
کد خبر:۶۷۶۶۰۳
تبعات سرشاخ شدن ۲ غول اقتصادی/ گرانی طلا یا شکست اقتصادی آمریکا در برابر چین؟
سرشاخ شدن چین و آمریکا تبعاتی برای اقتصاد جهان خواهد داشت.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، در هفتههای اخیر، خبرهای جدیدی از تقابل چین و آمریکا در صحنه تجارت خارجی به گوش میرسد که بر اساس آن دو کشور، علیه کالاهای وارداتی از یکدیگر، دیوار تعرفهها را بالا بردهاند. اگر چه تنش در تجارت خارجی دو کشور، موضوع جدیدی نیست و از سال ۲۰۰۱ که چین به سازمان تجارت جهانی پیوست وجود داشته است و به نظر میرسد این کشور آغازگر آن بوده، اما با این حال، جرقه تنش تجاری اخیر، توسط ترامپ زده شد. این که اکنون چه اتفاقاتی و با چه پیشینهای رخ داده، آینده این روابط چگونه خواهد شد و همچنین تبعات آن بر اقتصاد دنیا و ایران چیست، موضوعاتی است که در حد اجمال، در گزارش امروز به آن خواهیم پرداخت.
حدود یک ماه قبل بود که ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تصمیمی جدید، تعرفه واردات فولاد و آلومینیم را برای حمایت از صنایع داخلی این کشور به ۲۵ و ۱۰ درصد افزایش داد. اقدامی که اگر چه به ظاهر با هدف بالابردن دیوارهای این کشور برای مقابله با واردات انجام شد، اما در تقابل با سیاستهای تجارت آزاد جهانی است.
این تصمیم در ابتدا به طور عام گرفته شد، اما به دلیل اعتراضها به ایالات متحده آمریکا در نهایت اوایل فروردین ماه، این کشور، به طور موقت اتحادیه اروپا و شش کشور شامل آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، مکزیک و کره جنوبی را از این افزایش تعرفه مستثنا کرد.
بدین ترتیب، اکنون تقریباً واردکنندگان عمده فولاد به آمریکا غیر از ژاپن، چین، روسیه و ترکیه در معرض این تصمیم جدید قرار دارند. در این میان، چین برخلاف کشورهای دیگر مشمول این تعرفه ها، از فروردین ماه امسال دست به اقدامات متقابلی زد که به نظر میرسد تبدیل به یک جنگ تجاری و تعرفهای بین این دو کشور شده است.
حدود یک ماه قبل بود که ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تصمیمی جدید، تعرفه واردات فولاد و آلومینیم را برای حمایت از صنایع داخلی این کشور به ۲۵ و ۱۰ درصد افزایش داد. اقدامی که اگر چه به ظاهر با هدف بالابردن دیوارهای این کشور برای مقابله با واردات انجام شد، اما در تقابل با سیاستهای تجارت آزاد جهانی است.
این تصمیم در ابتدا به طور عام گرفته شد، اما به دلیل اعتراضها به ایالات متحده آمریکا در نهایت اوایل فروردین ماه، این کشور، به طور موقت اتحادیه اروپا و شش کشور شامل آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، مکزیک و کره جنوبی را از این افزایش تعرفه مستثنا کرد.
بدین ترتیب، اکنون تقریباً واردکنندگان عمده فولاد به آمریکا غیر از ژاپن، چین، روسیه و ترکیه در معرض این تصمیم جدید قرار دارند. در این میان، چین برخلاف کشورهای دیگر مشمول این تعرفه ها، از فروردین ماه امسال دست به اقدامات متقابلی زد که به نظر میرسد تبدیل به یک جنگ تجاری و تعرفهای بین این دو کشور شده است.
۴ اقدام متقابل چین و آمریکا پس از جرقه جنگ جدید تجاری ترامپ
در حدود سه هفته گذشته، در چندین تصمیم متقابل، چین و آمریکا تعرفه کالاهای مورد مبادله دو کشور را افزایش دادند.
۱-ابتدا چین تصمیم آمریکا برای اعلام تعرفههای جدید بر واردات فولاد و آلومینیم را با وضع تعرفههای جدید برای گوشت، میوه و دیگر محصولات آمریکایی پاسخ داد. این تعرفهها در مجموع شامل ۱۲۸ کالای آمریکایی شدند. وزارت دارایی چین اعلام کرد که تعرفه واردات محصولات گوشت خوک و آلومینیم و برخی میوههای آمریکایی را ۱۵ تا ۲۵ درصد افزایش خواهد داد. در این رابطه برخی منابع ارزش کالاهایی را که مشمول این تعرفه مازاد میشوند، حدود سه میلیارد دلار اعلام کردند.
