به گزارش گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی در حاشیه دیدار نوروزی با جمعی از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان کشور در انتقاد از عملکرد مدیران بانکها اظهار داشت: با بهم خوردن اوضاع پولی و انضباط مالی کشور طی چند سال گذشته و بروز بیماری هلندی و از همه مهمتر اعمال نفوذ دولت و سهامداران عمده بانکها در انتخاب مدیران، افرادی بر اریکه مدیریت پولی و اعتباری کشور تکیه زده اند که متأسفانه جمع قابل توجهی از همین مدیران عامل و اعضاء هیأت مدیره بانکها، سواد و شخصیت بانکداری را ندارند که آثار و تبعات مدیریت این آقایان صنعت بانکداری کشور را زیر سؤال برده است بطوریکه اگر با ذربین هم دور تا دور دنیا را بگردیم نمونه این مدیران را نمی توانیم پیدا کنیم.
وی افزود: وقتیکه اسمی از مدیران صنعت بانکداری کشور به میان میآید همه توقع دارند تا حداقل با شخصی محترم، موجه، باسواد، کاردان، باحوصله، مدیر و مدبر، به روز، با اخلاق و حافظ منافع بانک و مشتری رو به رو شوند اما متأسفانه غالب مدیران بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری کشور استاندارد جدید مدیریتی را برای خود خلق کرده و در آن قالب کار میکنند!! شخصی مغرور، خشن، بی حوصله، دائم در جلسه، بی توجه به مشتری، حافظ منافع هر جائی که خود تشخیص میدهند، بی اهمیت به تماس مسئولین و حتی نمایندگان محترم مجلس (زیرا از نظر ایشان بی توجهی به تماسها نوعی کلاس و قدرت محسوب میشود)، دریافت حقوق و پاداشهای کلان و... که بدبختانه حاصل این مدیریت نوظهور و غلط آقایان، به جزء بهم ریختگی بازار مالی، نابسامانی اقتصاد، نارضایتی دولت و ملت و رشد معوقات و پر شدن جیب رانت خواران حاصل دیگری درپی نداشته است!؟
دلیل ظهور مدیریت غلط در اکثر بانکهای کشور
علیپور در ادامه به علل و دلایل ظهور مدیریت بی سواد و ناکارآمد بانکی اشاره کرد و گفت: مدیریت غلط و ناکارآمد بانکی دلایل خاص خود را دارد که به مهمترین آنها بشرح زیر میتوان اشاره نمود.
ضعف فرهنگی و نبود آموزش صحیح
نبود نظارت بر عملکرد مدیران
عدم شایسته سالاری و گزینش مدیران بر حسب دوستی و یا وابستگی جناحی
وجود اقتصاد مریض و نابسامان
اعمال سیاستهای غلط پولی و اعتباری
وجود سیاستهای انقباظی و شل و سفت کردن درب خزانه
عرضه کم پول از جانب بانکها (تسهیلات) و برعکس درخواست بالای مردم برای دریافت پول (تسهیلات)
بنگاهداری بانکها و دور شدن از وظایف اصلی خود
اداره امور بانکها بصورت خانوادگی و یا توسط سهامداران عمده
حجم بالای نقدینگی در جامعه
بانکداری آلوده به ربا و فاصله زیاد سود سپرده و سود تسهیلات ( تجارت شیرین و پر سود خرید و فروش پول)
وجود رانت خواری و رفیق بازی
بالا بودن حجم معوقات بانکی و تعداد بالای بدهکاران خرد و کلان
بی توجهی بانک مرکزی بر عملکرد بانکها
وی در ادامه گفت: مواردی را که خدمتتان عرض کردم بخشی از علل و دلایل رشد و ظهور مدیریت غلط، ناکارآمد و بی سواد در صنعت بانکداری کشور میباشد که راجع به هر یک از آنها میتوان دهها صفحه مطلب نوشت لذا تا تک تک این موارد بطور زیربنائی اصلاح و تغییر نکند اوضاع برهمین منوال ادامه خواهد داشت مگر اینکه فی الواقع اصلاحات اساسی در زمینه های فوق از جانب دولت و مراجع ذیصلاح انجام شود تا اتفاقات مثبتی در عرصه مدیریت بانکی بوجود آید. لکن برخلاف نظریه رایج در اقتصاد که معتقد است بحران های مالی صرفاً در اثر عوامل کلان اقتصادی ایجاد میشوند، واقعیت براین است که مدیریت بانکها نیز میتوانند بعنوان یک عامل اساسی در ایجاد بحران های بانکی و همچنین یک منشاء بالقوه در ایجاد و یا تقویت ضرر، زیان و انحرافات اقتصادی عمل کنند. متأسفانه جمعی از مدیران ارشد بانکها که سواد چندانی را در زمینه صنعت بانکداری چه خرد و چه کلان ندارند و فقط بواسطه روابط شخصی که با مقامات ارشد پولی کشور و یا سهامداران عمده بانکها دارند به این سمتها منصوب شده و به همین خاطر تا زمانیکه بر سرکار هستند خود را موظف به دست بوسی حامیان خود میدانند!! و متأسفانه عملکرد غلط و اشتباه این آقایان، سهواً و یا عمداً زمینه ساز بحرانهای اقتصادی است و در راستای ایجاد بحران حرکت میکنند!!
کسانیکه که قبلاً در فلان وزارتخانه یا رئیس یک سازمان غیر بانکی یا رئیس هیأت مدیره فلان معدن یا نهایتاً رئیس یک مؤسسه اعتباری غیر مجاز و یا شاغل در فلان .... دستگاه بوده اند، امروز همگی مدیران عامل و اعضاء هیأت مدیره برخی از بانکهای دولتی و خصوصی ایران هستند که تا دیروز دست آقایان بهمنی و شمس الدین حسینی را می بوسیدند و امروز یادی از آنها نمی کنند و امروز وصف حال، دست آقایان سیف و طیب نیا را می بوسند و فردا خدا میداند که برای نگه داشتن پست خود دست چه کسانی را خواهند بوسید؟!!
وی اظهار داشت: نابودی اقتصاد در یک جامعه میتواند ضربات و خسارات جبران ناپذیری را بر پایه نظام سیاسی و حکومتی آن جامعه وارد کند لذا باتوجه باینکه سوء مدیریت در بانکها زمینه انحراف و نهایتاً نابودی اقتصاد را رقم خواهد زد از همین رو زنگ خطر بصدا درآمده را میبایست جدی گرفت و آن را چاره کرد در غیر اینصورت بهای سنگین این بی تدبیری و حتی به جرأت میتوان گفت خیانت بکارگیری مدیران بی سواد در شبکه بانکی را باید نظام پرداخت کند. برخی از مدیران بانکها بجای اینکه در این ایام حساس بفکر باشند و طرحی نو دراندازند تا شاید با کاهش مشکلات اقتصادی، باری از روی دوش مردم، فعالان اقتصادی و دولت بردارند متأسفانه با بی توجهی و انجام کارهای عجیب و غریب، عبس و سوأل برانگیز نه تنها اعتنایی به بانک مرکزی نمیکنند بلکه به ریش ملت و دولت نیز می خندند.
سبزعلیپور تصریح نمود: کار بانکها فقط بانکداری است ولاغیر اما سالهاست که در ایران، اکثر بانکها به یمن مدیران منفعت طلب شان، بنگاهداری و شرکت داری را در صدر برنامه های خود قرار داده اند. اگر شرکتهایی در راستای بحث بانکداری و یا مکمل فعالیتهای مالی و اعتباری باشند اشکالی ندارد اما متأسفانه برخی از بانکها شرکتهایی را مالکیت میکنند که هیچ سنخیتی با فعالیت آنها ندارد. خرید و فروش زمین، ساخت و ساز، تجارت کالاهای مختلف، خرید و فروش سهام و ... دهها مورد دیگر از جمله کارهایی است که از طرف برخی از بانکها انجام میشود. با این روند غالب بانکها را باید شرکتهای تجاری و خدماتی بدانیم که در کنار فعالیتهای اقتصادی خود، به امر خرید و فروش پول هم مبادرت میکنند!!!! آیا این راه و رسم بانکداری است؟
رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی در ادامه به اصل مشتری مداری و اخلاق حرفه ای و عدم اعتقاد جمعی از مدیران بانکها به این اصل اشاره کرد و گفت: متأسفانه چند سالیست که اخلاق حرفه ای و اخلاق کسب و کار و امر مشتری مداری تا حدود زیادی از بین رفته و جامعه را با یک بی هویتی و بی اخلاقی مواجه کرده است برهمین اساس در بازارهای انحصاری و بی رقابتی مانند بازار پولی و مالی کشورمان، مشتری مداری معنا و مفهوم خود را به کل از دست داده است. نصب شعار تکریم ارباب رجوع بر در و دیوار ادارات و بانکها، خدمات مشتری مداری حقیقی را در عمل به دنبال ندارد. احترام و تکریم مشتری، رفتاری است که احساس ارزشمندی را به او منتقل میکند و دوری از رفتاری است که موجب توهین و تحقیر مشتری میگردد. رفتار چاپلوسانه و متظاهرانه و یا پذیرایی ظاهری از مشتری، احترام نیست. اعتماد به مشتری، زیان نرساندن به او، سرعت در تحویل بموقع و بیعیب کالا و ارائه خدمات مطلوب، قیمت مناسب همراه با کیفیت بالا، حفظ حریم شخصی افراد و رازداری و امانتداری، تنوع کالا و خدمات، ارائه خدمات در همه مراحل قبل و بعد از فروش و صراحت و صداقت یعنی داشتن رفتار اخلاقی و قاطعانه، همگی از نشانه های مشتری مداری اصیل به حساب میآیند. معلوم نیست تقسیم بندی مشتریان به معمولی، مهم و بسیار مهم (VIP) مصداق تبعیض نباشد. زیرا همه مشتریان باید بسیار مهم (VIP) محسوب شوند. مع الأسف طی جلساتی که با جمعی از مدیران عامل بانکها درخصوص تنظیم سند منشور اخلاقی داشته ام به عینه دیده و متوجه شدم که غالب آنها در برابر مشتری مداری مقاومت کرده و آن را قلباً قبول ندارند و فقط برای تظاهر شعار تکریم ارباب رجوع را در برابر جمع بر زبان جاری میکنند. واقعاً وا اسفا!!! اصلاً مردم و مشتریها ارزش و احترامی ندارند و برای این مدیران حتی بنوعی مزاحم محسوب میشوند!! که امید بر این دارم تا مدیران محترم بانکها سریعاً تجدید نظری در نوع رفتار خود با مشتریان و مردم عزیزمان داشته باشند.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: اینجانب سال گذشته تذکر شدیدی را درخصوص فعالیتهای نادرست مدیران برخی از بانکها و مؤسسات اعتباری به مسئولین امر و رسانه های گروهی داده بودم لذا قاطعانه عرض میکنم که خواسته فعالان اقتصادی کشور از دولت این است که تا هرچه سریعتر جلوی این سوء مدیریت ها و ادامه خدمت افراد بی سواد و بحران ساز را در رأس بانکهای کشور گرفته و آرامش را بر فضای کسب و کار و همچنین زندگی مردم بازگرداند و زمینه ای فراهم کند تا مردم و مسئولین با احترام متقابل با یکدیگر برخورد نمایند لکن چنانچه مدیریت این آقایان همچون گذشته ادامه داشته باشد قطعاً بحرانهای اقتصادی بیشتری را نوید داده و باید منتظر مشکلات و نابسامانی های اقتصادی بیشتری در ایران باشیم که با روح اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی منافات اساسی دارد.