میدونم که مخلص شمام. درواقع چمن شمام. چ:چاکرشما. م:مخلص شما. ن:نوکر شما
این چار خط معرفی کفایت میکنه تا بعد که بیشتر آشنا شدیم بیشتر معرفی بشم. اگه حضرت حق اجازه بده سعی میکنم نجواهام رو که با قلمم انجام دادم یه جوری به اطلاع شما برسونم، آره بابا قلم خودش زبون داره، واسه خودش کلی الفاظ داره، بعضی وقتا لفظ قلم مینویسه، بعضی وقتا خودمونی، بعضی وقتا نیش دار، بعضی وقتا نوش دار، بعضی وقتا سر سبز می دهد برباد، بعضی وقتا سری تو سرا پیدا میکنه، بعضی وقتا مورد تفقد قرار می گیره، بعضی وقتا که زبون درازی میکنه انقدر می تراشنش تا تموم بشه، انقدر بهش جوهر نمیدن تا از بی آبی بمیره، انقدر محلش نمیذارن که از بی کسی دق میکنه و می میره.