به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، بسیاری از متخصصین اقتصادی معتقدند نرخ ارز موجود در بازار با واقعیت تکنیکال آن همخوان نیست و بی سقف بودن قیمتهای کنونی باید با ورود و مداخله بانک مرکزی با ابزارهای متنوع پایان یابد. عدهای عوامل بنیادین اقتصادی را ریشه التهابات ارزی میدانند که با انتظارات افزایش نرخ ارز نیز به آن دامن زده و شرایط کنونی را رقم زده است. این اقتصاددان نقدینگی را بلای علم اقتصاد دانسته و در شرایط کنونی نظام بانکی را آشفتگی مطلق می داند.
تیمور رحمانی که مقطع کارشناسی تا دکترای اقتصاد خود را در دانشگاه تهران خوانده، تالیفات و مقالات زیادی در باب سیاستهای اقتصاد کلان، پولی و مالی دارد. وی که همراه با همتی رئیس کل بانک مرکزی، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است چند راهکار را برای برون رفت از وضعیت کنونی ضروری دانسته و از طراحی ابزارهایی توسط بانک مرکزی برای تثبیت و آرامش بازار خبر میدهد.
مشروح این گفتگو پیش روی شماست:
* نقدینگی عامل تورم و افزایش قیمت ارز
در ماههای اخیر نوسانات قیمت ارز فضای روانی بدی در جامعه ایجاد کرده و منجر به انتظارات تورمی شده به طوری که مردم به دنبال تبدیل داراییهای خود هستند. همچنین قیمت کالاهای و خدمات در جامعه روبه افزایش است. برای رسیدن به یک فضای آرامش و بدون التهاب نقش حاکمیت و مشخصاً بانک مرکزی چیست و چه اقدامات مؤثری میتوان انجام داد؟ در کنار آن چه توصیهای میتوان به مردم داشت که برای تبدیل داراییها به ارز یا سکه و طلا هیجانی تصمیم نگیرند؟
رحمانی: یکی از عواملی که در اقتصاد آنها را به عنوان عوامل بنیادین میشناسیم که زمینه شکلگیری تورم را فراهم کرده و به اندازه کافی در مورد آن بحث شده نقدینگی است که خود عامل تورم است و هدایت آن در چند سال اخیر به تأخیر افتاده است. دوم رشد نقدینگی است که طی چند سال اخیر متوسط آن با 40- 50 سال گذشته تفاوتی ندارد بنابراین نوع آن اشکالاتی داشت و در واقع زمینه شکلگیری و جهش تورمی را فراهم کرده است.
* دو سال پیش نسبت به تبعات نقدینگی هشدار دادیم
این موضوع پیشبینی شده بود و به کرات دو سال قبل به آن اشاره کردیم که جهش تورمی اتفاق خواهد افتاد. یکی از عوارض این موضوع افزایش نرخ ارز است، یعنی قیمت همه کالاها و خدمات افزایش مییابد. مشخصاً اگر بحثمان را روی ارز متمرکز کنیم این عوامل بنیانی که روی آن بحث کردیم، فرض کنید اگر محدودیتهای بیرونی به ما تحمیل نمیشد و اگر انتظارات حرارت نمیگرفت، محاسبات ما قیمت دلار 6500 تا 7 هزار تومان را نشان میداد.
* انتظارات بی مبنا هم قیمتها را بالا میبرد
اکنون اتفاقی که افتاده این است آن عوامل، کار خود را کردهاند اما با فشار بیرونی و انتظارات نیز مواجه هستیم به همین دلیل نرخ ارز و قیمتها فراتر از آنچه گفتیم، رفته است. در اقتصاد اساساً انتظارات حتی اگر بیمبنا هم باشد میتواند تأثیرگذار باشد. حباب در بازار داراییها متداول است. اگر انتظار افزایش قیمتها را داشته باشیم این انتظار فراگیر میشود به هر دلیلی در جامعه میتواند اثرات تورمی را به جای بگذارد. فکر میکنم اتفاقی که در کشور افتاده عمدتاً نقش این دو عامل است. 1- فشار بیرونی، 2- انتظارات افزایش قیمت.
