به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از شیراز، روز گذشته در دانشگاه شیراز دانشجویان در حیاط دانشگاه جمع شده بودند تا حرفهای خود را با آزادی بیان در تریبون آزادی که با موضوع «دانشجو دنبال رو احزاب یا پیشرو جامعه» که توسط بسیج دانشجویی برگزار شده بود، به گوش مسئولان برسانند.
در ابتدا دانشجویان کمی از ترس ستاره دار شدن توسط مسئولان در این آزادی بیان شرکت نمیکردند تا اینکه دبیر سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز به میان دانشجویان آمد و با حرفهای خود نوری را برای حرف زدن در دل دانشجویان روشن کرد.
گل پیچی با بیان اینکه دانشجو اگر خواب بماند، نماز امت قضا میشود، خاطرنشان کرد: هیچ یک از احزاب به فکر جامعه نیستند و زمانی که دانشجو خواب بماند و حاضر نباشد برای رسیدن به اهدافش هزینه بدهد، دیگر چه کسی قرار است به فکر جامعه باشد.
وی با اشاره به نزدیک شدن به انتخابات، افزود: دانشجو در این برهه حساس از زمان مشغول چه کاری است؟
دبیر سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز با بیان اینکه انتقادات زیادی به مسئولان دارم، تصریح کرد: چرا مدام دزدیده شدن دکل نفتی را به سر مردم می زدند؛ اما زمانی که متوجه شدند دزد آن با یکی از آقایان ارتباط دارد، دیگر سکوت کردند و حرفی از آن نمیزنند؟
گلپیچی با اشاره به لغو برنامه استاندار در دانشگاه شیراز، بیان داشت: امروز به بهانه آمدن استاندار به دانشگاه مجورز هیچ برنامه ای ندادند؛ اما چرا استاندار نیامد و ارزشی برای دانشجو قائل نشد؟
وی با بیان اینکه دانشجو با صدای خود باید دردهای مردم به گوش مسئولان برساند، خاطرنشان کرد: ما آیندهسازان مملکت هستیم اگر قرار باشد اینگونه باشیم خدا به داد مملکت برسد.
در ادامه پسری که خرید کرده بود و به گفته خودش داشت به خوابگاه میرفت با دیدن فضای تریبون آزاد به پشت تریبون آمد و با اشاره به مشکلات جوانان، گفت: مشکل اصلی ما بیکاری است من دو سال فارغتحصیل دانشگاه شریف هستم؛ اما هنوز بیکار هستم.
وی با بیان اینکه مسئولان از یک طرف میگویند چرا جوانان مهاجرت میکنند از طرفی هیچ فکری به حال جوانان نمیکنند، افزود: شاید با این حرفها ما را به زندان ببرند و یا ستاره دار کنند؛ اما دانشجو باید حرف خود را بگوید.
فارغ التحصیل دانشگاه شریف در ادامه بیان داشت: یک عده میگویند مشکل بیکاری با توافق حل میشود یک عده میگویند مشکل بیکاری با توافق بدتر میشود؛ اما اینحرفها برای ما کار نمیشود.
در ادامه پسر جوانی که متوجه موضوع تریبون شده بود به پشت تریبون آمد تا کمی در زمینه موضوع اصلی صحبت کند.
وی با بیان اینکه ما اصلا در ایران حزب نداریم و همه این عناوین جناح هستند نه حزب، خاطرنشان کرد: حزب دارای یک آیین و اصول مشخص هستند، ما در اصل دنبالرو تشنجها هستیم و سعی نمیکنیم به انتخابیکدیگر احترام بگذاریم و این مشکل حل نمیشود مگر با فکر و ارئه راهکار.
