به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ برنامه با تفال علیرضا قزوه به کتاب شعر مرحوم «سبزواری» غایب بزرگ جلسه شعر امسال آغاز می شود و در ادامه از حضار خواسته شد تا برای شعرای درگذشته مثل سبزواری، قیصر امینپور، سید حسن حسینی، مشفق کاشانی و... ، قرائت فاتحهای داشته باشند رهبر انقلاب هم ابراز رضایت میکنند.
پس از آن سید علی گرمارودی نخستین فردی است که شعر میخواند. پس از او غلامعلی حداد عادل به رسم پیشکسوتی در کنار گرمارودی شعر « عذر تقصیر» را میخواند:
محمّدا به که مانی، محمّدا به چه مانی
«جهان و هر چه درو هست صورتند و تو جانی»
حکایتی که تو داری به هیچ چامه نگنجد
فزون ز طاقتِ اندیشه و زبان و بیانی
ندانمت چه بنامم، ندانمت چه بخوانم
که هرچه گویم و خوانم، چو بنگرم، به از آنی
اما محمدعلی مجاهدی از جمله شاعران با قریحه و پیشکسوتی است که دعوت به شعرخواندن میشود، او مسئول دبیرخانه شعر آئینی است، اما این بار یک شعر عاشقانه می خواند. زیبایی شعر واکنش حضار را در بر دارد، پس از شعر میگوید: دوستان بدانند ما هنوز هم میتوانیم از این شعرها بسراییم و مقام معظم رهبری در پاسخ میگویند: چه بسا این شعر برای دوران جوانی شما باشد!
باز هم با این تیز بینی جمع حاضر مشعوف میشود و خنده بر لبان حاضران مینشیند. سعید یوسف نیا و طهماسبی پور شعر میخوانند. ابیاتی که طهماسبی پور خواند تحسین رهبری را در بر داشت.
از تو من تنها نگاهی مختصر میخواستم
من که چشمان تو را از هر نظر میخواستم
گر چه شاید سهم اندوه مرا از دیگران
بیشتر دادی، ولی من بیشتر میخواستم
کنار این شاعر محمدمهدی سیار نشسته است، رهبر انقلاب به وی اشاره کرده و به مزاح میفرمایند ایشان هم شاعر هستند!
سیار سلام و علیکی میکند و رهبری به ایشان میفرمایند شما هم بخوانید، اما سیار با تیزبینی ضمن اشاره به اینکه شما ولی امر مسلمین هستید اما جلسه و شعرخوانی را آقای قزوه اجرا میکنند، به نوعی ادب جلسه را نگه میدارد و اجازه میخواهد خارج از نوبت شعر خوانی نکند.
رهبری میفرمایند: آن شعری که شما با آقا میلاد سرودید شعر خوبی بود، آهنگ سازی خوبی همبر آن شد. سیار در این هنگام میگوید: شعر «هتل کوبورگ»؟ که آقا مِفرمایند شعر خوبی بود که به مسایل جهانی میپرداخت. اما دشمن در برابر آن موضع گرفت. بازتاب جهانی خوبی هم داشت.
کمی بعد نوبت به سیار می رسد و این شعر عاشقانه را قرائت میکند.
چگونه در خیابانهای تهران زنده میمانم؟
مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده میمانم
مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست
که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده میمانم
هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست
اگر با دود و دم در این خیابان زنده میمانم
شرابی خانگی دائم رگم را گرم میدارد
که با سکرش زمستان تا زمستان زنده میمانم
بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم
بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده میمانم
بعد از خواندن این شعر توسط سیار جلسه ادامه مییابد، محمد جواد آسمان، شفیعی و از بانوان خانم کاردانی درباره مدافعان حرم میخواند و نغمه مستشارنظامی با این مطلع آغاز میکند:
با پنج نور ناب بهشتی،با حرف حق مجادله سخت است
تسلیم اقتدار تو هستند بر عالم این معادله سخت است