به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، عبدالله شهبازی محقق و مورخ معاصر، در کانال تلگرامی خود درخصوص پیشینه ربا نوشت:
"در «عهد عتیق» رباخواری بهعنوان حرفه کنعانیها (فنیقیها) ذکر شده است. این روش انباشت و تکاثر ثروت میراثی فنیقی بود که یهودیان جذب کردند. از آن پس ایشان به حاملان اصلی این شیوه مبادله پولی بدل گردیدند تا بدانجا که رباخواری بهعنوان یک حرفه کاملاً یهودی شناخته میشد. در «سِفر خروج» خواسته شده که در پرداخت «پول نقد» به «فقرای بنیاسرائیل» با ایشان بسان «رباخواران» سلوک نشود و بهره دریافت نگردد. در «سِفر تثنیه» بهصراحت رباخواری در میان بنیاسرائیل ممنوع، ولی در رابطه با بیگانگان مجاز شمرده شده است: «غریب را میتوانی به سود قرض بدهی، اما برادر خود را به سود قرض مده.» این بیانگر رواج رباخواری در میان بنیاسرائیل از ازمنه کهن است.
ظهور اسلام و احکام صریح قرآن در ممنوعیت ربا مانعی جدی در راه رباخواری یهودی پدید ساخت. به نوشته «جودائیکا» ربا در اسلام دارای مفهومی مشخصتر از ربیت یهودی و یوزورای مسیحی است. لذا، گریز از این ممنوعیت بهسادگی امکان نداشت. در نتیجه در سدههای نخستین اسلامی یهودیان رباخوار بهطور عمده به تجارت جهانی روی آوردند. معهذا، بهتدریج و از سده سوم هجری (نهم میلادی) یهودیان مستقر در سرزمینهای اسلامی شکل جدیدی از رباخواری را وضع کردند و آن سرمایهگذاری مالی در عملیات تجاری بود. برخی از این مشارکتها ظاهری بود و تنها پوششی تلقی میشد برای گریز از قوانین اسلامیِ منع رباخواری. یهودی پولی به تاجر میداد و بدون توجه به ضرر یا سود آن، در پایان معامله، مبلغ توافقشدهای سود دریافت میکرد. این روش بهتدریج شایع شد و در سده چهارم هجری (دهم میلادی) رباخواری پوشیده و غیررسمی را در میان مسلمانان بهطور کامل رواج داد. در این زمان در بغداد، مرکز خلافت عباسی، رباخواران بزرگ یهودی پدید شدند چون «یوسف بن فیناس»، «هارون بن عمرام» و بهویژه «نتیرا». کار آنان چنان بالا گرفت که حتی در ازای بهره، وامهای کلان به خلفای عباسی میپرداختند.
اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا ــ همان کسی که هزینه نبرد غرناطه را فراهم آورد و از کارگردانان اصلی سفر کریستف کلمب بود ــ از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملاً اولین کسی است که چنین کرد.
آبرابانل در سال 1496 رسالهای نوشت که در سال 1551 چاپ شد و در آن از مبادلات مالی مبتنی بر بهره دفاع نمود. او نوشت: در بهره هیچ چیز نکوهیدهای وجود ندارد. این کاملاً درست است که مردم از پول، شراب و غله خود بهره دریافت کنند. چرا کشاورزی که بذر به وام میگیرد تا با آن مزرعه خود را بکارد، نباید ده درصد بابت ربح آن بپردازد؟ این روش متعارف و صحیح مبادله مالی است. «وام بدون بهره را تنها باید به همدینان پرداخت؛ به آن کسانی که ما به ایشان لطف ویژه داریم.»
در همان زمان که آبرابانل رساله فوق را مینوشت، آبراهام بن مردخای فریزول (1451-1525) (احتمالاً از اعقاب یوسف فریزوئل وزیر مالیه آلفونسوی ششم) در جلسه مباحثهای که در کاخ دوک فرارا، از حکمرانان ایتالیا، برای بررسی مسئله ربا تشکیل شد حضور یافت. فریزول در جمع حضار از ربا دفاع کرد. دفاعیه او شامل یک استدلال «عقلی» و یک توجیه «نقلی» است. او به گسترش جامعه و پیدایش «طبیعت» و «نظم» جدیدی اشاره میکند که بر «رسم» وام دادن بدون بهره نقطه پایان نهاده است. توجیه «نقلی» او استناد به فقراتی از «عهد عتیق» است که کنعانیها در ازای پرداخت پول 5 درصد بهره میگرفتند.
در سال 1588 دیوید پامیس، پزشک یهودی، کتابی به لاتین منتشر کرد در شرح خدمات پزشکان یهودی پیشین. در این کتاب نیز مسائلی در زمینه «دریافت ربا از کفار» مطرح شده است. او مینویسد: اگر یهودی از مسیحی ربح میگیرد، این به معنای عملکرد غیرقانونی او نیست. این مبادله ناشی از توافقی است که با رضایت طرفین انجام میگیرد. او میافزاید: طبق حکم جدید مقامات خاخامی چنین مبادلهای در میان یهودیان نیز مجاز است.
این در زمانی است که پیشتر جان کالون (1509-1564)، بنیانگذار کالونیسم، مبادله پولی بر اساس ربا را مجاز شمرده بود. این تحول نقشی مهم در شکلگیری بنیادهای اقتصاد جدید سرمایهداری در غرب ایفا کرد. کار بدانجا کشید که در نیمه اول سده شانزدهم، در ایتالیا، مرکز مسیحیان اروپا و کانون اصلی اقتدار پاپ، حدود 500 صرافی یهودی استقرار داشت. با انتقال کانون اصلی الیگارشی یهودی به آمستردام بهتدریج این رقم کاهش یافت. در نیمه دوم سده شانزدهم، تعداد آنها به 280 صرافی رسید که از این میان حدود 60-70 صرافی در شهر رم مستقر بود."