به گزارش «خبرگزاری دانشجو»-یادداشت دانشجویی*؛ گنجهای با ارزشی که از دل خاک بیرون آمدند پیامی آورده اند...
شاید روزی که بعثی های یزیدی و شمر صفت این دسته گل های مادران ایرانی را از آب گرفته بودند تصور میکردند که با بستن دستان شان و پنهان کردن آنها در دل خاک همه چیز تمام میشود و صدای هیهات من الذله آنها در اعماق خاک سرکوب میشود. غافل از اینکه حیات مجدد و جاودانه از زیر خاک شروع میشود و تا اوج آسمان پر می کشد...
آری هر چیزی که رنگ خاک را به خود بگیرد و در آن دفن شود گذر زمان به آن بها می دهد و آیندگان از آن بعنوان گنجینه ی گمشده یاد میکنند و روزی که سر از خاک بیرون آورد همه برای دیدن آن سر ازپا نمی شناسند...
این روزها گنجینه های ایرانی سر از خاک بیرون آوردند تا ثابت کنند که آنها شاهد و ناظر بر ما و انقلاب مان هستند، آمده اند که بگویند انتظار ما از شما این نبود...آمده اند که با زبان اشاره با ما حرف بزنند ...آری اشاره... دستان بسته ی آنها یک اشاره است... حضور آنها در این شرایط حساس یک اشاره است...آمده اند که به ما نشان دهند این روزها امام امت تنها تر از همیشه است که این شهیدان به میدان آمدند و گرنه سال ها پیش تر از این می توانستند خودشان را نشان بدهند ،اما آنها ترجیح دادند همچنان ازچشم ما پنهان بمانند و درجه افتخار مفقودالأثری را به تبعیت از مادرشان حضرت زهرا(س) بر روی شانه های خود بگذارند...
اما براستی چه چیز صبر آنها را لبریز کرد و باعث شد این خط شکنان بی ادعا در چشم ما هویدا شوند...
شاید میخواهند بگویند ای ملت ایران و ای دولت مردان ما تا آخرین لحظه تسلیم نشدیم و عزت را بر ذلت ترجیح دادیم حتی وقتی دست هایمان بسته بود و آبی برای نوشیدن نداشتیم...پس شما با دستان باز کمر دشمن را زیر بار استقامتتان بشکنید و هرگز از خود ضعف و خواری نشان ندهید که همانا خدا باصابران است...
*محمدپژمان_ دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایلام
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.