به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، طی یادداشتی به قلم کاظم اخوان در روزنامه جوان آمده است:
در نخستين روز سال 1394، رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات خود در جوار حرم رضوي، به موضوع مذاكرات هستهاي جمهوري اسلامي ايران و 1+5 اشاره نمودند و به ذكر چهار تذكر در اين باب پرداختند. اينك كه در مرحلهاي حساس از روند مذاكرات هستهاي هستيم و طرفين با انتشار بيانيه مشترك مطبوعاتي در لوزان آماده بحث، بررسي و نگارش متن نهايي توافق احتمالي ميشوند، مداقهاي بر اين چهار محور مورد تأكيد معظمله، بسياري از ابهامات را در خصوص منافع ملي جمهوري اسلامي ايران در روند جاري، برطرف خواهد ساخت.
1- اولين نكته مورد اشاره معظمله نياز امريكاييها به اين مذاكرات بود. به تعبير ايشان «امريكا به مذاكرات هستهاي بسيار احتياج دارد. اين اختلافاتي هم كه ميبينيد در بين امريكاييها هست، سناتورهاي امريكا يكجور، دولت امريكا يكجور، اين معنايش اين نيست كه اينها به اين مذاكرات نيازمند نيستند؛ نه، آن جناح مقابل دولت، مايل است امتيازي را كه در اين مذاكرات وجود دارد، به نام حريفش كه حزب دموكرات است ثبت نشود؛ دنبال اين هستند. به اين مذاكرات احتياج دارند و اين مذاكرات را براي خودشان لازم ميدانند اما ابراز استغنا ميكنند. » واقعيت آن است كه گذر زمان خيلي زود اين واقعيت كه در بيان رهبري اشاره شده بود را آشكار ساخت. رئيسجمهور امريكا ساعتي پس از انتشار بيانيه لوزان، تصريح كرد: «من اطمينان دارم كه اين مسئله نشان خواهد داد كه اين توافق يك توافق خوب براي امريكا، براي متحدان امريكا و جهان خواهد بود.... اين بهمراتب، بهترين گزينه ما است. » وي همچنين مسير جاري را بهترين گزينه براي امنيت ملي امريكا و متحدانش دانست. جالب اينجاست كه جانكري هم اذعان داشت كه تحريمهاي اعمالشده سختترين تحريمهاي ممكن عليه جمهوري اسلامي ايران بود، اين به معناي پوچ بودن تهديد تشديد تحريمها بود.
۲- نكته دوم مورد اشاره حضرت امام خامنهاي آن بود كه اين مذاكراتي كه امروز در جريان است كه با دولتهاي اروپايي و با امريكا مذاكره ميكنند، مذاكره با امريكا صرفاً در قضيه هستهاي است و لاغير، اين را همه بدانند. ما درباره مسائل منطقهاي با امريكا مذاكرهاي نميكنيم؛ هدفهاي امريكا در مسائل منطقهاي، درست نقطه مقابل هدفهاي ما است. ما نه در مسائل منطقهاي، نه در مسائل داخلي و نه در مسئله تسليحات، با امريكا مطلقاً صحبت و مذاكرهاي نداريم. » نكته قابل تأمل آن است كه طرف غربي تمايل زيادي دارد تا مسائل و چالشهاي ديگر خود از قبيل مسائل منطقهاي، تسليحات جمهوري اسلامي ايران و مسائل داخلي كشورمان را به پاي ميز مذاكره هستهاي بكشاند و در اين خلال در آن حوزهها هم امتيازگيري كند. جالب اينجاست كه بلافاصله پس از امضاي بيانيه لوزان باراك اوباما با وقاحت تمام ميگويد: «فعاليتهاي ايران در هر زمينهاي بايد شفاف و قانونمند شود. ما بحثهاي قضايي و مشكلات ديگري هم با ايران داريم كه طي ماههاي آينده روي آن كار خواهيم كرد.» همچنين در بيانيه كاخ سفيد نيز بر ادامه محدوديتها بر برنامه موشكي جمهوري اسلامي ايران، تأكيد شده بود. آنگونه كه مسبوق به سابقه است و انتظار ميرود، امريكاييها در مسير مذاكرات پيش رو سعي خواهند كرد چنين مسائلي را بهپيش بكشند بعيد نيست كه از مدخل بازرسيهاي پروتكل الحاقي تلاش كنند تا فعاليتهاي نظامي جمهوري اسلامي ايران را نيز موضوع مذاكره سازند كه طبعاً لازم است مذاكرهكنندگان ايراني با هوشياري لازم در اين خصوص اقدام كنند.
