به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، بیش از شش ماه است که اعضای اوپک برای افزایش قیمت نفتی که در بازار حدود دوسال کشورهای نفتی را گرفتار کرده، پشت سرهم جلسه می گذارند.خواست اعضای اوپک توقف تولید نفت یا به اصطلاح «فریز نفت» است. تحلیلهای مختلفی در رابطه با این نشست ها وجود دارد؛هم خوشبینانه و هم بدبینانه. برخی تحلیل گران معتقدند توافقی حاصل نخواهد شد،زیرا اوپک دیگر آن کارتل قدرتمند سابق نیست. برخی دیگر این توافق را بهترین اتفاق می دانند که می تواند بازار نفت را متاثر کند. در همین رابطه محمد علی خطیبی، نماینده سابق ایران در اوپک به تشریح نشست های اخیر اوپک پرداخت.
بعد از نشست الجزیره انتقادهایی به این نشست وارد شد که همین انتقادها به نشست اخیر وین هم وارد است.بسیاری از تحلیل گران می گویند دیگر تصمیمات اوپک معتبر نیست. اما با تمام این موارد، اعضا توانستند بعد ۸ سال به توافقی نیم بند برسند. به نظر شما این توافق چه مقدار در بازار تاثیر خواهد گذاشت؟
دو نشست اخیر، نشستی رسمی بود. هر نشستی که همه وزرا یا نماینده ای از آن کشور به جای وزیر در آن حضور داشته باشد، آن نشست می تواند رسمی شود و در واقع در آن تصمیم بگیرند. معمولا نشست های رسمی اوپک در سال دوبار برگزار می شود. یکی نشست زمستانی و دیگر تابستانی است. اما در این بین هم می توانند نشست های فوق العاده برگزار کنند.
نشست الجزیره ، نوعی مشورتی بود، ولی چون همه حاضر بودند و می خواستند تصمیم بگیرند.از همین رو بلافاصله نشست را به فوق العاده رسمی تبدیل کردند. بنابراین این طور نبوده که فقط در این نشست تصمیمی گرفته شده باشد، در تمامی نشست ها اوپک تصمیم می گیرند، اما نگاهی به تصمیم های اخیر نشان می دهد که اوپک نتوانسته تصمیمی که به نفع بازار باشد،بگیرد. به همین دلیل توافق اولیه برای اجرای فریز نفتی در ۸ سال گذشته بی سابقه بوده است. در این نشست خوشبختانه تصمیم هایی برای ثبات بازار گرفته شد.
به نظر شما چرا با وجود رقابت کشورهای بزرگ تولید کننده، اوپک به چنین تصمیمی می رسد؟
در طول سه سال گذشته واقعا یک آشفتگی در بازار نفت حاکم بود و اوپک هم نمی توانست تصمیمی برای ثبات بازار بگیرد. از ابتدای در اوپک دو دیدگاه وجود داشته است؛ یک، دیدگاه مربوط به کشورهایی است که معتقدند ما باید به دنبال سهم مان از بازار برویم و سهم بازار را بدست آوریم، خیلی توجه به قیمت ها نمی کنند که طبیعتا رهبری این جریان را عربستان و کشورهای حامی عربستان داشته اند.
دیگر دیدگاه این بود که ما اگر دنبال سهم بازار برویم، درآمدهایمان را از دست می دهیم و بازار آشفته می شود. ضمن اینکه سهم بازار این گونه نیست که در اختیار همه قرار بگیرد.
همانطور که می دانید، کشورهای صنعتی از هم پیمانهای خود خرید می کردند. اول از غیر اوپکی ها و سپس اوپکی ها.در واقع این سهم در بازار حساب شده است. از سی سال گذشته اوپک برنامه داشته که نروژ و انگلیس را از بازار خارج کند، ولی نتوانسته است. چون این کشورها هم پیمان کشورهای غربی هستند.
دیدگاه دوم، دیدگاه قیمت های منصفانه است. یعنی ما یک قیمت منصفانه را در نظر بگیریم و برای کسب آن قمیت ها تلاش کنیم. تمام سعی ما بدست آوردن آنچه در اساسنامه آمده ،باشد. در اساسنامه آمده که اوپک باید تلاش کند به قیمت های منصفانه و با ثبات برسد و برای اعضای خود قیمت های عادلانه در بازار فراهم کند.
بنابراین اکثر اعضای اوپک غیر از برخی کشورها مانند عربستان، کویت و قطر از ابتدا طرفدار قیمت های منصفانه و ثبات بازار هستند. منتهی هر از چندگاهی این نظریه میدان پیدا می کند.
منظور شما از قیمت منصفانه چیست؟
اینکه گفته شود، اوپک یک کارتل است و قیمت ها را خودش دستکاری می کند،یک برداشت اشتباه است. اوپک هیچگاه معتقد نیست که در بازار کمبودی ایجاد کنیم که این کمبود باعث افزایش قیمت شود.در واقع اوپک هیچ وقت این کار را نکرده و در بازار کمبود ایجاد نکرده است. ولی زمانی که مازاد در بازار ایجاد می شود، مانند همان چیزی که در این سه سال مشاهده کردیم، این مازاد باید از بازار خارج شود.