* پتانسیل حل مسئله ارزی را داریم
اگر مدیریت روی اقتصادمان کلانمان داشته باشیم اقتصاد ایران پتانسیل آن را دارد که بتواند کنترل کند. افزایش نرخ ارز و به تبع آن سکه و طلا و تأثیر آن روی قیمتها مربوط به کشورهایی است که تقریباً راهحلی برای آن ندارند. آنچه بروز کرده متناسب با وضعیت کشوری است اساساً راهکاری برای حل مشکل ندارند. به نظر من علیرغم تمامی مشکلات اقتصاد ایران پتانسیل و توانمندی برای حل مسئله را دارد و میتواند آن را مرتفع کند.
* بانکهایی داریم که در بدترین شرایط نقل و انتقال ارز را انجام میدهند
کشور ما با وجود آنکه مشکلات عدیدهای در نظام بانکی دارد هنوز تعدادی بانک خوب دارد که سالم هستند و در بدترین شرایط میتوانند سیستم پرداخت و مبادلات را بدون دردسر همچنان پیش ببرند که بسیاری از کشورها چنین امکانی را نداشتند. کشورهایی که با بحرانهای شدید روبهرو شدند کل سیستم بانکیشان دچار فروپاشی شد. علاوه بر آن ما چند بانک بزرگ دولتی داریم که تحت هر شرایطی وجود دارند و میتوانند کمک به حل مشکل کنند.
در رابطه با توصیه به مردم اگر بتوانیم در وهله اول اقتصاد کلان را مدیریت کنیم. در واقع قیمت طلا، ارز و برخی دیگر از داراییها فراتر از آن چیزی است که میتوانیم به نمایش بگذاریم. اگر بتوانیم به جمعبندی برسیم میتوان قیمتها را مدیریت کرد. مردم در رابطه با انتظارات قابل سرزنش نیستند.
* طراحی ابزارهای سود ده برای ورود مردم
از منظر دیگر، ایران بدهی خارجی ندارد و خوشبختانه این یکی از مزیتها است زیرا بسیاری از کشورهایی که دچار بحران شدند و نتوانستند به راحتی آن را حل کنند، بدهیهای زیاد خارجی بود. بنابراین از این نظر هیچ مسئلهای نداریم. اگر حاکمیت بتواند سیاست کلان ارزی و پولی را جمع کند میتواند جلوی رشد قیمت داراییها مانند ارز، سکه، طلا و کالاها را بگیرد و اگر این اتفاق رخ دهد، انتظاراتی که مبنای رفتار مردم است مشخص میشود که فراتر از واقعیت بوده و میتوان توصیه کرد که بازارهای جایگزین برای سرمایهگذاری مردم طراحی کرد. روی این مسئله اکنون بحثها و بررسیها صورت گرفته که میتوان از مردم انتظار داشت تا در این مباحث برای تبدیل داراییها ورود کنند.
بسیاری از مردم در حال حاضر برای حفظ داراییها به خرید ارز، طلا و سکه روی آوردند چه راهکارهای ملموسی وجود دارد. با توجه به اینکه احتمال کاهش قیمت ارز هست. چه پیشنهادی برای مردم دارید؟
رحمانی: نمیتوان برای مردم حکم کرد. به شرط اینکه بتوان مسئله را حل کرد تا انتظارات برای تبدیل داراییها فروکش کند. باید این مسئله را در نظر گرفت که اگر مدیریت اعمال شود حتماً این بازارها پرریسک هستند در صورتی که میتوان داراییهایی را برای مردم عادی تعریف کرد که کم ریسکتر و سودآور باشد. در حال حاضر سرمایهگذاریها و مدلهای جایگزین طراحی شده و میشود به عنوان نمونه در چند وقت اخیر بانک مرکزی سپرده ارزی را به جریان انداخته و اگر نگران افزایش قیمت ارز هستید میتوانید با خیال راحت سپرده ارزی بخرید و با تضمین بانک مرکزی از آن استفاده کنید و دیگر نیازی نیست که در کوچه پسکوچهها به دنبال تبدیل داراییها باشید، همچنین موارد مشابه دیگری در سیستم بانکی در حال طراحی است. بسیاری از مردم ریسکپذیر نیستند و فقط به دنبال حفظ قدرت خرید بودهاند که در این راستا نیز راهکارهایی اندیشیده خواهد شد و این وظیفه حاکمیت است.
