به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، عبدالرحیم سعیدی راد، شاعر انقلابی کشورمان به مناسبت چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری، روز دزفول شعری سروده و با نام «مثنوی دزوفول» در وبلاگ شخصی خود قرار داده است.
متن این مثنوی به شرح ذیل است:
شهر من دزفول، ای شهر شهید
شهر مردان غیور و روسفید
شهر دزفول، ای امام شهرها
ای نمونه در تمام شهرها
مردمانت تشنه ی پیغمبرند
تشنه ی یک جرعه آب از کوثرند
مردمانت در چراغ چشم من
مردمی هستند هر یک بتشکن
شهر من ای سرزمین عاشقان !
سرزمین لالههای بینشان !
سرزمین عالمان سختکوش!
خانقاه عارفان بادهنوش!
بادهنوشانی که مینوشند نور
هر یکی مستاند از جام طهور
بادهنوشانی که عاشق زیستند
جز شهیدان ، بادهنوشان کیستند؟
شهر من عطر خدایی میدهی
بوی عرفان « ضیایی» میدهی
کهکشانی در دلت جاری شده
نوری از آن «شیخ انصاری» شده
دل که با عشق تو راضی میشود
همچو «مجدالدین قاضی» میشود
تو بزرگی ای بزرگ سر به زیر
جنت از قلب تو دارد یک مسیر
*
شهر من ای شهر همزاد جنون
شهر توفانخیز، شهر لالهگون
بوی خشم و آتش و خون میدهی
بوی شبهای شبیخون میدهی
در تو میشد تا خدا پرواز کرد
زندگی در لامکان آغاز کرد
مردمانت مردمی اهل نبرد
هر یکی اهل دعا و سوز و درد
کوچههایی داشتی اهل یقین
لالههای منتشر روی زمین
کوچههایی غرق نور و غرق شور
کوچههایی منتظر بهر ظهور
کوچههایی مثل خاک کربلا
کوچههایی با شهیدان آشنا
با الف دزفول قدت خم نشد
چهره چون ماه تو درهم نشد
*
شهر من ای شهر همزاد جنون !
شهر توفانخیز، شهر لالهگون !
روزگاری عرش ، مهمان تو بود
آسمان، خاک شهیدان تو بود
شهر من ای کوچههایت چاکچاک !
«موشک» از هرم نگاهت شرمناک
بارش باران موشک ... آه نه
پای خونین عروسک ... آه نه!
در شب موشک قیامت دیده ای
مردمی پر استقامت دیده ای
پای چشم مادرانت تر شده
دشتهای لاله ات پر پر شده
*
شهر من دزفول ای شهر شهید
شهر مردان غیور و رو سپید
شهر من ای شهر با زخم آشنا
شهر من رزمنده ی بی ادعا
خوب می دانم که این در یاد توست
افتخار ما شهید آباد توست
این که سربند شهیدان خداست
شال سبز حضرت سبزقباست
عاشقی بودی که مدهوش آمدی
با الف دزفول در جوش آمدی
ای شکوه آسمانها و زمین
کو «حسین بیدخ» و «دادآفرین»؟
کو «بهاالدینی» و کو «راجی» ات؟
«خرمی» و «درولی» و «ناجی» ات؟
شهر «دانش» مهد «سوداگر» تویی
«حاج عظیم» و «سیف» و «عنبر سر» تویی
همره «مومن» چو بر بام آمدی
چون «کمیلی فر» «دل آرام» آمدی
شور «سبحانی»تباران یاد باد
«کابلی» و «قانع» و «صالح نژاد»
عشق مولا در دل تو جا گرفت
تا «صبور» از دامن تو پا گرفت
شیرمردی چون «کیانی» یاد باد
راه و رسم «دوستانی» یاد باد
*
ای تمام سینهات شور و دعا
در تو جا کرده دل «سبزقبا»
آستانش آستان انبیاست
محفل انس تمام اولیاست
محفل انس شهیدان نیز هست
بارگاه عشق و ایمان نیز هست
جلوهای از آتش و طور است این
یادگار هفتمین نور است این
این سرای عاشقان بیدل است
این کلید آشنای مشکل است
السّلام ای حضرت سبزقبا !
السّلام ای قبله ی دلهای ما !
ای سراپا مهر و لطف و آشتی !
در دلم بذر محبّت کاشتی
حضرت سبزقبا، مشکل گشا!
با تمام دردهایم آشنا!
ماندهام مغموم، دستم را بگیر!
ایّهاالمظلوم دستم را بگیر!
خونواده اي رو مي شناسم که در يک روز 25 نفر رو از دست داد.
با وجود بمبارون هاي سنگين صدا، مردمش شهر رو ترک نکردند و از خاکشون و ارزش هاشون دفاع کردند.
اجرشون با ارباب...