اوپک معتقد است که عرضه و تقاضا همواره باید در بازار حکمفرما باشد. همیشه باید بین عرضه و تقاضا تعادل برقرار باشد. به طور نسبی اگر سه دهه گذشته را بررسی کنید، تلاش اوپک بر این بوده که بین عرضه و تقاضا توازنی برقرار شود. هر زمان که کمبود در بازار بود، تولید را افزایش داده و هر زمان که مازاد بوده تولید خود را کاهش داده است. در واقع اوپک قیمتی را می خواهد که قیمت تعادلی باشد. یعنی هر موقع عرضه و تقاضا با یکدیگر متوازن شدند، این بازار یک بازار طبیعی است و قیمتی که به ما می دهد طبیعی خواهد بود.
پس چرا بعد از دوسال اوپک برای توازن بازار اقدام کرد؟
زیرا در دو الی سه ساله گذشته استدلال عربستان و کشورهای حامی عربستان این بود که ما باید قیمت را فدا کنیم، نبایستی کم کنیم و باید به بازار فشار بیاوریم . آنها می خواستند، کشورهای غیر اوپک،تولید خود را کم کنند. اوپک تولید خود را ادامه دهد و کشورهای غیر اوپک مانند شیل اویل آمریکا و روسیه باید تولید خود را کم کنند. همواره این وعده داده می شد که اگر تولیداتشان را افزایش دهند، به مرحله ای می رسد که شیل اویل از بین می رود یا روسیه به زانو درآید. دیدیم که این نظریه درست از آب در نیامد، چون بلافاصله آمریکا آمد و پشت تولیدکنندگان خود ایستاد، منع صادراتی را برداشت و درواقع از تولید کننده های نفت خود حمایت کرد.
در واقع اوپک تحت تاثیر این سیاست های غلط قرار گرفت و به مرحله ای رسید که شیل اویلی که در خود آمریکا مخلوط نفت خام های دیگر می شد و مصرف می شد، به بازار آمد و با نفت اوپک رقابت کرد و به این ترتیب این سیاست شکست خورد.
چه شد که عربستان موضع خود را در طرح فریز نفتی تغییر داد؟ به خصوص در رقابت با ایران.
این برای اولین بار نیست که عربستان و کشورهای پیرو آن مواضع خود را تغییر می دهند، حداقل سه بار خود من شاهد بودیم. به طور مثال ۱۹۸۶ زمان جنگ تحمیلی قیمت ها را یک رقمی کردند و نفت حتی به ۴ الی ۵ دلار نفت رسید. این روند را حدود یک سال ادامه دادند و بعد که دیدند با مشکل رو به رو می شوند ،دوباره رویه خود را تغییر داده و به روند عادی برگشتند.در سال ۱۹۹۸ دوباره قیمت ها کاهش پیدا کرد و این کاهش ۱۶ ماه ادامه یافت،لذا دوباره عربستان کوتاه آمد. پیش از این، آخرین بار در سال ۲۰۰۸ بود که قیمت ها از ۱۴۰ دلار به ۴۰ دلار رسید. در آن زمان نیز تصمیم اوپک کاهش حدود ۴ میلیون بشکه تولید روزانه نفت بود تا بتوانند موجبات افزایش قیمت در بازار شوند. بنابراین این چهارمین بار است که طرحی برای کاهش تولید ارایه می شود.
همین عربستان قیمت را پایین می آورد و دوباره می بیند که نمی تواند و تولید را متوقف می کند. به همین دلیل پشت پرده این سهم بازار چیز دیگری نهفته است، به طور مثال در سال ۱۹۸۶ فشارهای جنگ بوده و حالا هم همین است.
یعنی به نظر شما جنگ در منطقه همچنان بر نوسان قیمت نفت تاثیرگذار خواهد بود؟
برخی سیاستمداران میگویند که هدف افزایش تولید و عرضه به بازار، افزایش فشار به ایران، روسیه و ونزوئلا است. به هر حال این توجیهی اقتصادی ندارد. ما اگر دو میلیون بشکه صادر می کنیم، عربستان ۸ میلیون بشکه بیشتر از ما صادر می کند. ضرر عربستان چهار برابر ما است. ضمن اینکه بورس این کشور به نازل ترین رقم در چند سال اخیر سقوط کرده و با کسری بودجه شدیدی مواجه شده است.
عربستان و دوکشوری که هم پیمان عربستان هستند، هزینه های داخلی و خارجی بالایی دارند. هزینه های خارجی این کشورها در این چند سال بسیار افزایش یافته است. فکر می کنید هزینه های سوریه را چه کسی می دهد؟ این جنگ فرسایشی هزینه دارد. درحالی که ادامه این جنگ به لحاظ حقوق بشر و قوانین بین المللی درست نیست و باید محکوم شود. برخی کشورهای قدرتمند که فعلا با عربستان کاری ندارند، حق السکوت می خواهند.
در واقع به نظر شما عربستان مجبور می شود که برای اجرای این طرح کوتاه بیاید؟
به نظر من با وجود مشکلات اقتصادی که به این کشور وارد شد، الان در شرایطی است که ناچار به موافقت شده است. این نشان میدهد که آستانه تحمل عربستان با ادامه کاهش قیمت نفت،کمتر از دیگرکشورها بوده است. در حال حاضر روسیه تحمل می کند، ایران تحمل می کند ، حتی ونزوئلا هم تحمل می کند. ولی دیدیم که عربستانی ها نمی توانند تحمل کنند.
منبع: خبرآنلاین