* واکنش دولت در ابتدای جهش ارز مناسب نبود
با توجه به تحلیلهای بنیادین اقتصادی قیمت ارز حدود 17 هزار تومانی آیا حباب دارد یا خیر؟
رحمانی: ابتدای جهش قیمت ارز دولت واکنشهایی به آن نشان داد که مناسب نبود،نه تنها نتوانست مسئله را حل کند بلکه چون منجر به از دست رفتن بخشی از ارز کشور شد بنابراین دست ما را بسته و قیمت قابل توجهی نیز پیدا کرد. توجه داشته باشید در بازار سهام هیچ خبری نیست و اگر رشد کرده مدیون افزایش قیمت ارز است سردرگم بودیم و فکر میکردیم قیمت ارز یک جایی متوقف میشود و اگر راهکار برای آن تعریف شود آن وقت میتوان مدعی شد که قیمت ارز حباب دارد. این یعنی خرید و فروش ارز ریسک دارد، طبق عوامل بنیادینی که عرض کردیم قیمت دلار 4200 که اوایل سال مطرح شد نیست اما 18 یا 19 هزار تومان هم نیست و رقمی پایینتر از آن است.
چه اقداماتی در کوتاهمدت میشود برای کاهش قیمت ارز انجام داد؟
رحمانی: در وهله اول باید ثباتبخشی ایجاد کرد، در این شرایط برخی مباحثی که مطرح میشود از نظر بنده که اقتصاد خواندهام درست نیست. نمیتوان انتظار داشت از همان روزی که اقدام میکنیم مردم وارد بازار نشوند و تولید و همه مسائل حل شود، خیر. کل حاکمیت برای حل مسئله یک دست فکر کنند. گروههای مختلف دور یک میز بنشینند و تصمیم بگیرند که این اتفاق اکنون افتاده است زیرا در مدیریت انتظارات وظیفه کل حاکمیت است و نمیتوان توقع از یک بخش داشت. مدیریت انتظارات قسمت مهمی از هرگونه برنامه ثباتبخشی در اقتصاد است. هر کشوری که در این بخش موفق بوده در بحرانها کم هزینهتر مسئله را حل کرده است. مثلاً کشورهای پرتغال، اسپانیا، ایرلند، یونان، از نظر منشأ عوارض یعنی افزایش قیمت ارز شبیه ما بودند اما اگر دقت کنید با راهکارهای متفاوت توانستند مسئله را حل کنند. مشکل نرخ ارز و قیمتها نهایتاً مشکل بخش پولی و بانکی است بنابر این به طور طبیعی مدیریتش در بانک مرکزی باشد حتی اگر دیگر بخشها نیز کمک میدهند. نباید به صورت پراکنده و جاهای دیگر تصمیمگیری و مدیریت شود تا بتوان پاسخگو بود.
اکنون مدیریت واحد تحت نظارت بانک مرکزی دارد؟
رحمانی: فعلاً این اتفاق نیفتاده اما پیشنهاد دادیم که این اتفاق باید رخ دهد در این مسئله مشکل جدی نداریم و بر اساس دستور مقام معظم رهبری شورای عالی هماهنگی سران قوا تشکیل شده و اختلاف نظری وجود ندارد. برخی مسائل را سریعتر از زمان متعارف میتوان در این شورا جمعبندی کرد. اقداماتی در بانک مرکزی باید انجام شود و نیاز به معرفی ابزارهایی برای سر و سامان دادن نقدینگی ضروری است،همچنین کنترل نرخ سود و دیگر مباحث در دستور کار باید قرار گیرد.