3- نكته سوم مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب آن است كه « رفع تحريمها جزو موضوعات مذاكره است، نه نتيجه مذاكرات». به تعبير ايشان اين موضع امريكاييها كه «ما قرارداد با ايران ميبنديم، بعد نگاه ميكنيم ببينيم اگر به قرارداد عمل كردند تحريمها را برميداريم» اين حرف، حرف غلط و غيرقابل قبولي است. با توجه به سوءسابقه و خباثتي كه در طرف غربي سراغ ميرود، بايد مراقب بود تا گرفتار «خدعه امريكايي» نشويم. از ابتدا معلوم بود كه هدف از تحميل تحريمها بر جمهوري اسلامي ايران، شرطيسازي جامعه ايراني و اعمال فشارهاي چندجانبه است تا با مرور زمان، جمهوري اسلامي ايران از موضع خود عقبنشيني كند. بلاتكليف بودن وضعيت لغو تحريمها آنگونه كه در كلام مقامات غربي، از جمله وزير خارجه فرانسه ديده ميشود را ميتوان نگرانكننده دانست. طبعاً انتظار بهحق آن است كه در شرايطي كه تعهدات طرف ايراني در بيانيه لوزان داراي جزئيات الزامآور است، تعهدات طرف غربي نيز بر اساس خطوط قرمز مذاكره بهصورت جزئي و مشخص و قابل راستي آزمايي باشد. نقيصهاي كه در بيانيه لوزان تا حدودي مشاهده ميشود و بهنظر ميرسد بايد در مذاكرات آتي در برنامه جامعه تعيين تكليف گردد.
از سويي بهنظر ميرسد طرف غربي با لفظ تحريمهاي هستهاي ميكوشد بخش عمده و بلكه بيشتر تحريمهايي را كه در سالهاي اخير عليه ملت ايران وضع كرده است حفظ كند و در اين صورت بايد در توازن ميان دادهها و ستاندههاي بيانيه لوزان به ديده ترديد نگريست.
۴- آخرين نكته آن است كه «امريكاييها تكرار ميكنند كه ايران بايستي در تصميمهايي كه ميگيرد و چيزهايي كه قبول ميكند، بازگشتناپذيرياي وجود داشته باشد؛ اين را ما قبول نداريم. اگر چنانچه طرف مقابل ميتواند به هر بهانهاي باز هم تحريمها را عليه ملت ايران برقرار كند، هيچوجهي ندارد كه هيئت مذاكرهكننده ما بپذيرد و كاري انجام بدهد كه اين كار برگشتناپذير است.» اكنون با انتشار بيانيه لوزان، مذاكرات وارد فاز جديد و البته دشوارتري شده است. بهنظر ميرسد هنوز بر سر چالشهاي اصلي، توافقي صورت نگرفته است و بيانيه صادرشده بيشتر براي پاسخگويي به چالشهاي داخلي برخي دولتها صادر شده است. طبعاً بيانيهاي مانند آنچه كه در لوزان صادرشده است، فارغ از نقاط قوت و ضعف، نميتواند داراي بار حقوقي الزامآور در حقوق بينالمللي تلقي شود و از هيئت مذاكرهكننده انتظار ميرود تضمينهاي دقيقتري براي احقاق حقوق ملت ايران اخذ كند.
طبعاً مجال نقد و بررسي متن و حاشيه بيانيه صادر شده در لوزان در اين سطور نيست، اما به اجمال ميتوان تأكيد كرد اين بيانيه از توافق خوبي كه منافع ملت ايران را تأمين كند فاصله دارد و نكات در خور تأملي در اين بيانيه و نيز تفسيرهاي گوناگوني كه از آن ارائه ميشود، به چشم ميخورد كه در جاي خود بايد مورد بررسي و مداقه لازم قرار گيرد.
بايد اين جملات رهبر معظم انقلاب اسلامي را يادآور شد كه فرمودند: «من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حيلهگري است. از جمله چيزهايي كه غالباً پنهان ميماند از چشمها، حيلهگري اشخاص يا جهاتي است كه داراي ظاهر بزرگ و فربهي هستند؛ آدم فكر نميكند كه اينها هم حيلهگر باشند. خب امروز امريكا ظاهر فربهي دارد؛ قدرت مالي، قدرت اقتصادي، قدرت سياسي، قدرت نظامي، قدرت امنيتي، و غفلت ميشود از اينكه همين دستگاه صاحب قدرت، اهل موذيگريهاي آدمهاي ضعيف هم باشد، ولي هست؛ اهل حيلهگري است، اهل خدعه است، اهل خنجر از پشت زدن است؛ اينجوري است. ما نبايد اينجور تصور بكنيم كه حالا اينها چون مثلاً بمب اتم دارند يا وسايل نظامي قدرتمندي دارند، بنابراين احتياجي ندارند به اينكه دست به حيله و خدعه بزنند؛ نه، اتفاقاً احتياجشان هم زياد است و عمل هم ميكنند و واقعاً خدعهگري ميكنند؛ اين ما را نگران ميكند. بايد مراقب شگردهاي دشمن باشيم.»
منبع : روزنامه جوان