دانشجویی که گویی دلش از مسائل اقتصادی کشور گرفته بود به میدان آمد و با اشاره به اینکه آزاداندیشی یکی از پایههای دموکراسی در دانشگاه است، تصریح کرد: کدام کشور تحمل میکند که پراید سه میلیونی را با قیمت بیست میلیونی به آنها بدهند؟ اما ما تحمل کردیم حمایت از تولیدات داخلی به چه قیمتی به قیمت کشته شدن هموطنانمان؟
پسری که از احزاب حسابی شاکی بود با اشاره به لغو برنامه استاندار در دانشگاه شیراز، گفت: احزابی که در کشور ما هستند به فکر منافع خودشان هستند از نظر استاندار ما آنقدر بی اهمیت هستیم که در دانشگاه حضور نیافتند، دانشجو از نظر آنها هیچی نیست.
دانشجوی دختری که از روزهای سیاسی دانشگاه شیراز دل خوشی نداشت، با بیان اینکه ما به احزاب نباید با دید منفی نگاه کنیم، بیان داشت: اگر قرار نیست دنباله رو احزاب باشیم چرا بسیج هر سخنرانی دعوت میکند از یک حزب و جناحی هستند، از دید یک جامعه شناس سیاسی وجود احزاب یک امتیاز است.
وی با اشاره به اینکه اصولگرایان به راحتی حرف خود را میزنند و دیگر احزاب خیر، خاطرنشان کرد: متاسفانه به دلیل فشارهایی که بر احزاب است، نمیتوانند به اهدافشان برسند؛ چرا که آزادی بیان را گرفتهاند، سکوت دانشجو به این معناست که یا خواب است یا او را خفه کرده اند.
در ادامه دانشجوی دختر دیگری که از حرفهای همدانشگاهی خود حسابی دلگیر بود به جایگاهآمد و با بیان اینکه من نه بسیجی هستم و نه فرهنگ و سیاستی، افزود: ما زیاد میبینیم که مسئولان بسیج تلاش میکنند تا مناظره ای برگزار کنند؛ اما نه خانم شجاعی و نه خانم راکعی حاضر به مناظره نیستند، شما زمانی میتوانید از پایمال شدن حقتان صحبتکنید که اجازه مناظره و بیان حرفهایتان را به شما ندهند؛ نه اینکه از زیر شرکت در مناظره فرار کنید.
وی با اشاره به اینکه مناظره برای دو جبهه مخالف است، اذعان داشت: جمهوری اسلامی آنقدر توان دارد که اگر نیاز باشد هر کسی که خطایی کند مجازات کند؛ اما به همه اجازه حرفزدن را میدهد؛ اما عده ای که از آزادی بیان حرف می زنند، درب سالن سخنرانی را با وجود خالی بودن سالن بر روی دانشجویان پشت درب میبندند.
در ادامه پسری که بدون توجه به موضوع تریبون، آمده بود تا از دغدغه خود در زمینه حجاب وبی حجابی بگوید با اشاره به زمان پهلوی گفت: آن زمان میگفتند رضا شاه آدم بدی است چون حجاب را با زور از زنان میگرفت؛ اما امروزه به زور میخواهند حجاب را به زنان ودختران تلقین کنند آیا این یک ظلم نیست؟
دانشجویی که دلش از دوگانگی برخی تشکلها گرفته بود، گفت: عدهای که میگویند بسیجیها مطهری را زدند، چرا کتک خوردن دانشجویی توسط محافظ رئیس جمهور را نمیبینند؟ چرا وقتی یک سگ کشته میشود تجمع میکنند؛ اما برای فاجعه منا حتی حاظر نشدند پای بیانیه ای امضا کنند؟ اگر حرفی برای گفتن دارید بیایید حرف بزنید در جامعه مدنی اسلامی احزابی که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند، لازم نیست.
در آخر دانشجویی که از بی قانونی های مملکتش دلگیر بود، گفت: اینجا نوشته است پیشرو در جامعه، کدام جامعه؟ جامعه ای که بخیه کودک چهار ساله را به دلیل بی پولی باز میکند، جامعه است؟