محبت‌های خواهرانه پسر دانشجو را از بند اعتیاد نجات داد
داستان واقعی؛
چشم بسته در لبه پرتگاه پيش مي رفتم و نمي دانستم چه بلايي تهديدم مي كند. داشتم نابود مي شدم كه يك نفر دست نوازش به سرم كشيد و نجاتم داد.
تعداد نظرات: ۴
مهتاب
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۹
خدارو شکر..
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۹
عالی بود
ali
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۹
موفق باشی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
خیلی خوب.
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار