کد خبر:۳۵۰۲۱۱

قاچاق مواد مخدر توسط مادر و دو فرزندش به بدترین روش ممکن/ یک اشتباه یک خانواده را متلاشی کرد

مادری که با دو فرزند 12 و 15 ساله‌اش که بدترین روش ممکن اقدام به قاچاق مواد مخدر کرده بودند، توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، محسن با هيکل ضعيف جلوي من قرار گرفت و با نگاه عميقي گفت از کجاي زندگي‌ام بگويم ، از کدام بدبختي از چه بگويم .روي پيشاني من نوشته شده بدبخت ، نمي‌دانم از کجا شروع کنم!



از او پرسيدم چند سال داري؟ جواب داد : 15 سال دارم و تمام اعضاي خانواده‌ام ( پدر ، مادر ، برادرم ) زندان هستند .اين جور هم نبوديم پدرم کار آزاد داشت و زندگي خوبي داشتيم تا اين که به دلیل یک اشتباه با خودرويش تصادف کرد و پليس در کروکي او را مقصر تصادف اعلام کرد و به دليل نداشتن هزينه خسارت به زندان رفت.



محسن مي‌گويد : از زماني که پدرم به زندان رفت زندگي ما حالت دنده عقب به خود گرفت، خانه داشتيم ولي براي پرداخت خسارت‌هاي ناشي از تصادف آن را فروختيم و در يک اتاق به همراه مادر و برادر 12 ساله‌ام زندگي مي‌کرديم مادرم کار مي‌کرد ، زندگي خود را به سختي مي‌گذرانديم اما بدبختي ديگر آمد. دست مادرم شکست و اين باعث شد کرايه همان اتاق هم چند ماهي عقب بيفتد .



محسن با ناراحتي گفت : اين جمله درست نيست ولي ما مجبور شديم براي اين که اتاق 12 متري را از ما نگيرند دست به کار خلاف بزنيم، اولش از کارهای کوچک شروع شد ولی کم کم خلافمان سنگین تر شد، دیری نگذشت که من و برادر 12 ساله‌ام مواد فروش شده بودیم.



پسر 15 ساله یادآور شد: این روند مدتی سپری شد تا اين که من و برادرم به صورت معده‌اي هر کدام 50 گرم هروئين را جاسازي کرديم و مادرم نيز200 گرم و از نهبندان به سمت بيرجند به راه افتادیم.



او ادامه داد: در ذهن خود به اين فکر مي‌کردم که وقتي اين مواد را بفروشيم ديگر از فلاکت و بدبختي رها مي‌شويم تا اين که به ايستگاه بازرسي علي آباد بيرجند رسيديم و در هنگام بازرسي مامور به مادرم شک کرد.



تمام وجودم را ترس گرفت، دست برادرم را فشردم ، مادرم را براي بازرسي به پايين هدايت کردند و بعد از مدتي مامور به دنبال ما آمد ديگر دلم گره خورده بود تا اين که مواد جاسازي معده اي را کشف کردند .



محسن اضافه کرد : حالا از مادرم خبري ندارم نمی‌دانم شاید قرار است اعدامش کنند، ولي براي من و برادرم زنداني بريدند و هم اکنون در کانون اصلاح و تربيت ، دوران محکوميت خود را مي‌گذرانيم .



وي گفت : دلم براي پدر و مادرم تنگ شده اگر خدا بخواهد بعد از آزادي ، اگر عمه يا خاله‌ام من و برادرم را قبول کنند پيش آن ها ميروم در غير اين صورت مي‌روم بهزيستي و دور خلاف را براي هميشه خط مي‌کشم.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار