کد خبر:۵۳۴۴۶۱

مقابله مهدی هاشمی با فسادنفتی در خاطرات پدرش!

پسر هاشمی رفسنجانی در سال گذشته، به سه جرم «اختلاس»، «ارتشا» و «مسائل امنیتی» محکوم به ۱۰ سال حبس محکوم می‌شود ولی در سال‌های ریاست جمهوری پدرش، گزارش‌هایی از دلالی‌ها و فساد در صنعت نفت به او ارائه می‌داده است.

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، مهدی هاشمی در سال‌ گذشته، به سه جرم «اختلاس»، «ارتشا» و «مسائل امنیتی» محکوم به 10 سال حبس، جزای نقدی، رد مال و انفصال از خدمات دولتیشده است و دوران محکومیت خود را در زندان می‌گذراند اما مطابق خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1372، مهدی هاشمی علیه باند دلال و سوءاستفاده‌چی نفت به پدرش که رئیس‌جمهور وقت بود گزارش می‌داده است.

 

در خاطرات هاشمی رفسنجانی دراین‌باره می‌خوانیم:

جمعه 24 اردیبهشت 1372:

 

«... سر شب مهدی آمد و گزارش سفر به ایتالیا را داد. بازدیدی از مراکز دریایی مربوط به صنعت سازه‌های دریایی، لوله‌گذاری زیر آب و حفاری در دریا و ساخت سکوها داشته است. برای تشکیل شرکت مهندسی جهت انتقال تکنولوژی به این نتیجه رسیده است که عملیات اجرایی این‌گونه کارهای نفتی خیلی ارزان‌تر از چیزی است که فعلاً به ما می‌دهند و احتمالاً نوعی خیانت و سوءاستفاده در کار است...»[1]

دوشنبه 24 خرداد 1372:

 

«... مهدی آمد. راجع به اسناد و باند دلال سوءاستفاده‌چی نفت صحبت شد.»[2]

 

[1]- کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، صلابت سازندگی، خاطرات سال 1372، صفحه 115

[2]- همان، صفحه 170

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۱
راست می گه بیشتر این فسادها در مورد رقبای این پسر بوده است که مزاحم او بوده اند -دو م اینکه مثلا کارگری چند تا بیل و کلنگ را در دریا انداخته و یا خلبان هواپیما ی اختصاصی دو نفر بیچاره غیر نفتی را سوار کرده و این جور چیزها - واقعا خنده دار است مردم را اینقدر .... تصور می کنند و کتاب خاطرات هم می نویسند - یادم می آد عمویم کتابی در مورد خاطراتش نوشت و خودش را قدیس نمایش و دیگران را طماع و دروغگو وخلاصه شیطان صفت ،بعد از چاپش به همه اقوام یک نسخه داد اما بعد از مدتی دیگر هیچ کس سراغ این عمو را نگرفت و حتی در بیماریش هم کسی احوالش را نمی پرسید و بطوری تنها مانده که تلفن منزلش سال به سال زنگ نمی خورد و سر آخر به من قسم داد که اگر می توانم کتابها را جمع کنم .اما چه سود دیگر دیر شده است .
1
0
پربازدیدترین آخرین اخبار