گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، این روزها حال دانشجویان خوش نیست. شنیدن خبر تجمعهای اعتراضی برای مسائل صنفی دیگر عادت شده است. از صنعت نفت آبادان تا دکترهای ژنتیک پزشکی تهران! همه ناراضی هستند. تصمیمهای خلقالساعه و بازی کردن با آینده هزاران دانشجو در دولت یازدهم تبدیل به یک عادت شده است. چرا دولت روحانی از رسیدگی به وضعیت دانشجویان عاجز است؟ ریشه مشکلات کجاست؟
بحران در وزارتخانه دانشجویان از همان ابتدای معرفی کابینه دولت یازدهم کلید خورد. پیشنهاد گزینههای مسئلهدار و انتخاب سرپرست بدسابقه کلید حاشیهسازیهای سیاسی در وزارت علوم را زد. در ادامه مسیر هم نگاه سیاسی رایطلبانه در کنار ناکارآمدی مدیران، بازی کثیفی را با سرنوشت دانشجویان آیندهساز کشور کلید زد.
کمدی-تراژدی بورسیهها!
اولین قربانیان دانشگاه در دولت یازدهم دانشجویان بورسیه بودند. چند ماهی از روی کار آمدن دولت یازدهم نگذشته بود که قطار تخریب دولت قبل به ایستگاه بورسیهها رسید. اولین بار «مجتبی صدیقی» معاون فرجی دانا، وزیر علوم وقت دولت روحانی آتش این فتنه را روشن کرد. صدیقی در یک نشست خبری گفت: «۱۸۸۴ مورد تبدیل بورس خارج به داخل شدند از این تعداد ۲۲۸ نفر معدل کارشناسی زیر ۱۴ داشتند. معدل کارشناسی ارشد ۳۰۵ نفر از تبدیل به داخل کنندگان زیر ۱۶ بوده است. در مقابل نام ۲۳۵ نفر هیچ عددی به عنوان معدل ذکر نشده است. شرط سنی ۳۳ سال درباره ۳۲۵ نفر رعایت نشده است. ۱۸۳ نفرهم در پرونده خود سند محضری برای تعهد خدمت نسپردهاند.»
پس از این صحبتها کلیدواژه بورسیههای غیرقانونی آتش تهیه رسانههای اصلاحطلب شد تا به بهانه تخریب دولت قبل، حریم خصوصی و زندگی نخبگان کشور را تخریب کنند. کمتر روزی را میشد یافت که این روزنامهها مطلبی در این خصوص ننویسند. با وجود این پروپاگاندای شدید و قیف و قپیها در خصوص افشاگری، با جدی شدن پیگیری این پرونده در مجلس متناقضگوییهای مسئولان امر هم بیشتر میشد و آمارها ذره ذره آب میرفت. آمار دولتیها که با 3هزار بورسیه غیر قانونی شروع شده بود، در مقطعی به ۲۵۰۰ نفر، زیر۱۰۰۰نفر و درنهایت به چندصدنفر تقلیل پیدا کرد تا اینکه تنها اسامی 36 نفر در گزارش نهایی به تایید وزارت علوم رسید!
با این حال پس از استیضاح فرجی دانا، روحانی ول کن قضیه نبود و در مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه تهران گفت: «از آقای میلی منفرد خواهش کردیم که مسئولیت وزارت علوم را بپذیرند دیدیم که مجلس شورای اسلامی نپسندید، اشکال ندارد. از آقای توفیقی خواهش کردیم که سرپرستی را به عهده بگیرند از یمین و یسار به ما فشار آمد که او را معرفی نکنید ، گفتیم اهلا و سهلا! سر فرود آوردیم برای این که دانشگاه و کشور آرام باشد، آقای دکتر فرجی دانا را آوردیم و ایشان شروع به کار کرد که بورسیه و ما ادراک البورسیه. و این در حالی است که از روز اولی که آقای دکتر فرجی آمدند اولین کلام من به ایشان این بود که باید مساله بورسیه را دنبال کنند.»
ماجرا همچنان ادامه داشت تا تیرماه 94 رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاهها با انتقاد از کاهش رشد علمی کشور، اضافه کردند: «تحقیقات دقیق نشان میدهد مسألهی بورسیهها، به آن شکلی که در روزنامهها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راههای قانونی امتیازاتی که عدهای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو میشد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود.»
رهبری در ادامه گفتند: «سمّی که در این موضوع به دانشگاهها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاستکاری نشأت میگرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق بود.»