عدهای معتقدند بانک مرکزی باید مداخله مستقیم برای ورود به بازار ارز داشته باشد و از طریق خرید و فروش ارز بازار را کنترل کند، شما به این موضوع اعتقاد دارید؟
رحمانی: اگر فقط این کار را انجام دهیم همان اشتباهی است که قبلاً صورت گرفته است. در سال 95، 96 ارز قابل توجهی از دست دادیم.
* با ۳۰ میلیون دلار مداخله میتوان بازار ارز را کنترل کرد
آیا آمار دقیقی از فروش ارز توسط بانک مرکزی دارید؟
رحمانی: به طور دقیق رقم ندارم اما مطمئنم جمع سال 95، 96 و 97 بالای چند ده میلیارد دلار است. مهم نیست که مثلاً بالای 30 میلیارد دلار است؛ بلکه با 30 میلیون دلار مداخله میتوان بازار را کنترل کرد. صرف مداخله مستقیم ارزی مشکلات حل نمیشود و در همان دامی میافتیم که قبلاً افتادهایم، یادمان نرود در تحریمهای خارجی قرار داریم و از دست دادن هر یک دلار برای ما گران تمام میشود. میتواند این پیشنهاد معقول نباشد. بانک مرکزی باید مجموعهای از اقدامات پولی و ارزی انجام دهد که یکی از راههای آن نیز مداخله محدود برای نوسانگیری بازار ارز است.
سرفصل های مجموعه سیاستهایی که باید توسط بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز انجام دهد چیست؟
رحمانی: 1- سر و سامان دادن به وضعیت نظام بانکی. در سالهای اخیر منشأ اصلی رشد پایه پولی که مشکلآفرین شده مربوط به اضافه برداشت بانکها بوده که معنای آن بروز مشکل در ترازنامه بانکها است و نیاز به ساماندهی دارد، 2-سیاستگذاری پولی. به طور مشخص بانک مرکزی متغیری را رصد و اصطلاحاً لنگری برای انتظارات ایجاد کند. پیشنهاد این است مانند روش مرسوم در دنیا بانک مرکزی باید نرخ سود را کنترل کند، کنترل بدان معنا نیست که آن را دستوری بالا و پایین ببرد، با استفاده از ابزارهای نوین که اکنون از سوی بانک مرکزی در حال طراحی است بتواند نرخ سود را کنترل کند و به جامعه اینگونه القاء کند که به تعهدات خود پایبند است و به دنبال مدیریت اقتصاد کلان است.
منظور شما این است که برای کنترل و یا هدایت نقدینگی نرخ سود بانکی را افزایش دهیم؟
رحمانی: نه. به هیچ وجه. این مشکلی است که در سالهای گذشته اتفاق افتاده.
اکنون زمزمه افزایش نرخ سود بانکی در بعض محافل شنیده می شود...
رحمانی: نه. کنترل نرخ سود به معنای افزایش نرخ نیست.
چه راهکاری وجود دارد؟
رحمانی: کنترل نرخ سود یعنی آنکه شما اهدافی برای اقتصاد کلان دارید که برای رسیدن به آن باید ملاحظه کنید چه نرخ سودی شما را به هدف میرساند بنابراین با استفاده از ابزار مداخلهای بانک مرکزی نرخ مناسب به دست بیاید چون ممکن است نیاز باشد برای یک یا دو ماه نرخ سود را افزایش دهید اما پس از آن لازم باشد کاهش یابد.
اکنون فکر میکنید کدام سیاست الزامآور است؟
رحمانی: در حال حاضر ممکن است نرخ سود بر اساس همان سیاستی که عرض کردم به اجبار افزایش دهید، اما تنها راه این نیست، بلکه باید ترازنامه بانکها تصحیح شود در غیر اینصورت نرخ سود مشکل را زیادتر میکند. باید ابزارهای لازم طراحی شود تا افرادی که اکنون نگران خروج ارز از بانک هستند بتوانند به این ابزارها رجوع کنند و سراغ داراییهایی مانند ارز، طلا و سکه نروند و فضا متشنج نشود.مسئله بعدی معرفی ابزار در بازار ارز است فرض کنید واردکنندهای که برای 5 ماه آیند نیاز به ارز دارد تا مواد اولیه وارد کند از الان بداند با یک عدد مشخص میتواند ارز مورد نیاز را تهیه کند.
* بازار ثانویه هنوز پاسخگوی نیاز واردکنندگان نیست
اکنون وارد کنندگان از طریق بازار ثانویه ارز مورد نیاز خود را تأمین میکنند.
رحمانی: آنچه در رابطه با سامانه نیما و بازار ثانویه مطرح شده نواقصی دارد که در حال برطرف شدن است.
یعنی بازار ثانویه اکنون پاسخگوی نیاز 5 ماه آینده یک واردکننده نیست؟
رحمانی: نه هنوز نیست چون ابزار آن مهیا نشده است.
چه ابزاری؟
رحمانی: فرض کنید من میخواهم ارز خریداری کنم اما نه برای الان بلکه برای 5 ماه بعد بدون آنکه پول بدهم ارز خریداری بکنم و خیالم از بابت نوسانات راحت باشد. آنچه اتفاق افتاده فقط باعث شده که صادرکنندگان ارز خود را برای عرضه بیاورند که متأسفانه هنوز به اندازه کافی ارز خود را تزریق نمیکنند. صادرکنندگان بزرگ غیرنفتی به نحوی دولتی هستند و باید اطمینان پیدا کنند که به قیمت نرخ ارز واقعی بتوانند بفروشند اما بازار مدنظر ما آن چیزی که اکنون هست نیست که بتواند همه ابزارهای مورد نیاز عاملان واردات را تأمین کند.
برخی معتقدند اصلاح نظام بانکی برای شرایط کنونی مناسب نیست و نیاز به راهکارهای کوتاهمدت و سریع به منظور کاهش التهابات ارزی وجود دارد و این مسئله در گامهای بعدی باید دنبال شود.
رحمانی: کشورهایی که مشکلات اقتصادی داشتند ناشی از نظام بانکی آنها بود و وادار شدند که اصلاحات بانکی را انجام دهند.
* برای حل مساله نظام بانکی نیاز به قاطعیت داریم
یعنی شما معتقدید که برای کاهش التهاب بازار ارز باید نظام بانکی اصلاح شود؟
رحمانی: میتواند کنارش این کار انجام شود چون در سالهای گذشته تورم پایینی داشتیم اما نرخ سود بالا بوده است چرا این اتفاق رخ داد. دلیلش این است که بانک ناترازی دارد یعنی برای نگه داشتن سپردهگذار نرخ سود بالا میداده و این مسئله مشکلات را تشدید میکند تا کی باید این روند ادامه پیدا کند. نیاز به قاطعیت در حل مسئله نظام بانکی داریم. بانکی که فعالیت بانکی سالم و شفاف دارد بانک مرکزی حامی اوست و بانکهایی که احیاناً ناترازی دارند و فعالیتهای دیگر انجام میدهند باید مشکلاشان حل و فصل شود.
