به گزارش خبرنگار حوزه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، یکی از حوزههایی که رهبر معظم انقلاب تأکید بسیاری روی آن دارد حوزه "علم" است. مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود به مساله تولید علم اشاره کرده و آن را از ضرورتهای جامعه در مسیر پیشرفت ایران دانستهاند. ایشان در این راستا تأکید بسیاری روی حوزه علوم انسانی دارند و تحول این حوزه را از فعالیتهای اساسی دانشگاه امروز میدانند. در این گزارش نگاهی داریم به مطالباتی که رهبر انقلاب در زمینه علوم انسانی در جمع دانشگاهیان و مسئولان فرهنگی کشور بیان کردهاند.
- علوم انسانی هوای تنفسی مجموعههای نخبه کشور است که هدایت جامعه را بر عهده دارند. بنابراین، آلوده یا پاک بودن این هوای تنفسی بسیار تعیین کننده است.
«دیدار مسئولان جشنواره فیلم عمار با رهبر انقلاب در تاریخ 1391/12/1»
- مسأله علوم انسانی هم مسأله دیگری است كه خیلی مهم است. به نظر بنده اساسیترین كار هم این است كه مبنای علمی و فلسفی تحول علوم انسانی باید تدوین بشود؛ این كار اساسی و كار اولی است كه بایستی انجام بگیرد.
«بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 1392/9/19»
علوم انسانی روح دانش است
- علوم انسانی روح دانش است. حقیقتاً همه دانشها، همه تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانی است. علوم انسانی جهت میدهد، مشخص میکند که ما کدام طرف داریم میرویم، دانش ما دنبال چیست. وقتی علوم انسانی منحرف شد و بر پایههای غلط و جهانبینیهای غلط استوار شد، نتیجه این میشود که همه تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافی پیش میرود. امروز دانشی که غرب دارد، شوخی نیست؛ چیز کوچکی نیست. دانش غرب یک پدیده بینظیر تاریخی است؛ اما این دانش در طول سالهای متمادی در راه استعمار به کار رفته، در راه بردهداری و بردهگیری به کار رفته، در راه ظلم به کار رفته، در راه بالاکشیدن ثروت ملتها به کار رفته؛ امروز هم که میبینید چه کار دارند میکنند. این بر اثر همان فکر غلط، نگاه غلط، بینش غلط و جهتگیری غلط است که این علم با این عظمت - که خود علم یک چیز شریفی است، یک پدیده عزیز و کریمی است - در این جهتها به کار میافتد.
«بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی در تاریخ 1390/7/13»
نیازمند تحول بنیادین در علوم انسانی هستیم
- حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحول بنیادین در علوم انسانى در کشور بهوجود بیاید. این به معناى این نیست که ما از کار فکرى و علمى و تحقیقى دیگران خودمان را بىنیاز بدانیم؛ نه. برخى از علوم انسانى ساخته و پرداخته غربىها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد. حرف این است که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست.
علوم انسانى آنوقتى صحیح و مفید و تربیتکننده صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکر الهى و جهانبینى الهى باشد؛ این امروز در دانشهاى علوم انسانى در وضع کنونى وجود ندارد؛ روى این بایستى کار کرد، فکر کرد. البته این کار، کار شتابآلودى نیست - کار بلندمدتى است، کار مهمى است - منتها دوستانى هم که مشغول این کار هستند، لازم است سرعت متناسب را به این کار بدهند، یعنى ضمن اینکه نباید در این کار شتابزدگى کرد، عقبماندگى هم در این کار مطلوب نیست و مورد قبول نیست؛ بایستى کار بشود.
«بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها در تاریخ 1393/4/11»
نباید در علوم انسانی مقلد باشیم
- ما بایستی در علوم انسانی اجتهاد کنیم؛ نباید مقلد باشیم. اما حالا فرض کنید که فلان رشتههای علوم انسانی در دانشگاه حذف بشود یا حذف نشود یا کم بشود؛ من روی این چیزها هیچ نظری ندارم. من نه نفی میکنم، نه اثبات میکنم؛ یعنی کار من نیست، کار مسئولین است. ممکن است مصلحت بدانند بعضی از رشتهها را حذف کنند یا نکنند؛ حرف من این نیست؛ حرف من این است که در باب علوم انسانی کار عمیق انجام بگیرد و صاحبان فکر و اندیشه در این زمینهها کار کنند.
«بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ 1390/5/19»
علوم انسانی ما بر مبانی متعارض با مبانی قرآن بنا شده است
من درباره علوم انسانی گلایهای از مجموعههای دانشگاهی کردم. ما علوم انسانیمان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهانبینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمهای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میآوریم تو دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است.
باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است. اگر این شد، آن وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و بر این اساس بناهای رفیعی را بنا کنند. البته آنوقت میتوانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد.۱۳۸۸/۰۷/۲۸
«بیانات در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور در تاریخ 1388/7/28»
وجود دانشجویان زیاد علوم انسانی ما را نگران میکند
- طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه عظیم دانشجوئی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیه دانشگاههای کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانیاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینههای علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهانبینی اسلامی باشد و بخواهد جامعهشناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشتهها میگیریم؟ این نگران کننده است.
بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفههایی هستند که مبنایش مادیگری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربیها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بیاعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست. این از جمله چیزهایی است که بایستی مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعههای دولتی مثل وزارت علوم، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در هر مرکز تصمیمگیری که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاهها و بیرون دانشگاهها.
«بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها در تاریخ 1388/6/8»
- مسیر پیشرفت، مسیر غربی نیست، مسیر منسوخ و برافتاده اردوگاه شرق قدیم هم نیست. بحرانهایی که در غرب اتفاق افتاده است، همه پیش روی ماست، میدانیم که این بحرانها گریبانگیر هر کشوری خواهد شد که از آن مسیر حرکت کند. پس ما بایستی مسیر مشخص ایرانی - اسلامی خودمان را در پیش بگیریم و این را با سرعت حرکت کنیم؛ با سرعت مناسب.
راه حلی که بر اساس این مقدمات وجود دارد، این راه حل را شما باید پیدا کنید. شما باید به نتیجه برسید، به این استنتاج برسید، اما آنچه که من میتوانم به عنوان راهنمایی و راهبرد کلی به شما عرض کنم، تلاش و مجاهدت جوانانه و پیگیر است. شما که در دانشگاهید، فعالیت شما فعالیت دانشگاهی است؛ باید درس بخوانید، تحقیق کنید، به فکر نظریهسازی باشید. الگو گرفتن بی قید و شرط از نظریهپردازهای غربی و شیوه ترجمهگرایی را غلط و خطرناک بدانید.
نیاز به نظریهسازی در علوم انسانی داریم
ما در زمینه علوم انسانی احتیاج داریم به نظریهسازی. بسیاری از حوادث دنیا حتی در زمینههای اقتصادی و سیاسی و غیره، محکوم نظرات صاحبنظران در علوم انسانی است؛ در جامعهشناسی، در روانشناسی، در فلسفه؛ آنها هستند که شاخصها را مشخص میکنند. در این زمینهها ما باید نظریهپردازیهای خودمان را داشته باشیم و باید کار کنیم؛ باید تلاش کنیم؛ دانشجو باید تلاش کند. دانشجو و محیط دانشگاه باید نگاه کلان به هدفهای انقلاب داشته باشد؛ دنبال آنها برود.
«بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز در تاریخ 1387/2/14»
باید روی علوم انسانی و علوم پایه سرمایهگذاری فکری، علمی و پولی شود
- من در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به آن آقایانی که مؤثرین در فرهنگ هستند، گفتهام که شماها جایگاه مهندسی فرهنگی را در این کشور دارید. در آن جلسه گفتهام که دو تا شاخه اصلی وجود دارد: علوم انسانی و علوم پایه؛ هر کدام به جای خود. اگر ما اینجا روی علوم انسانی تکیه میکنیم، معنایش این نیست که روی ریاضی و فیزیک و شیمی و علوم زیستی تکیه نمیکنیم، چرا؛ آنجا هم بنده یک تکیه صددرصدی دارم؛ آنها هم برای خودشان مردانی و کسانی دارند؛ علوم انسانی هم بایستی مردان و کسانی برای خودشان داشته باشد. باید روی این دو شاخه - دو شاخه اصلی؛ یعنی علوم انسانی و علوم پایه - در کشور، سرمایهگذاری فکری، علمی، پولی و تبلیغی بشود تا اینکه پیش بروند. علم را بایستی در حد اعلا دنبال کنید.
شکی نیست که بسیاری از علوم انسانی، پایهها و مایههای محکمی در اینجا دارد؛ یعنی در فرهنگ گذشته خود ما. برخی از علوم انسانی هم تولید شده غرب است؛ یعنی به عنوان یک علم، وجود نداشته، اما غربیها که در دنیای علم پیشروی کردهاند، اینها را هم به وجود آوردهاند؛ مثل روانشناسی و علوم دیگر. خیلی خوب، ما، هم برای سرجمع کردن، مدون کردن، منظم کردن و نظاممند کردن آنچه که خودمان داریم، به یک تفکر و تجربه علمی احتیاج داریم، هم برای مواد و پایههایی که آنها در این علم جمع آوردهاند، به یک نگاه علمی احتیاج داریم.
منتها گرفتن پایههای یک علم از یک مجموعه خارج از محدوده مورد قبول ما، به معنای قبول نتایج آن نیست. مثل این میماند که شما یک کارخانه را وارد میکنید، آنها با این کارخانه یک چیز بد درست میکردهاند، حالا شما با آن کارخانه، یک چیز خوب درست میکنید؛ هیچ اشکالی ندارد. ما تلفیق بین علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی، اگر به معنای مجذوب شدن، دلباخته شدن، مغلوب شدن و جو زده شدن در مقابل آن علوم نباشد، قبول داریم و اشکال ندارد. ببینید در علوم انسانی، تفکر ایمانی و میراث عظیم و عمیق شما، به شما چه میگوید.
غربیهای منطقه ممنوعی در زمینه علوم انسانی به وجود آوردهاند
امروز غربیها یک منطقه ممنوعهای در زمینه علوم انسانی به وجود آوردهاند؛ در همه بخشهای مختلف؛ از اقتصاد و سیاست و جامعهشناسی و روانشناسی بگیرید تا تاریخ و ادبیات و هنر و حتی فلسفه و حتی فلسفه دین. یک عده آدم ضعیفالنفس هم دلباخته اینها شدهاند و نگاه میکنند به دهن اینها که ببینند چه میگویند؛ هر چه آنها گفتهاند، برایشان میشود وحی مُنزل؛ این است که بد و غلط است. مثلاً چند تا فکر دارای اقتدار علمی، در یک نقطه دنیا به یک نتیجهای رسیدهاند، این معنایش این نیست که هر آنچه که آنها فهمیدهاند، درست است!
شما به مبانی خودتان نگاه کنید؛ ما تاریخ، فلسفه، فلسفه دین، هنر و ادبیات، و بسیاری از علوم انسانی دیگری که دیگران حتی آنها را ساختهاند و به صورت یک علم در آوردهاند - یعنی یک بنای علمی به آن دادهاند - مواد آن در فرهنگ و میراث علمی، فرهنگی و دینی خود ما وجود دارد. باید یک بنای اینچنینی و مستقل بسازیم. بشود.
«بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) در تاریخ 1384/10/29»
باید مرکز I.S.I اسلامی ایجاد کنیم
- ما در زمینه کارهای تحقیقاتی و درج مقالات علمی خود در مجلات I.S.I گاهی دچار مشکلاتی میشویم. البته همانطور که ذکر کردند، حجم مقالاتی که از ما چاپ شده، خوب است؛ اما من اطلاع دارم - بخصوص در زمینه علوم انسانی - که بعضی از مجلات I.S.I اصلاً مقاله محقق ما را چاپ نمیکنند؛ چرا؟ به خاطر اینکه با مبانی آنها سازگار نیست. بله، ممکن است ما درباره فلسفه، روانشناسی، تربیت و دیگر مباحث حرفهایی داشته باشیم؛ پژوهشگر ما تحقیقی کرده و به نقطهای رسیده - همان چیزی که ما میخواهیم - و مرزی را باز کرده که با خاستگاه این دانش - که غرب است و با ارزشهای آن هماهنگ است - سازگار نیست؛ لذا مقاله را چاپ نمیکنند! این هم پاسخ سادهلوحی بعضیها که خیال میکنند دنیای لیبرال - دموکراسی به معنای واقعی کلمه باز است و هرکس هرچه میخواهد، میتواند بگوید؛ نه، آنها حتی پژوهش علمی را هم با میزان کار میکنند! این، از جمله چیزهای هشداردهنده و عبرتانگیز است. اگر شما اطلاع ندارید، تحقیق کنید؛ خواهید رسید به آنچه من عرض میکنم.
ما شنیده بودیم که زمان استالین میگفتند حکومت استالین به پژوهشگاههای علمی خود میگوید من این نتیجه را میخواهم دربیاورید! علم، آزاد نبود. البته این قضیه را هم امریکاییها و غربیها میگفتند. آنوقتها ما یقین میکردیم که همینطور است، ولی الان بنده شک میکنم. از بس میبینم حرفهای خلاف میزنند، میگویم شاید این هم تهمت به استالین بوده! میگفتند - راست یا دروغ - اگر یک کاوش علمی، نتیجهاش برخلاف اصول دیالکتیک درمیآمد، استالین این را قبول نمیکرد؛ میگفت باید طوری تحقیق کنید که به این نتیجه برسد! الان ما در دنیای لیبرال - دموکراسی این را به چشم خودمان داریم میبینیم؛ منتها به شکل مدرن و منظم و با نزاکت و اتوکشیده و کراوات بستهاش! تحقیق علمی پژوهشگر مسلمانی که در فلان موضوع برخلاف چارچوبهای داوران I.S.I حرفی زده، قابل درج در آن مجله نیست!
بیایید روی ایجاد یک مرکز I.S.I اسلامی فکر کنید و در این خصوص با کشورهای اسلامی وارد مذاکره شوید. ما خوشبختانه در بین کشورهای اسلامی، پیشرفته هستیم. البته ایجاد این مرکز اسلامی معنایش این نیست که رابطه خود را با مجلات I.S.I در دنیا قطع کنیم؛ نه، این مرکز را هم بهوجود بیاوریم تا متعلق به خودمان باشد؛ این هم بشود یک مرجع معتبر. از این کارها هرچه بیشتر بکنید، انشاءاللَه به پیشرفت کشور بیشتر کمک خواهید کرد.۱۳۸۳/۱۰/۱۷
«بیانات در دیدار جمعی از رؤسای دانشگاهها در تاریخ 1383/10/17»