هرچند با این سخنان بازی کم کم جمع شد اما تا امروز پیگیریهای دانشجویان بورسیه که حقشان در این ماجرا پایمال شده به نتیجه نرسیده است. در این میان خودکشی ایوب آقایی یکی از صدمه دیدگان سیاستبازی دولت، تراژیکترین پرده این نمایش کثیف بود. ماجرا اما هنوز ادامه دارد...
قصه پر غصه صنعت نفتیها!
19 خرداد 94 برای خیلیها یک روز عادی بود، شبیه روزهای دیگر زندگی. هیچ کس هم عین خیالش نبود که با سرنوشت کلی جوان بازی میشد. آن روز اما چندان هم معمولی نبود. لااقل برای دانشجوهای دانشگاه صنعت نفت که ناگهان در تعلیق فرو رفتند. تردید و ترس و نگرانی به جانشان افتاد و رنجشان داد. آنها دیگر نه شغلی داشتند و نه فردایی. از کار بیکار شده بودند. تنها به این خاطر که جناب وزیر نفت ابلاغیهای صادر کرده بود. یک دستور ناآشنا روی کاغذی ساده؛ جملات سیاهی که مثل پتک روی سر دانشجویان صنعت نفت فرود میآمد؛ «ممنوعیت هرگونه استخدام و جذب نیروی انسانی در تمامی دستگاههای تابعه وزارت نفت و بسط آن به دانشآموختگان ممتاز دانشگاه صنعت نفت!»
دانشکدههای اهواز و آبادان دی ماه اولین تجمع اعتراضی را به خود دیدند. فاصله اما آنقدر زیاد بود که مسئولان وزارت نفت وقعی به این اعتراضات ننهند. دانشجویان این بار تصمیم گرفتند به تهران بیایند و در برابر خانه ملت تحصن کنند. تحصن چند روزی ادامه داشت و برخی نمایندگان هم پیگیر کار مهندسان نفتی شدند. زنگنه البته گردنش کلفتتر از این حرفها است. ژنرال و همکاران سر سفیدش ظاهراً جایی برای مهندسان جوان باقی نگذاشتهاند. ماجرای صنعت نفت هم همچنان ادامه دارد...
مهندسها بیرون! آخوندی داس برمیدارد
ماجرا از آنجایی شروع شد که 25 مرداد ماه سال گذشته وزارت راه و شهرسازی در مصوبهای، عضویت مهندسانی که رشته دوره کاردانی آنها غیر مرتبط با ساختمان است را در سازمان نظام مهندسی لغو کرد. علاوه بر این آنها نمیتوانند پروانه اشتغال به کار مهندسی دریافت کنند و مدرک آنها تأثیری در ارتقاء رتبه شرکتها نخواهد داشت. با این مصوبه رسماً چند سال تلاش و هزینه مادی و معنوی 5 هزار دانشجویی که در آزمونهای رسمی کاردانی به کارشناسی قبول شده بودند و تحصیلاتشان را به پایان بردهاند بی اعتبار شد.
پس از ابلاغ این مصوبه، دانشجویان متضرر بارها در فضای مجازی و تجمع مقابل نهادهای مرتبط، اعتراضشان را اعلام کردهاند. آنها میگویند باید زمانی که در مقطع کارشناسی ناپیوسته دانشجو پذیرش میکردند به فکر چنین روزی میافتادند. اگر هم قرار است چنین قانونی اجرایی شود نباید افراد گذشت را دربر بگیرد. زمانی که در دانشگاه پذیرش شدیم قانون طور دیگری بود و ما بر آن اساس تصمیم گرفتیم. یکی از آنها به خبرنگار ما میگوید: «اگر ما میدانستیم مدرک ما بیتأثیر است، کنکور کارشناسی پیوسته میدادیم.»
تحصن و رفتوآمد مهندسان ناپیوسته هم همچنان ادامه دارد. آنها منتظرند تا دیوان عدالت اداری کاری برای آنها کند.
دانشجو-معلمها استخدام نشوند!/ نوبخت وارد میشود
دی ماه 93 بود که نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در نامهای خطاب به معاون اول رئیس جمهور خواستار لغو قانون متعهدین خدمت به آموزش و پرورش شد. خبری که موجی از نگرانی را بین دانشجویان ورودی 93 این دانشگاه ایجاد کرد. دانشجویانی که با رتبههای بسیار خوب کنکور سراسری با وعده تضمین شغلی و خدمت در آموزش و پرورش از رفتن به دانشگاههای سراسری صرف نظر کرده بودند حالا با یک تصمیم خلق الساعه دولتیها همه برنامههایشان به هم ریخته بود.