در یک و نیم ماهی که مدیریت بانک مرکزی تغییر کرده است رویکرد سیاستهای ارزی را چگونه ارزیابی می کنید؟
رحمانی: برخی از این مشکلات دو سال قبل پیشبینی شده بود. زمانی باید کارهایی انجام میشد که نکردیم و گذشته است. فراموش نکنید مدیریت بانک مرکزی در شرایطی تغییر کرد که نقطه اوج التهاب است. در این شرایط شاید انتظار غیرواقعبینانهای باشد که به سرعت تغییر مسیر اساسی ایجاد کنیم اما تغییر مثبتی که میتوان ملاحظه کرد این است که صرف اقدام از روی استیصال برای خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی وجود ندارد که نقطه قوت محسوب می شود. حل مسئله ارزی حل مسئله پولی است اگر در بخش نظام بانکی مشکل داشته باشید بلافاصله اثرات آن را در ارز میبینید و رابطه منطقی میان این دو وجود دارد. مثلاً در ایالت متحده آمریکا نرخ بهره بالا میرود دلار تقویت میشود. یعنی آنکه ارز از سیاستهای پولی تبعیت میکند. سیاستهای ارزی بانک مرکزی تدوین شده و تا اجرای آن اندکی زمان میبرد. بانک مرکزی صرفاً با از دست دادن ذخایر برخورد نکرده است. این اقدامات نیاز به حمایت کل حاکمیت و دولت و همراهی دارد. اگر موفقیتآمیز باشد در فاصله کوتاهی کنترل اوضاع را در دست بگیرد.
برخی اقتصاددانان معتقدند راهاندازی بازار ثانویه کار درستی نبود و لنگری برای ارز ایجاد کرد و با توجه به قیمت بازار، بازار ثانویه نیز از آن تبعیت میکند.
رحمانی: اینکه بازار کوچک تعیینکننده دیگر بازارها است کسی منکرش نیست، اصل مسلمی است چون مردم عادی با آن سروکار دارند. بانک مرکزی به دنبال طراحی ابزارهایی است که بتواند بازار را کنترل کند و اگر کنترل شود بازار ثانویه نیز رام خواهد شد، تا زمانی که نتوانیم بازار کوچک مربوط به اسکناس ارز را مدیریت کرد بازار ثانویه نیز کارکرد مثبت خود را نشان نمیدهد. بازار ثانویه برای این است که مانند همه جای دنیا در آن خرید و فروش ارز صورت بگیرد. همزمان با التهاب و افزایش قیمت ارز روبهرو شدیم بازار ثانویه نتوانست کارکرد خود را نشان دهد و اگر زودتر به فکر طراحی این بازار بودیم با این گرفتاری روبهرو نمیشدیم. مثلاً پتروشیمیها نیز از بازار کوچکتر تبعیت میکنند و این فکر را میکنند که چرا باید ارز خود را در بازار ثانویه بفروشد.
با توجه به اینکه در اقتصاد مفهوم بازار تعریف مشخصی دارد برخی از اقتصاددانان معتقدند که نمیتوان اسم آن بازار ثانویه نامید.
رحمانی: در اقتصاد بازار رقابتی ناقص، چندقطبی و نظایر آن وجود دارد چون بازار کوچکتر ارز به نوعی رقابتی محسوب میشود لیدر دیگر بازارها شده قیمتها از آن تبعیت میکنند، فرض کنید میگویند بازار ثانویه انحصاری است آیا دولت دلش میخواهد قیمت ارز را بالا ببرد.
* صرافیها به دلیل ترس از برخورد قضایی در بازار فعال نیستند
این سوال خیلی از افراد و مردم جامعه است که دولت به دنبال بالا بردن قیمت ارز است.
رحمانی: واقعاً اینگونه نیست من پست اجرایی ندارم، حداقل در جلساتی که شرکت کردم صحبتها نشاندهنده افزایش قیمت نیست. نه تنها از این موضوع خوشنود نیستند بلکه به شدت ناراحت هستند اما واقعیت کار خود را میکند این که شنیده میشود آن چه وجود دارد بازار نیست قابل تأمل است چون هر جا خرید و فروش است بازار نامیده میشود. بازار ایدهالی نیست چون رقابت کاملی ندارد و البته چنین بازاری هیچ جا پیدا نمیکنید.