۲-این اقدام چینیها از سوی ترامپ به سرعت پاسخ داده شد. به طوری که رئیس جمهور ایالات متحده روز سه شنبه هفته قبل، فهرستی از تولیدات چینی را اعلام کرد که تعرفههای گمرکی بیشتر بر آنان وضع خواهد شد. در مجموع فهرست یادشده حاوی ۱۳۰۰ قلم از محصولات چینی بود که ۲۵ درصد تعرفه گمرکی بیشتر بر آنها اعمال میشود. ارزش این اقلام تجاری ۵۰ میلیارد دلار برآورد میشود. اقلامی که تعرفه اضافه گمرکی بر آنها وضع شد، بیشتر شامل محصولات غیرمصرفی از جمله مواد شیمیایی تا قطعات الکترونیکی بود.
۳-از سوی دیگر چین دوباره و به سرعت به اقدام آمریکا واکنش نشان داد. در این باره وزارت بازرگانی چین در پاسخ به تعرفههای پیشنهادی دولت آمریکا اعلام کرد که تغییرات تعرفهای جدید بر حدود ۵۰ میلیارد دلار از صادرات محصولات آمریکایی به چین اعمال خواهد شد. به گزارش تسنیم به نقل از بلومبرگ، مقامات چینی گفتند که اجرای این تعرفهها بستگی به آن دارد که آمریکا چه زمانی تعرفههای اعلامشده اش علیه کالاهای چینی را به اجرا بگذارد. از سوی دیگر، چین از آمریکا به سازمان تجارت جهانی شکایت کرد. نماینده این کشور در سازمان تجارت جهانی این اقدام را نقض شدید و عامدانه اصول بنیادین سازمان تجارت جهانی توصیف کرد.
۴- پس از آن نیز ترامپ به نماینده تجاری آمریکا دستور داد طرح اعمال تعرفه گمرکی بر واردات ۱۰۰ میلیارد دلار دیگر از کالاهای چینی را مدنظر قرار دهد. ترامپ چین را به رویارویی ناعادلانه در تلافی کردن اقدامات آمریکا متهم کرد و گفت: چین انتخاب کرده است که به تولیدکنندگان و کشاورزان آمریکایی آسیب بزند.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد به نقل از موسسه اقتصاد بین الملل پترسون، هم اکنون میزان کالاهای مورد تحریم چین و آمریکا در جنگ تجاری اخیر به شرح نمودار ۲است. البته میتوان گفت: فهرستهایی که دو کشور در خصوص افزایش تعرفه منتشر کردهاند، هنوز از تهدید فراتر نرفته و به اجرا نرسیدهاند.
سابقه تنش تجاری چین و آمریکا
اگر چه از تحولات اخیر به عنوان جنگ تجاری چین و آمریکا نام برده میشود، اما واقعیت آن است که این رقابت یا گلایههای متقابل یا هر چیزی که اسم آن را بگذاریم، از سالها قبل بین دو کشور و به ویژه از سوی آمریکا به وجود آمده است. نگاهی به پیشینه روابط تجاری دو کشور نشان میدهد که پس از آغاز خیز چین به سوی اصلاحات اقتصادی و تجارت آزاد، این روابط روز به روز تقویت شد. به طوری که مبادلات تجاری دو کشور در سال ۱۹۷۸ که حدود یک میلیارد دلار بود، در سال ۲۰۱۰ به حدود ۴۰۰ میلیارد دلار رسید و اکنون همان طور که در نمودار۲ مشاهده میشود، این رقم به حدود ۶۳۰ میلیارد دلار رسیده است.
