به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، حسن سبحانی به روزنامه حامی دولت تعادل گفته است: دولت بايد تلاش كند تا بعضي از اموري كه به ناگزير با آن درگير است، مقداري بهتر مديريت كند. حتي نميگويم اين كار را بهتر انجام دهد چون اين فرايند هم شرايطي نياز دارد كه شايد اين شرايط در حال حاضر فراهم نباشد. برخي كارهاي خيلي كوتاهمدت هم شايد بتوان انجام داد...
دولت به هر دليلي برنامه ششم توسعه را در موعد خودش آن طور كه لازمه يك برنامه بود به مجلس نداد. لايحهيي با عنوان لايحه اجراي احكام برنامه ششم به مجلس ارائه شد. همانطور كه از اسم آن بر ميآيد اين لايحه برنامه ششم نبود بلكه لايحه احكام برنامه ششم بود و مجلس گذشته به اين نتيجه رسيد كه آن را نهايي نكند. دولت مجدداً اين لايحه را با اضافاتي تهيه كرده و تحويل مجلس داده است. اين يكي از مواردي است كه از انجام آن گريزي نيست. بنابراين دولت بايد متعهد شود كه اين موضوع را به سامان برساند و ميتواند اين كار را بهتر انجام دهد...
اين كشور حدود 20 ميليون نفر گرفتار و حاشيه نشين دارد كه ميتوان گفت به نان شب محتاج هستند. گشايشهايي در زندگي اين مجموعه بايد به عمل آيد. نميتوان گفت كه اين اقدام گداپروري است چراكه اين مجموعه بسيار بزرگ است. البته اين كار با مشي فكري دولت چندان سازگار نيست اما اگر دولت در اين جهت اقدام كند، كار خوبي است.
به نظر من بايد شهامتي در اصلاح شيوه پرداخت يارانهها اعمال شود. روشي كه در حال حاضر وجود دارد، اين است كه مجلس ميگويد ثروتمندان را از ليست يارانهبگيران حذف كنيم كه اين كار بسيار سخت است. البته حتي اگر يك ريال كمتر به ثروتمندان داده شود، من خوشحال ميشوم اما از لحاظ عملياتي اين كار ساده نيست. اما ميتوان گفت كه يارانهها را قطع كنيم و يارانه فقط به اين 20 ميليون نفر تعلق گيرد. در اين بين اگر كساني معتقدند كه استحقاق دريافت يارانه را دارند بايد نياز خود را ثابت كنند. در اين صورت ميتوان به اين مجموعه ارقام بيشتري هم پرداخت كرد. نكته ديگر اينكه مردم بايد امكان مدرسه رفتن رايگان كيفي را داشته باشند...
هيچ دولتي را نميتوان در ايران نام برد كه رويكرد پوپوليستي ندارد. با اين حال، نوع اقدامات ممكن است از دولتي به دولت ديگر فرق كند. گاهي اوقات اين موضوع ملموستر و گاهي از نظر نرم افزاري پيچيدهتر است اما ماهيت آن چندان تفاوتي نميكند. اقتصاد سياسي ايران نميتواند قبول كند، دولتي تصوير واقعي از خود به مردم ارائه دهند و بيشتر انتظار دارند دولتهايي وجود داشته باشند كه خود را نزد مردم خوب جلوه دهند...
چرا در سالهايي كه رشد اقتصادي پايين است، دولتها آن را اعلام نميكنند و تنها وعده افزايش رشد را ميدهند؟ معناي چنين رويكردي اين است كه دولت فكر ميكند رشد اقتصادي به او بر ميگردد و نگران است اين استدلال ايجاد شود كه اگر امسال رشد كم بوده، يعني دولت كم كاري كرده است...
در مورد اينكه دولت چه كارهايي ميتوانست انجام بدهد و انجام نداد، همان زمان كه دولت يازدهم روي كار آمد نامهيي به رييسجمهور نوشتم و مشكلاتي را عنوان كردم كه در گذشته بوده است و اگر اين راه را ادامه دهند مشكلات حل نميشود. از سال 68 تا سال 92 تنها يك سياست اقتصادي در ايران حاكم بوده است. در عين حال كه در اين سالها دولتهاي سازندگي، اصلاحات، مهرورزي و تدبير و اميد روي كار بودهاند، سياستهاي اقتصادي آنها با هم تفاوتي نداشت....
اگر من جاي دولت بودم، سياست اقتصادي را كه محصول آن چنين شده است ادامه نميدادم اما دولت همان روند را ادامه داد. البته دولت يك كار ديگر هم انجام داد. سياستهاي اقتصادي در بعد بينالمللي به مشكل برخورده بود كه دولت تلاش كرد آن گره را باز كند اما بقيه سياستها را تغييري نداد و الان مشاهده ميكنيم كه شرايط اقتصادي نامساعد است. به نظر من اصلاح سياستهاي اقتصادي امري بود كه بايد اتفاق ميافتاد. اينگونه نبود كه دولت بگويد معلوم نيست اين سياستها جواب مثبت ميدهد يا منفي. 25سال سابقه پشت آن بود و نتيجه كاملا مشخص بود...
متاسفانه دولتها به تجار و بازرگانان بيشتر عنايت دارند تا توليدكنندگان. در اين دولت هم مصوبات، روشها و حتي سياستهاي پولي در همين راستا است. هنوز هم دغدغه يكسان كردن نرخ ارز وجود دارد. دولت ميخواهد جامعه بزرگي را اداره كند و ميگويد دغدغه توليد دارم. هيچ كس شك ندارد كه بالا رفتن نرخ ارز به معناي لطمه زدن به توليد است.
پس چرا به سراغ اين كار ميرود؟ اين اقدام توجيهي ندارد مگر اينكه دولت قصد كسب درآمد از اين ناحيه داشته باشد و با افزايش نرخ ارز، درآمد خود را افزايش دهد كه من چنين چيزي را نميبينيم.
سوال ديگر اين است كه چرا بايد تجارت پول در كشور اينقدر رونق داشته باشد؟ چرا شعب بانكي متعدد در اقتصادي كه راكد است و توليد آن رشد نميكند، وجود دارد؟ بديهي است كه اين پولها صرف توليد، كشاورزي و صنعت نشده است. چرا توليدكنندگان بايد سود بانكي را رها كنند و در اقتصادي كه از بيرون تحريمزده و از درون درگير گرفتاري و مشكلات است به توليد بپردازند؟ درحال حاضر تجارت پول نرخ سود بانكي را بالا نگه داشته و اين مانع توليد است.
دولت چرا در اين زمينه اقدامات لازم را انجام نميدهد در حالي كه حداقل ميتواند به سمت توليد جهتگيري كند؟ اعتقاد من اين است كه ميتوان كارهايي انجام داد. شايد گفته شود اين اقدامات نيازمند زمان است اما دست كم دولت ميتوانست زمينهسازيهاي لازم را انجام دهد تا براي 5 سال آينده آمادهتر باشيم. چه كسي مخالف پايين آمدن سود بانكي است؟ تنها پولدارهايي كه ميخواهند كار نكنند و پول آنها روي هم انباشته شود. با اين حال، دولت به اين سياستها ترديد نكرد. نتيجه اين شد كه دولت اين ساختار را به هم نزد و محافظهكارانه عمل كرد.