وقتی در پیادهروهای میدان فردوسی قدم میزنید این زمزمه و سوال خیلی به گوش میرسد که ارز دست بانک مرکزی است پس چرا قیمت بالا میرود؟
رحمانی: این گزاره صحیحی نیست دولت یک درآمد نفتی دارد که در حال حاضر بخش عمده آن برای کالاهای اساسی تخصیص مییابد بنابراین در بازار فروخته نمیشود. یادمان باشد به دلایل مشکلات بانک مرکزی نمیتواند خیلی اسکناس وارد کشور و یا بازار کند. اساساً وظیفه بانک مرکزی جابهجا کردن اسکناس نیست و از طریق ابزارهای دیگر پول را جابهجا کند. ارز صادرکنندگان غیرنفتی میماند که در اختیار بانک مرکزی نیست چه کسی ادعا میکند ارز پتروشیمی در اختیار بانک مرکزی است. در سامانه نیما آورده و به واردکننده میدهد بنابر این گزاره که فکر کنیم ارز دست بانک مرکزی است و در بازار مداخله نمیکند صحیح نیست. در گذشته نیز بسیار بخش زیادی از ذخایر ارزی را از دست داده تا بتواند در بازار مداخله کند اما نتیجه آن خوب نبود.
چرا اسکناس ارز در صرافیها کم است، از کجا اسکناس میآمد که اکنون عرضه و تقاضا متعادل نیست؟
رحمانی: صرافیها تقریباً همان کاری را که همیشه میکردند میکنند منتها نگرانی از برخوردهای قضایی که صورت گرفته دارند. برای برخورد با اخلالگران تر و خشک با هم میسوزند ممکن است یک صرافی کار قانونی روال همیشگی را انجام میدهد و از این بابت نگرانی دارد که متأسفانه با دلهره به دنبال واردات ارز است.
مسئله جدی این است که تقاضای ارز زیاد شد. در طول یک سال مثلاً 20 میلیارد ارز قرار است مبادله شود اما اکنون به جای این رقم تقاضا 40 میلیارد است. میدانیم این حجم از تقاضا برای خروج سرمایه نیست آن زمان که تورم پایین بود بسیاری از افراد سرمایه خود را خارج کردند و تاوان سختی را دادیم چون نرخ ارز را در زمانی که نباید پایین نگه میداشتیم، نگه داشتیم و می صرفید ارز را با نرخ پایین به دیگر کشورها از جمله ترکیه، گرجستان منتقل کنیم. یادمان باشد بخش زیادی از تقاضای ارز به دنبال منتقل کردن نیستند بلکه افراد معمولی که در کشور زندگی میکنند برای حفظ داراییهای خود اقدام به خرید میکنند. حتی در میان آنها افرادی وجود دارد یک بار هم سفر خارجی نداشتهاند و این عدم تعادل به دلیل افزایش تقاضا است و نه کاهش عرضه ارز.
* قرضالحسنهای که ما به آمریکا میدهیم
فرار سرمایه از سالهای قبل تبدیل به حفظ داراییها شده است.
رحمانی: از نظر اقتصاددانان اگر فردی 100 دلاری بخرد و آن را در بالشت هم بگذارد به نوعی فرار سرمایه محسوب میشود. دو سال پیش مقالهای نوشتم که خدا به ما خیر دهد چون به آمریکا قرضالحسنه میدهیم وقتی دلار میخریم انگار قرضالحسنه به آمریکا میدهیم.
چرا؛ برای مخاطبان توضیح بیشتری بدهید؟
رحمانی: موقعی که 100 دلاری میخرید چون دلار را آمریکا منتشر میکند تعهد این دولت است یعنی قرضی است که ما به آن دادهایم، بهرهای نیز به آن تعلق نمیگیرد پس قرضالحسنه است.
