آخرین اخبار:
کد خبر:۶۶۵۲۳۷
یادداشت دانشجویی/

کراش‌یابی و توهم؛ امنیت روانی و سایر قضایا

تمام هنرمندی تمدن مادی غرب تمرکز و توجه بیش از حد مجاز بر قوه تخیل بشری است. تبدیل انسان از موجودی که به تناسب هم احساسات دارد و هم تخیلات و هم عقلانیت و در نقطه آرمانی خود به شهود در عرصه قلب می‌رسد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجوـ علی فیض‌اللهی*؛ کم و زیاد، دور و نزدیک با افکار و اندیشه‌هایی درگیر بوده ایم که ذهن ما را به خود مشغول کرده و ساعت‌ها و روز‌های خود را با فکر کردن راجع به آن مساله سپری کرده ایم. مقدمه‌ای کوتاه و شاید خارج از حوصله خواهران و برادران خود عرض میکنم و درنهایت اصل قصه.

ابعاد وجودی انسان از ۴ ساحت تشکیل شده است. حس؛ خیال؛ عقل و قلب. همه نیز مخلوق خداوند و از الزامات رشد و تعالی انسان. هرکدام از این ۴ ساحت در سطح و موقعیت خاص خود و درکنار دیگر ساحات باید بکار گرفته شود تا با انسانی متوازن و امیدوار به رشد و تکامل مواجه باشیم.

حس مشخصا ۵ جزء است. شنوایی بویایی دیداری چشایی و لامسه. ارتباط برقرار کردن و ادراک از طریق حس زمان بر و طولانی است چرا که در احساس وابستگی جسمانی داریم و ارتباطات نیازمند منتقل شدن از مولکول‌ها و سلول‌ها هستند.
خیال، اما نیرویی است که «معانی جزئی و غیر حسی مانند علاقه به فرزند یا تمایل به جنس مخالف و یا مخاطب خاص» را درک می‌کند. این علاقه و تمایل از امور حسی و کلی نیست و حواس ظاهری و «عقل» نمی‌توانند آن را درک کنند.
در بهره مندی از قوه خیال؛ وابستگی جسمانی حذف شده و ادراک سرعت بسیاربالایی می‌گیرد. به نحوی که حضور جسمانی شما تا شهر مشهد قریب به ۶ ساعت طول می‌کشد، اما با قوه خیال کمتر از آنی خود را در شهر مشهد متصور می‌شوید. همین ویژگی عاملی است که تعیین چارچوب و محدودیت برای سیر و بهره مندی از این قوه با دشواری‌های جدی مواجه باشد؛ مگر با تربیت کردن این قوه و رعایت حدود و مرز ها.

عقل نیز که تقریبا معرف حضور همه دوستان می‌باشد! و نیازی به معرفی نیست. البته عقل با فکر متفاوت بوده و قوه سنجش درست و غلط افکار را عقل می‌خوانند.

اما ساحت چهارم که مهمترین بخش وجود انسان است ساحت قلب است. قلب حرم خداست و محل عرفان و شهود. انسان کامل در معنای اصیل خود با سه پای احساس و خیال و عقل پا در سرزمین قلب می‌گذارد و از این زمین حاصلخیز روی به آسمان خواهد داشت. تجربه‌های اصیل معنوی و روحانی بشر در ساخت قلب رخ می‌دهند و عرفا از قلب پرباری سرشار بوده اند.

تمام هنرمندی تمدن مادی غرب تمرکز و توجه بیش از حد مجاز بر قوه تخیل بشری است. تبدیل انسان از موجودی که به تناسب هم احساسات دارد و هم تخیلات و هم عقلانیت و در نقطه آرمانی خود به شهود در عرصه قلب می‌رسد؛ به موجودی که هنرمندی اش در پرورش شبه قهرمان‌هایی است که جز در تخیلات سینمایی و داستانی فضای ظهور و بروز ندارند.

اما سخن اصلی.
یک انسان معتدل و سالم هر یک از چهار ساحت را به اندازه و وزن صحیحش ضریب می‌دهد و برایش اهمیت قائل است. نکته اینجاست که تربیت بدون مبنا و منطق عقلانی در هر یک از این ۴ ساحت؛ مقدمات خروج از احوال انسانی را فراهم می‌سازد.

مثلا اتکای بیش از حد بر احساسات پنج گانه به اثبات گرایی تجربی (پوزیتیویسم) خواهد انجامید که مایه‌ای از انحراف بشر مدرن است. حال فرو رفتن در قوه وهم و خیال و پر و بال دادن بیش از حد؛ آن هم در زمینه‌ای که در تیتر سخن عرض شد جز تبدیل ما به انسان متوهم چیزی نخواهد داشت.

برداشت‌های کاملا بدون مبنا و منطق از رفتار‌های عادی دیگران و انتساب مفهومِ پاک؛ مقدس و متعالی عشق به آن رفتار (صاحب آن رفتار) فارغ از وجود حداقل شناختی فی مابین. وصف این انسان را جز متوهم خیالپرداز چه می‌توان دانست؟!
یک نفر عاشق چای ریختن مخاطب خاصش در بوفه می‌شود؛ دیگری همزمانی کلاس تربیت بدنی خودش و آزمایشگاه کراشش را عامل و دلیل می‌داند!

توهم روی توهم!

انباشت این احساسات و تمایلات وتخیلات بدون منطق و عقلانیت، اما به همین نیمچه کنش مجازی در کانال تلگرامی کذا و توییتر ختم نخواهد شد. این مساله عامل زدود امنیت روانی شخص خواهد بود. حین مطالعه؛ کلاس درس؛ ورزش و مع الاسف باید گفت: حتی در رخت خواب؛ اوهام خودساخته دست از افکار و اندیشه‌ها نخواهد شست.

باید فکری کرد و البته هرکس برای خود و منفعت شخصی خود؛ که معصوم فرمود: اعوذ بالله من نفس لایشبع. پناه می‌برم به خدا از نفسی که سیری ناپذیر است. این آبی که به امید رفع عطش می‌نوشیم؛ جز آب دریا نیست.

به قول آن دیگر ترانه سرا که «عطش می‌زاید این باده!». عشقی که آرامش بخش نباشد و هر دم عطش را افزون کند؛ با کدام معادله‌ی منطقی مورد پذیرش است؟!

تیزی کلام این برادرتان را به رسالت نقد و کرامت خود ببخشایید که دیدن کژی‌ها و دم برنیاوردن از اخلاق و انسانیت به دور است. به امید آرامش و نشاط و خوشبختی برای یکایک انسان‌های روی زمین.

به قول جناب صائب تبریزی:

خبر ز. عشق حقیقی ندارد آن غافل
که زندگیش به عشق مجاز می‌گذرد...
 

 *علی فیض‌اللهی ـ فعال دانشجویی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان غربی

 
انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.
برچسب ها:
کراش‌یابی
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار