دانشجویان گروه جهادی نورالهدی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس برای کمک به محرومان بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویر احمد اعزام شدند.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دانشجویان گروه جهادی نورالهدی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس برای کمک به محرومان بخش دیشموک استان کهگیلویه و بویر احمد اعزام شدند.
بر اساس این گزارش، یکی از دانشجویان شرکت کننده در این اردو اینگونه رایت میکند: که کوله بارها را بستیم و به راه افتادیم. پس از گذراندن کوهها و گردنهها به مقصد رسیدیم. بار سنگین خستگی را بر زمین نهادیم و کمر همت بستیم تا چند روزی هم که شده، دغدغه دیگری بشود دغدغه مان. هر کسی هر چه در توان داشت گذاشت. عمرانی، فرهنگی، پزشکی، کشاورزی، پشتیبانی و … هرچه که بود، بهانهای بود برای خدمت.
در آغازین روز، اشتیاق در میان جهادگران حاکم بود. غم دیدن محرومیت مردم، اما اشتیاق را تنها نگذاشت. خستگی حین کار هم فراموش میشد پس از دیدن لبخند مردم. برخی اوقات، اما به همین سادگیها نگذشت. حتی نمیدانستیم چه احساسی ما را فراگرفته؟
چه احساسی باید داشت زمانی که میبینی محرومیت را در کنار آن همه مواهب؟ از نفت و گاز گرفته تا اقلیم مستعد کشاورزی.
چه احساسی باید داشت زمانی که میفهمی برخی از همین آب و خاک سر برآورده اند و مسئولیتی در فلان پست کشوری دارند، اما خیری از آنها به این مردم نرسیده؟
واقعا چه احساسی باید داشت زمانی که ببینی پیرمردی که در ساخت خانه یاری اش میکنی از اندک دام خود، یکی را برای پذیرایی قربانی میکند و تو هیچ نمیتوانی بگویی؟ دردآورتر آن که بفهمی دام قربانی که ماده بوده و جنینی به همراه داشته که تا چند ماه دیگر متولد میشد.
چه احساسی خواهی داشت وقتی بشنوی فروشنده مصالح برای اخذ مطالبات خود، کارت یارانه این خانواده را از آنها طلب کرده؟
حقیقت فقط دغدغههای روزمره ما نیست؛ اینها هم بخشی از حقایق پیرامون ما هستند. میتوان چشمها را بست و به رو هم نیاورد، اما قلههای ثروت و درههای فقر میتواند بهانهای باشد تا با عبور از گردنههای سخت جهاد، قدمی هم که شده برای دیگری برداشت. پس باید حرکت کرد.