در شرايطي كه گزينه هاي تحريم اقتصادي، فشار بين المللي، تهديد به ماجراجويي نظامي و در نهايت انقلاب رنگي در ايران براي بازگردان ايران به ريل غرب به شكست انجاميد، به نظر مي رسد گزينه بعدي غرب براي بازگردان منافع از دست رفته در تهران، ايجاد جنگ داخلي مسلحانه باشد.
گرچه انجام چنين پروژه اي بيش از پروژه هاي قبلي براي غرب هزينه بر و پرخرج است و احتمال نتيجه گرفتن از آن هم كمتر از صفر است اما در شرایط فعلی براي استعمار اين تقريبا تنها گزينه باقي مانده است.
خاورميانه، كليد ابرقدرتي
خاورميانه به عنوان منبع انرژي جهان، يك بازار مصرف گسترده، پل بين شبه قاره، شرق دور و غرب و در عين حال مركز فرهنگ و تاريخ بشريت، استراتژيك ترين منطقه جهان است و از دست دادن آن براي غرب به معناي از دست دادن رهبري جهان است.
آمريكا، ابرقدرتي خود را مديون خاورميانه است و به خوبي مي داند نه در اروپاي شرقي با حضور قدرتي چون روسيه، نه در آمريكاي لاتين با وجود موج آمریکاستیزی دولت ها و ملت های این منطقه، نه در شرق دور با حضور چين نمي تواند هژموني خود را توسعه دهد به علاوه اينكه اهميت ژئوپليتيك هيچ كدام از مناطق فوق الذكر براي هيچ قدرتي به اندازه خاورميانه نيست.
جمهوري اسلامي، قدرت مستقل خاورميانه
جمهوري اسلامي به عنوان يك قدرت مستقل منطقه اي، با نفوذي كه در مناطق مختلف مثل عراق، افغانستان، لبنان، سوريه، فلسطين و ديگر مناطق خاورميانه دارد، تهديدي جدي براي توسعه طلبي اسرائيل به عنوان سرباز غرب در منطقه محسوب مي شود.
در چنين شرايطي با شكست سي سال تحريم كه چهار دور تحريم به اصطلاح هسته اي در سال هاي اخير اوج آنها بود و در كنار آن يك فشار بين المللي رسانه اي و نهادي گسترده از سوي غرب و همچنين تهديدات نظامي كه بويژه از سوي واشنگتن و تل آويو از زمان جرج بوش رئيس جمهور سابق ايالات متحده ادامه يافت و همچنان ادامه دارد، غربي ها گزينه ايجاد انقلاب نرم يا در نهايت نسخه خاصي از آن يعني انقلاب رنگي را در ماه هاي اخير براي براندازي نظام جمهوري اسلامي رقم زدند.
اكنون با شكست كودتا و دستگيري و محاكمه كودتاچيان، دو گزينه بعدي باقي مانده براي غرب به منظور برداشتن بزرگترين مانع توسعه طلبي رژيم صهيونيستي به عنوان پايگاه غرب در منطقه خاورميانه، ماجراجويي مستقيم نظامي و ايجاد جنگ داخلي است.
غربي ها به خوبي مي دانند و براي آنها ثابت شده است كه ايراني ها به هرگونه حمله نظامي خارجي حساس اند و خيلي زود در مقابل متجاوز در صفوف واحد به مقابله خواهند پرداخت.
همانگونه كه در بالا گفته شد غرب براي تثبيت سلطه خود بر خاورميانه حاضر به دادن هر هزينه اي است اما هرگونه ماجراجويي عليه ايران نه هزينه كه مي تواند حتي نابودي كامل منافع غرب را در خاورميانه به همراه داشته باشد.
غربي ها به خوبي دريافته اند كه ماجراجويي نظامي عليه ايران مي تواند امنيت رژيم صهيونيستي را در معرض مخاطره قرار دهد و حتي بعضي پايگاه هاي آمريكا در منطقه را به آتش بكشاند.
استراتژيست هاي غربي همواره بر اين موضوع تاكيد كرده اند كه ماجراجويي عليه جمهوري اسلامي منطقه را به گلوله اي از آتش تبديل خواهد كرد و به همين دليل هم تاكنون دست به ماجراجويي نزده اند و هرگز هم نخواهند زد.
انقلاب رنگي، زمينه اي براي جنگ داخلي
اما گزينه اي كه اكنون براي غرب باقي مانده، گزينه ايجاد جنگ داخلي مسلحانه است و اين گزينه در واقع گزينه معمول و منطقي پس از شكست انقلاب هاي رنگي است.
انقلاب رنگي را مي توان به خودي خود زمينه گزينه جنگ داخلي ناميد.
غرب پس از ايجاد شكاف عميق بين جريان هاي سياسي با تحريك جريان ها عليه يكديگر و دور كردن آنها از تفكر درباره هدف يگانه دو جريان كه همان حفظ علايق مشترك در مقابل بيگانه است تلاش خواهد كرد، برقي از نفرت توليد كند تا خرمني به پا شود كه چراغ منافع آنها را روشن خواهد كرد.
اما طرح ايجاد نفرت بين جريان هاي قومي، مذهبي، سياسي و اجتماعي ايران نيز مثل تمامي طرح هاي ديگر غرب به شكست خواهد انجاميد چرا كه باوجود عناصر وحدت بخش يك رهبر محبوب و مردمي معتقد به نظام جمهوري اسلامي، حتي باوجود ايجاد شكاف جدي بين نخبگان، شكاف جدي در سطح گسترده و ملي در ايران هرگز امكانپذير نخواهد بود.
حمداله عمادي حيدري - خبرنگار گروه بین الملل «شبکه خبر دانشجو»