در میانه راهی که تاکنون دو کشور در قالب روابط تجاری طی کردهاند، عضویت چین در سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ یک نقطه عطف بود که در پی مذاکرات آمریکا با چینیها به وقوع پیوست. آمریکاییها در دهه ۹۰ و همزمان با دولت کلینتون، تلاش داشتند که مرحله نوینی از بازسازی اقتصاد را آغاز کنند و به همین دلیل توجه آنها به توسعه روابط تجاری با کشورهای مستعدی مانند چین جلب شده بود. چرا که چین با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر، بازار بسیار بزرگی برای آمریکا بود، این کشور با عضویت در سازمان تجارت جهانی مجبور میشد تا حد زیادی از تعرفههای گمرکی خود بکاهد و موانع غیر تعرفهای را حذف کند، همچنین آمریکا از ساز و کار حل اختلافات سازمان تجارت جهانی میتوانست به مثابه ابزاری برای جلوگیری یا حداقل محدودسازی فعالیت شرکتهای چینی سازنده کالاهای تقلبی استفاده کند. مهمترین نکته این که آمریکاییها امیدوار بودند با عضویت چین در این سازمان، روند اصلاحات اقتصادی در این کشور شتاب پیدا کند و در میان مدت یا بلندمدت به اصلاحات سیاسی در این کشور منجر شود. با این حال، پس از عضویت چین در سازمان تجارت جهانی برخی مسائل در تجارت خارجی بین دو کشور یا به وجود آمد یا ادامه یافت. مسائلی که در اغلب آنها ایالات متحده به صورت شاکی و چین به صورت مدافع ظاهر شد. موضوع اغلب شکایتهای آمریکا در این بین، نقض مقررات سازمان تجارت جهانی اعلام شده است. برخی از این مسائل عبارتاند از:
* رعایت نشدن استانداردهای بهداشتی، کیفیت و ایمنی در برخی کالاهای چینی از جمله مواد غذایی، اسباب بازی و تایر وسایل نقلیه
*سطح پایین پایبندی چین به رژیم حقوق مالکیت فکری
*حمایت یارانهای غیر منصفانه دولت چین از صادرات برخی محصولات چینی که منجر به مجادلاتی در روابط تجاری دو جانبه شده است.
*تضعیف پول ملی چین برای رونق صادرات.
اما مهمترین مسئله را میتوان سیاستهای پولی چین در سالهای گذشته دانست. موضوعی که از آن به جنگ ارزی یاد میشود. بسیاری از تصمیم گیران و فعالان تجاری آمریکایی معتقدند که در سالهایی نظیر ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵، سیاست ارزی خاص چین یعنی ارزش گذاری پایین نرخ یوان در برابر دلار باعث شده صادرات ایالات متحده به چین گرانتر و در مقابل صادرات چین به ایالات متحده ارزانتر تمام شود.
موضوعی که در جریان آن تجارت خارجی دو کشور، به طور مصنوعی از حالت توازن خارج شد. البته هر چند اعلام شد که چین بعدها تعدیلهایی در نظام ارزی خود انجام داده است، اما باز هم برخی انتقادها درباره آن باقی ماند. با توجه به رابطه پر فراز و نشیب تجاری چین و آمریکا، برخوردهای اخیر این دو کشور در صحنه تجارت خارجی را میتوان دارای سابقه دانست. به ویژه با روی کار آمدن ترامپ و اتخاذ سیاستهای تند حمایت گرایانه بر خلاف پیمانهای بینالمللی این کشور در سازمان تجارت جهانی، این موضوع تشدید شده است.
رقابت فشرده چین و آمریکا در اقتصاد و تجارت جهانی.
اما برای این که تبعات تنش تجاری اخیر بین چین و آمریکا را بهتر ارزیابی کنیم، بهتر است ابتدا نگاهی به اقتصاد و تجارت دوکشور داشته باشیم. طبق آمارهای استاتیستا، در سال ۲۰۱۶، آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا از منظر تولید ناخالص داخلی بوده و چین بعد از آن قرار گرفته است. در این سال، GDP آمریکا به بیش از ۱۹ هزار میلیارد دلار و GDP چین به حدود ۱۲ هزار میلیارد دلار رسیده است. پس از این دو، کشورهایی همچون ژاپن و آلمان با فاصله قرار گرفتهاند. از سوی دیگر آمارها نشان میدهد که این دو کشور از جمله بازیگران تجارت خارجی در دنیا در سالهای اخیر بودهاند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵، چین با صادرات ۲.۲۷۵ تریلیون دلاری با سهم ۱۳.۹ درصدی از کل صادرات دنیا، بزرگترین صادرکننده دنیا بوده و پس از آن، آمریکا با ۱.۵ تریلیون دلار یعنی سهم ۹.۱ درصدی قرار داشته است. از سوی دیگر، در همین سال آمریکا با ۲.۴۰۸ تریلیون دلار، سهم ۱۳.۸ درصدی از کل دنیا داشته و بزرگترین واردکننده دنیا لقب گرفته است و پس از آن، چین با ۱.۶۸۲ تریلیون دلار واردات و اختصاص سهم ۱۰ درصدی از کل واردات دنیا، در مکان دوم قرار داشته است.
سنگینی کفه تجارت به سوی چین
به گزارش اقتصاد آنلاین، آمارهای تجاری چین و آمریکا نشان میدهد که روابط تجاری دو کشور در سالهای اخیر به نفع چین تمام شده و تراز تجاری دو کشور به حدود ۴۰۰ تریلیون دلار به نفع این کشور رسیده است.
از سوی دیگر در هم تنیدگی روابط تجاری دوکشور سبب شده است سهم چین از کل واردات آمریکا در روند مستمر و رو به رشدی افزایش یابد و به ۲۲ درصد از کل واردات این کشور در سال ۲۰۱۷ میلادی برسد. در همین شرایط سهم واردات چین از کل صادرات آمریکا ۸ درصد است. به عبارت دیگر ارزش بازار آمریکا برای چین نزدیک به سه برابر ارزش بازار چین برای آمریکاست.
همچنین در سال ۲۰۱۳ میلادی ۲۳ درصد از صادرات چین به آمریکا انجام شده و در مقابل فقط ۷ درصد از واردات چین مربوط به آمریکاست.
از مجموع این آمارها میتوان نتیجه گرفت که بازار آمریکا در سالهای اخیر موتور محرکه رشد صادراتی و به تبع آن رشد اقتصادی چین بوده است؛ بنابراین میتوان گفت: ترامپ نیز احتمالاً با علم به این موضوع و برای جامه عمل پوشاندن به سیاستهای حمایت گرایانه خود، اقدام به فشار بر چین کرده است. این یک امتیاز برای آمریکاست. اما از سوی دیگر باید توجه داشت که چین با در اختیار داشتن ۱.۱۶۶ تریلیون دلار اوراق بهادار آمریکا، بزرگترین کشور دارنده این اوراق در جهان است و در صورت اوج گرفتن جنگ تجاری، اگر این کشور اقدام به فروش این اوراق کند، به کاهش ارزش این اوراق و بالارفتن نرخ بهره در آمریکا منجرخواهد شد که این افزایش نرخ، افزایش ارزش دلار در بازارهای جهانی و در نهایت افزایش واردات آمریکا را در پی خواهد داشت. موضوعی که افزایش تعرفهها را که با هدف حمایت از تولید داخلی آمریکا طراحی شده تا حدی خنثی خواهد کرد. شاید به همین دلایل لری کودولو مشاور ارشد اقتصادی رئیسجمهور آمریکا این احتمال را مطرح کرده است که افزایش تعرفهها برای کالاهای چینی عملا به مرحله اجرا نرسد و دو کشور راه مذاکره را در پیش گیرند.
گمانه زنیهایی از تاثیر تنش تجاری آمریکا و چین بر اقتصاد ایران
اگر چه روابط اقتصادی در دنیای امروز، به طور پیچیدهای با روابط سیاسی و راهبردی کشورها مرتبط است، اما اگر صرفاً از منظر اقتصادی تاثیر تنش تجاری آمریکا و چین بر اقتصاد ایران را بررسی کنیم، میتوان به برخی نشانهها اشاره کرد. بدین صورت که اگر صادرات چین واقعاً از سوی آمریکا مورد تهدید قرار گیرد، این کشور احتمالاً به دنبال کشورهای جایگزین در این زمینه خواهد بود. با توجه به این که این کشور اکنون بزرگترین شریک تجاری ایران در واردات است، میتوان افزایش و تسهیل بیش از پیش واردات به ایران را از منظر تجارت کالایی در نظر داشت. از سوی دیگر، چین از بزرگترین واردکنندگان انرژی از جمله گاز در جهان است و اکنون به افزایش تعرفه واردات برخی مشتقات گازی از آمریکا تهدید کرده است. در صورتی که این تهدید نیز جامه عمل به خود بپوشد، توجه این کشور به سوی منابع انرژی و گاز دیگر مناطق از جمله خاورمیانه و به ویژه ایران (به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز دنیا) جلب خواهد شد.
البته در این میان نباید از تاثیر ریسک تجاری ایجاد شده بر دیگر بازارها غافل بود. خصلت بازارهای جهانی این است که با افزایش هر نوع ریسکی که بوی جنگ و تقابل میدهد، به سوی داراییهای با ریسک پایینتر مانند طلا سوق پیدا خواهد کرد؛ بنابراین افزایش تقاضا برای این کالای فی نفسه ارزشمند، میتواند چشم انداز افزایش قیمت را برای آن به همراه داشته باشد. از سوی دیگر، کاهش چشم انداز رشد اقتصاد جهانی در نتیجه تقابل کشورها از جمله تقابل تجاری چین و آمریکا، میتواند با محدود کردن چشم انداز رشد جهانی و مصرف انرژی، منجر به کاهش قیمت کالاهایی مانند نفت شود. اینها موضوعاتی هستند که به طور ثانویه و در حاشیه جنگ تجاری آمریکا و چین میتوانند بر اقتصاد ایران اثرگذار باشند.
منبع:خراسان
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.