پس از لغو قانون متعهدین به خدمت، خبر برگزاری آزمون استخدامی در سال 94 نمک پاشی جدید وزارت خانه بر زخم این دانشجو-معلمها بود. اعتراضات ورودیهای 93 دانشگاه فرهنگیان از تابستان 94 و پس از ورود خبرگزاری دانشجو به ماجرا ابعاد رسانهای بیشتری پیدا کرد تا اینکه «فانی» 11 مرداد آن سال از صدور احکام جدید معلمان خبر داد و گفت: «در اولین فرصت، احکام متعهدین به خدمت دانشجویان دانشگاه فرهنگیان صادر میشود.»
پس از بالا و پایینهای فراوان نهایتاً دی ماه 94 بخشنامه استخدام این دانشجویان صادر شد. یک موضوع اما هنوز حل نشده باقی مانده بود. دانشجویان هنوز معوقات خود را دریافت نکرده بودند. اولین خبر در خصوص معوقات را سرپرست دانشگاه فرهنگیان اعلام کرد و گفت: «معوقات ورودیهای 93 نگرانیهایی ایجاد کرده بود که این معوقات از مهر امسال به بعد پرداخت خواهد شد و سایر معوقات قبلتر به دیون آنها واریز میشود.»
ماجرای بدقولیها اما همچنان ادامه داشت و خبری از واریز این معوقات نشد تا تمام حقوق 94 این دانشجویان به دیون آنها واریز شود.
حقوقدانان هم بیکار شدند!
31 مرداد 95 نوبت حقوقدانان جوان شد تا در اعتراض به روند کاهش ظرفیت پذیرش کانون وکلا، مقابل مجلس تجمع کنند. کاهش ظرفیت این کانون در حالی رخ داده است که در سال های اخیر با وجود افزایش داوطلبان این آزمون، هر سال شاهد کاهش ظرفیت پذیرش بوده ایم.
نکته جالب ماجرا اینجا است که مسئولان همواره از کمبود نیروی متخصص قضایی صحبت میکنند. سالانه 15 میلیون پرونده در کشور مورد بررسی قرار میگیرد. حجتالاسلام حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با انتقاد از این تصمیم میگوید: « باید با پذیرش بیشتر دانشجویان رشتههای حقوق در کانون وکلا، دستمان برای استفاده از حقوقدانان مملکت باز شود.»
تیغ وزارت بهداشت بر گلوی «ژنتیک پزشکی»
ماجرای دانشجویان دکترای ژنتیک پزشکی از 29 خرداد امسال کلید خورد. سازمان سنجش آموزش اطلاعیهای را روی سایت خود منتشر میکند. بر اساس اطلاعیه مذکور فارغ التحصیلان دکترای حرفه ای ژنتیک پزشکی و هماتولوژی بعد از فارغ التحصیلی طبق سابقه دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد می توانند مدارک نظام پزشکی را دریافت کنند. یکی از دانشجویان این رشته در توضیح ماجرا میگوید: « قبل از این اطلاعیه، همچین قانونی نداشتیم. براساس ماده شماره 4 فصل سوم نظام پزشکی، گرفتن مدرک نظام پزشکی رشته ژنتیک پزشکی منوط به سابقه کارشناسی و کارشناسی ارشد افراد نبوده است و فقط دارا بودن مدرک دکترای این رشته کافی است.»
دانشجویان دکترای ژنتیک هم روزهای ابتدایی شهریور 94 مجبور شدند در برابر درب مجلس تحصن کنند تا شاید کسی صدای آنها را بشنود. آنها در بیانیهای 10 مادهای دلایل غیرقانونی بودن این بخشنامه را به اطلاع وزیر بهداشت و رئیس مجلس رساندند. ماجرا اما هنوز ادامه دارد...
اینها بخشی از مشکلات این روزهای دانشجویان کشور است. دانشجویانی که باید وقت خود را صرف آموختن، پژوهش و آموختن کار و مهارت کنند، مجبورند هر روز پیگیر معضلاتی باشند که بیتدبیری مسئولان برای آنها رقم زدهاست. هیچ سندی دال بر سیستماتیک بودن مشکلتراشیها برای دانشجویان وجود ندارد اما بیشک اگر کسی در دولت مینشست و برای نابود کردن سرمایه انسانی این کشور برنامهریزی میکرد؛ امروز میتوانست ادعای موفقیت کند.