یکی از مهمترین آسیبهای اجرای طرح کاهش ساعات درسی در پایه دوازدهم، به حاشیه رفتن علوم انسانی- به عنوان مادر همه علوم- است که این خود مخالف صریح سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی است.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، وزیر آموزش و پرورش در تاریخ نهم تیرماه سال جاری خبر از کاهش ساعات پایه دوازدهم از ۳۵ ساعت به ۲۴ ساعت از مهر امسال، به دلیل فرصت دادن به دانش آموزان برای آمادگی جهت کنکور داد؛ خبری که در لابه لای مشکلات اقتصادی جامعه و اخبار مربوط به نرخ دلار و سکه و... گم شد.
پس از آن علی زرافشان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، در مصاحبهای به شرح بیشتر این خبر پرداخت و از امضای بخشنامهای از سوی وزیر خبر داد که بر مبنای آن، ۲۴ ساعت از دروس پایه دوازدهم به صورت حضوری و ۱۱ ساعت به صورت غیر حضوری برگزار خواهد شد.
اما پشت پرده این کاهش ساعات چیست؟
اگر چه وزیر آموزش و پرورش و معاون ایشان سعی کردند این کاهش ساعت را به نوعی به بحث کنکور ربط دهند و از فضایی که امروزه در جامعه علیه کنکور وجود دارد، جهت سرپوش گذاشتن بر علت اصلی این کاهش ساعات استفاده کنند، اما حقیقت امر این است که این کاهش نه به دلیل کنکور بلکه تنها به دلیل کمبود ۳۴ هزار دبیر برای پایه دوازدهم است.
مساله کمبود معلم، مسالهای است که از سالها پیش بر اساس روند بازنشستگی دبیران از یک سو و جذب اندک نیرو در دانشگاههای فرهنگیان از سوی دیگر، کاملا قابل پیش بینی بود، اما به دلیل غفلت مسئولان مربوطه و سرگرم شدن آنان به مسائل روزمره، هیچ اقدامی برای حل زودهنگام این مشکل صورت نگرفت تا اینکه این مشکل در سال تحصیلی جدید به چالش اول این وزارتخانه تبدیل شد.
مسئولانی که باید از همان سالهای پیش چارهای برای این مشکل میاندیشیدند و جذب و آموزش نیروهای جدید را بر اساس برنامهای دقیق با هدف جبران کسری معلم به پیش میبردند، اکنون به ابتداییترین کار ممکن و در عین حال خطرناکترین راه روی آورده و به راحتی یازده واحد از دروس را برای جبران کمبود نیرو به صورت مجازی برگزار و یا به تعبیر دقیقتر اقدام به حذف این دروس میکنند! چرا که هر کس کوچکترین آشنایی با نظام آموزشی کشور داشته باشد و از وضعیت مدارس کشور با خبر باشد به خوبی میداند که به دلیل آماده نبودن زیرساختهای لازم در کشور برای آموزش مجازی دروس، این اقدام عملا به معنای کنار رفتن این دروس از چرخه آموزش است.
اما مسئله جدیتری که باید به آن پرداخت، آسیبهای مختلفی است که با اجرای این طرح، در برابر نظام آموزش و پرورش کشور به وجود میآید. در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
الف- این ۱۱ واحد بر چه مبنایی انتخاب میشوند؟ آیا دروس تخصصی تجربی و ریاضی بدون نیاز به معلم و با آموزشهای مجازی به دانش آموزان منتقل میشوند؟ یا دروس عمومی با این طرح به حاشیه خواهند رفت؟
بر اساس اخبار به دست آمده، متاسفانه این یازده واحد تماما از دروس عمومی دانش آموزان انتخاب شده است. همان دروسی که قرار بود بنابر سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، سال به سال تقویت شوند، یعنی همان دروس حوزه علوم انسانی. برخی از دروسی که تصمیم به حذف آنها از چرخه آموزش حضوری گرفته شده است، عبارتند از:
۱- مدیریت خانواده (حذف کامل دو واحد درسی) ۲-بهداشت و سلامت روان (حذف کامل دو واحد درسی) ۳-زبان فارسی (حذف یک واحد) ۴-مطالعات اجتماعی (حذف کامل دو واحد درسی) ۵-جامعه شناسی (حذف یک واحد درسی) ۶. عربی زبان قرآن (حذف یک واحد درسی)
جالب این جاست که درس مدیریت خانواده جزء دروسی است که سند تحول بنیادین بر اضافه شدن آن به نظام رسمی آموزش کشور تاکید کرده است:
«اضافه نمودن درس مدیریت و سلوک خانواده به جدول برنامه درسی در تمامی رشتهها و برای تمامی دانش آموزان». (راهکار ۴-۵ سند تحول بنیادین)
این درس که قرار بود بعد از سالها خالی بودن جای آن در نظام آموزشی، مأموریت تقویت بنیان خانواده و کمک به افزایش سطح تواناییها و مهارتهای دانش آموزان در عرصه مسائل خانواده را داشته باشد و با کمک دبیران توانمند به حل چالشها و مشکلات دانش آموزان در عرصه مسائل خانواده بپردازد، نیامده به حاشیه رفت.
با این حساب، یکی از مهمترین آسیبهای اجرای طرح، به حاشیه رفتن علوم انسانی- به عنوان مادر همه علوم- است که این خود مخالف صریح سند تحول بنیادین آموزش و پرروش و برنامه درسی ملی است. به این بند از سند تحول توجه کنید:
«لزوم تدوین برنامهای به منظور فرهنگ سازی در جهت تبیین و تقویت منزلت علوم انسانی و پرهیز از غلبه رویکرد تجربی و فنی در دورههای آموزش رسمی عمومی». (راهکار شماره ۱۵-۲ سند تحول)
ب- اجرای غیر حضوری تعدادی از دروس در نظام رسمی آموزش و پرورش کشور، گفتمان امکان انتقال کامل محتوای مورد نیاز دانش آموز در یک موضوع درسی از طریق فضای مجازی را مطرح مینماید که اولین نتیجه آن، حذف ارتباط معلم و دانش آموز در این دروس و عدم نیاز به معلم برای تدریس این دروس است. اصلاً آیا متولیان امر از محتوای دروس جدیدالتألیفی، چون مدیریت خانواده یا بهداشت سلامت و روان مطلع هستند که نسبت به برگزاری غیر حضوری آن امر میکنند؟ با برگزاری مجازی این دروس، چه کسی پاسخگوی بدفهمیهای دانش آموزان نسبت به محتوای مجازی خواهد بود؟ یا دانش آموز چگونه باید پاسخ پرسشهایی که حین تدریس مجازی برایش پیش میآید را بیاید؟ یا مسائل شخصی خود را در این خصوص با چه کسی باید مطرح نماید؟
این گفتمان زمانی خطرناک میشود که به مرور زمان توسعه یافته و به دیگر دروس حوزه علوم انسانی سرایت کند. بنابراین دیری نخواهد پایید و باید منتظر آن باشیم که واحدهای دیگری از جمله دروس دین و زندگی یا ادبیات فارسی که متولی انتقال دین و فرهنگ به دانش اموزان هستند نیز در آینده نزدیک با این ترفند به کلی به حاشیه بروند.
ج- تا چه میزان زیرساختهای لازم جهت اجرای مجازی این دروس فراهم آمده است؟
چنانچه میدانیم تقریبا ۲ ماه دیگر تا آغاز سال تحصیلی جدید فرصت داریم. این بخشنامه تازه تنظیم شده و به امضای وزیر رسیده است که احتمالا متعاقب آن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی موظف به تولید محتوای آموزش مجازی آن خواهد شد. آیا تنظیم محتوای مجازی برای این دروس در این مدت کم، به صورت قابل قبول رقم خواهد خورد؟ دروسی که هنوز متن درسی آن در این سازمان نهایی نشده و در دست تألیف است.
دانش آموزان در سراسر کشور در شهرها و روستاهای مختلف تا چه میزان امکان استفاده از محتوای مجازی را دارند؟ آیا امکانات مورد نیاز همه اعم از رایانه و. برای همگان فراهم میشود؟ نظام ارزشیابی این دروس چگونه تنظیم خواهد شد؟ ..
این سؤالات و دهها پرسش دیگر نشان از عدم تفکر صحیح برای آماده ساختن زیرساختهای لازم این طرح دارد.
حال جای این سوالات از وزیر آموزش و پرورش هست که:
۱- چرا به جای بیان شفاف مشکلات وزارتخانه و اندیشیدن به حل ریشهای مسائل، در اقدامی دور از شأن و جایگاه یک مسئول در نظام اسلامی، اقدام به فریب اذهان عمومی کرده و کنکور را عامل اصلی حذف یک سری از دروس اعلام میکنید؟ ۲- به فرض که امسال با این ترفند موفق به حل مشکل کمبود نیروی بیش از سی هزار دبیر شدید، اما تا پنج سال آینده که به گفته مسئولان آن وزارتخانه با کسری ۳۴۰ هزار معلم مواجه هستید، چه اقدامی را انجام خواهید داد؟ ایا قرار است در سالهای بعد نیز شاهد مجازی برگزار شدن دروس علوم انسانی پایههای دیگر نیز باشیم و یا این که به دلیل حجم بالای کاهش نیرو، قرار است درب مدارس بسته شود و همه آموزشها به صورت مجازی برگزار شود؟ حتی با اجرای اموزش مجازی در سال جاری، تنها مشکل نیروی انسانی در بخش علوم انسانی (در تدریس این دروس خاص) رفع خواهد شد. کمبود نیروی انسانی در سایر رشتههای نظری و فنی و حرفهای را چه میکنید؟
۳- از آنجا که این سند جزو اسناد بالادستی است که به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسیده و رییس جمهور نیز آن را امضا کرده است، اقدام وزیر آموزش و پرورش در نقض آشکار مفاد این سند با چه مجوزی صورت گرفته است؟
وزیری که خود متولی پیاده سازی سند تحول است، خودش آن را زیر پا میگذارد و حکم به نابودی آن میدهد. این جاست که مشخص میشود چرا با وجود تاکیدات پی در پی رهبر انقلاب، این سند بعد از گذشت سالها هنوز بر زمین مانده است.
سوال دیگر در این رابطه اینکه آیا اجرای این طرح نیاز به تأیید ارگانهایی، چون شورای عالی آموزش و پرورش ندارد؟
۴- شما که در دیدار امسال مقام معظم رهبری با فرهنگیان خطاب ایشان قرار گرفتید و ایشان اجرای سند تحول را واجبترین کار شما در وزارت آموزش و پرورش دانستد و شما را موظف به تحقق این سند کردند، این اقدام خود را که به وضوح در تقابل با سند تحول است چگونه توجیه میکنید؟
آیا اقدام شما در پاسخ به دستور ایشان در انجام زمان بندی برای تحقق ۹۰ درصد بر روی زمین مانده سند تحول میباشد؟
آیا بهتر نبود شما به جای سرپوش گذاشتن به این مشکل و به حاشیه راندن این دروس با پوشش کنکور، اقدام به در میان گذاشتن این معضل با شخص ایشان میکردید و مساله کاهش نیرو را که به گفته ایشان جزو مسائل اول کشور است، با روش دیگری به صورت بنیادین حل میکردید؟