* کانال ارزی دبی قابل جایگزین شدن است
نقش تحریمها به خصوص بحث انتقال ارز از دبی به کشور و اعمال قانون VAT و همچنین بحث FATF در افزایش نرخ ارز که گفته میشود به دلیل تبادل اطلاعات ذینفعان منجر به مسدود شدن کانالهای ارتباطی شده و باعث نگرانی صرافان است، سهم این مباحث را در التهابات ارزی چقدر است؟
رحمانی: آن موضوع قاعدتاً هست، کسی منکر محدودیتها نیست، بازار افغانستان و عراق نسبت به قبل فعالتر شده به تعبیری جایگزین دیگری پیدا شده و بخش از ارزهایی که میتوانست در سامانه نیما عرضه شود، از این طریق باز میگردد چون با قیمت بالاتر احیاناً به فروش میرسانند.
مثلاً بانک مرکزی برای سپردهای که در یکی از بانکهای آلمان با محدودیت انتقال روبهرو شد. محدودیتها در میزان عرضه ارز مؤثر است. اگر التهاب انتظار تقاضای ارز را نداشتیم محدودیتها بازدارنده نبود و میتوانستیم نیازهایمان را از طریق غیر اسکناس حل کنیم اما چون در بازار تقاضا برای اسکناس وجود دارد و محدودیت نیز بیشتر شده مسئلهساز است. کانال دوبی بسته شود جاهای دیگر باز خواهد شد این همه سال مبارزه با موادمخدر و دیگر موضوعات مطرح بوده اما عملاً این جریانات کار خود را میکند. میخواهم بگویم بسته شدن کانال ارزی دوبی آنقدر جدی نیست و جایگزین پیدا میشود.
برخی از مسئولان معتقدند در فضایی که باید بانک مرکزی در رأس سیاستهای پولی و کاهش التهابات باشد اما به دلیل رفتارهایی که وجود داشته کارشناسان این بانک نمیتوانند برای بازار تصمیمگیری بکنند و ترس و لرز دارند.
رحمانی: این مسئله خیلی جدی نیست، سیاست اشتباه همه جای دنیا اتفاق میافتد مثال بارز آن رویکرد اشتباه فدرالرزرو آمریکا بود که منجر به بحران سال 2008 آمریکا شد. کسی منکر اشتباه سیاستگذاری نیست اما بابت آن دستگیر و بازخواست نشد. اشتباه سیاستی با سوء استفاده فرق میکند اگر سوء استفاده است طبق قانون برخورد میشود اما اگر سیاستگذاری اشتباه باشد، مسئله فرق میکند و به طور طبیعی مافوق یک مدیر میتواند این فرد را عوض کند. اکنون مقداری نگرانی از این بابت وجود دارد اما نمیتواند علت جهش ارز و یا التهابات باشد.
در شرایط کنونی که قدرت خرید به یک سوم کاهش یافته برخی معتقدند باید بستههای حمایتی و معیشتی برای تقاضای از دست رفته طراحی شود.
رحمانی: هر بسته حمایتی باید بدانیم از کجا منابعش تأمین میشود. به طور طبیعی دلمان میخواهد مردم در اوج رفاه زندگی کنند. میدانیم باید منابع آن از جایی تأمین شود.به جای آنکه قیمتها را سرکوب کنیم که در گذشته ارز سرکوب شده به این نیت که میخواهیم از اقشار پایین حمایت کنیم همیشه دنبال بستههای حمایتی در قالب نظام تأمین اجتماعی باشیم و در فراز و نشیبها بتوانیم جبران کنیم. باید منابع به درستی در نظر گرفته شود که بعداً منجر به کسری بودجه دولت نشود. تدوین بسته حمایتی اجتنابناپذیر است.
آقای دکتر چند کلید واژه از شما میپرسم اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند را بفرمایید.
سیف
رحمانی: تقریباً بیبرنامگی در سیاست پولی
دلار 20 هزار تومانی
رحمانی: نشانه هشدار به ما
انتخابات سال 92
رحمانی: یادآوری اهمیت اقتصاد در سیاست
نقدینگی
رحمانی: بلای علم اقتصاد
نظام بانکی
رحمانی: آشفتگی مطلق