آخرین اخبار:
کد خبر:۶۶۱۰۹۲
یادداشت دانشجویی/

نظام درستی برای انتخاب مدیران و کارگزاران بخش عمومی وجود ندارد

نظام درست و حسابی انتخاب مدیران و کارگزاران بخش عمومی وجود ندارد تا جمعی را در سمت‌های مدیریتی قرار دهد که شایستگی مدیریت داشته باشند و بتوانند بزرگراه بدون چاله را تصور کنند زیرا ما در انبوهی از چاله‌ها افتاده‌ایم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمود عباس زاده مشکینی*، حکایت کرده‌اند که چاله‌ای در بزرگراهی ایجاد شده بود و هر شب و روز موتورسواران و خودرو‌ها در آن افتاده و کشته و زخمی می‌شدند؛ سه مدیر را برای حل مشکل فراخواندند اولی گفت: بهتر است بیمارستانی در حاشیه بزرگراه بسازیم تا زخمی‌های حوادث زودتر به بیمارستان برسند و قربانیان کمتر شوند. دومی دغدغه هزینه‌های ساخت بیمارستان داشت و پیشنهاد کرد دو تیم اورژانس در شیفت‌های شب و روز در محل مستقر شوند و حادثه‌دیدگان را به نزدیک‌ترین بیمارستان منتقل کنند تا هزینه ساخت بیمارستان بر بیت‌المال بار نشود. سومی خواستار بهترین استفاده از امکانات موجود بود و از این‌ رو پیشنهاد داد این چاله را پر کرده و چاله دیگری جلوی یکی از بیمارستان‌های موجود حفر کنند تا هزینه ساخت بیمارستان یا استقرار اورژانس در محل چاله موجود بر دوش خلق‌الله تحمیل نشود.

تفکرات قهرمانان این داستان بسیار احمقانه به نظر می‌رسند، اما واقعیت این است که مدیران سازمان‌ها، سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران همواره در معرض این سبک از تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری قرار دارند. سبک چاله و بیمارستان، محصول چند چیز است:

خو گرفتن با چاله‌ها، تصور بزرگراه بدون چاله را برای بخشی از مدیران ناممکن کرده است. چاله به بخشی از طبیعت سازمان، کشور و پیش از همه ذهن مدیر و تصمیم‌گیر بدل شده است.

وجود چاله برای افراد و گروه‌هایی منفعت دارد. چاله برای کسب و کار بیمارستان، آمبولانس‌های اورژانس، و حتی رسانه‌ها نفع دارد. پزشکی را تصور کنید که در تلویزیون گزارش می‌دهد در ماه گذشته به هزار مصدوم رسیدگی شده و بیمارستان در ارائه خدمات بسیار فعال بوده است. او هرگز نخواهد گفت: این‌ها مصدومان چاله‌ای بوده‌اند که از اساس می‌توانست وجود نداشته باشد. راننده آمبولانس راضی، بیمارستان راضی، پزشک راضی، رسانه و مجری پوشش خبری راضی، مقام سیاسی راضی.

جامعه قدرتمند و مطالبه‌گری وجود ندارد یا رسانه‌های آزادی نیستند که بزرگراه‌هایی در دنیا را به تصویر بکشند که در آن‌ها چاله وجود ندارد؛ و آینده‌پژوهانی نیستند که آینده بزرگراه بدون چاله را تصویر کنند.

نظام درست و حسابی انتخاب مدیران و کارگزاران بخش عمومی وجود ندارد تا جمعی را در سمت‌های مدیریتی قرار دهد که شایستگی مدیریت داشته باشند و بتوانند بزرگراه بدون چاله را تصور کنند.

ما در انبوهی از چاله‌ها افتاده‌ایم که به عوض پرکردن آن‌ها، بیمارستان می‌سازیم، اورژانس نزدیک به چاله مستقر می‌کنیم یا چاله‌های جدید نزدیک بیمارستان‌های موجود احداث می‌نماییم. بگذارید نمونه‌هایی از آن‌ها را برای شما یادآوری کنم.

ایجاد دانشگاه‌های جدید و افزودن بر شمار پذیرش دانشجو در نظام دانشگاهی‌ که از شدت گسترش کمی و تلنبار شدن دانشجو، کیفیت‌اش از دست رفته؛ ساخت بیمارستان کنار چاله‌ای در بزرگراه است.

تأمین مالی بیشتر برای نظام بهداشت و درمانی که از فقدان نظام کنترل هزینه‌ها رنج می‌برد، استقرار تیم اورژانس در کنار چاله موجود است. انتقال آب بین‌حوضه‌ای از نقطه الف به ب، مثل درپوش گذاشتن موقت روی چاله کم‌آبی ناشی از بدمصرفی در ب و حفر چاله جدید در الف است.

ایجاد یک شبکه تلویزیونی یا خبرگزاری در بزرگراه اطلاع‌رسانی موجود که مردم به آن اعتماد ندارند، مثل حفر یک چاله جدید است حتی بدون آن‌که چاله قبلی پر شود.

بدترین حالت، به‌کار گرفتن چندباره مدیرانی است که وقتی دفتر خاطراتشان را بخوانید، چند چاله در هر برگ از آن خودنمایی می‌کند و بیل و کلنگ‌شان را برای حفر چاله‌های جدید آماده کرده‌اند.

مدل «چاله و بیمارستان» مطلوب «سیاست‌پرانی»‌های «تنسی تاکسیدو و چاملی» هاست؛ کافی است به دنیای بدون چاله فکر کنیم.

محمود عباس زاده مشکینی- تحلیلگر سیاسی
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار