به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری؛ عصر روز گذشته (یکشنبه ۲۳ دی ماه) اولین نشست «گفتمان فرهنگی انقلاب» با عنوان «جشنواره فیلم فجر؛ فرصتها و تهدیدها» به بررسی کارنامه سیوشش دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر با حضور بهروز افخمی، شاهین امین، مهدی شیخصراف، محمدتقی فهیم و محمود گبرلو در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد. سلسله نشستهای گفتمان فرهنگی انقلاب توسط روابط عمومی و محافل سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار میشود.
در آغاز مراسم؛ یزدان عشیری مدیر روابط عمومی و محافل سازمان سینمایی حوزه هنری گفت: سلسله نشستهای تحلیلی «گفتمان فرهنگی انقلاب» با هدف تبیین ضرورتها، نیازهای فرهنگی و چالشهای پیش رو طراحی شده و هر بار به سراغ موضوعات مهم فرهنگی و سینمایی میرویم.
وی ادامه داد: با توجه به چهل سالگی انقلاب و فرارسیدن جشنواره فیلم فجر برنامه ریزی کردیم تا نشستهایی با موضوع«جشنواره فیلم فجر؛ فرصتها و تهدیدها» پیش بینی کنیم و طی چند جلسه در گفتگو با منتقدین، سینماگران و مدیران سینمایی به برسی فراز و فرود سی و هفت دوره این رویداد سینمایی بپردازیم.
به گفته وی، جشنواره فیلم فجر همه ساله برگزار میشود و با فرارسیدن آن همه در هیاهو و فضای فیلمها غوطه ور میشویم و کمتر به آسیب شناسی و تحلیل ظرفیتها و فرصتها و حتی، آسیبهای آن به صورت کارشناسی میپردازیم. از این رو، امیدواریم این سری نشستها به آسیب شناسی، رشد و بالندگی جشنواره فجر کمک نماید.
مدیر روابط عمومی و محافل سازمان سینمایی حوزه هنری خاطرنشان کرد: اين مراسم با محوريت بررسي و آسيب شناسي جشنواره فيلم فجر، ضرورتها،فرصتها، تهديدها و سير فراز و نشيبهاي آن در ادوار گذشته مورد بحث و گفت و گو قرار گرفت. در شرايطي كه جشنواره فيلم فجر به عنوان اقدامي فرهنگي كاركردهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي را در جامعه به همراه دارد ، فضاي هنري قالب بر سينماي امروز از اين قابليتها غافل شده و در آستانه برگزاري اين رويداد مهم، نياز به آسيب شناسي و جبران كمبودها در اين عرصه به امري اساسي در فرهنگ ما تبديل شده است. بدين منظور منتقدان و تحليل گران سينمايي در راستاي رشد،تقويت و بالندگي سي و هفتمين دوره از جشنواره فيلم فجر به مناظره فرهنگي و بررسي راهكارها پرداختند.
بهروز افخمي: از آغاز آشنايي با سينما و شروع فعاليتم در اين عرصه حس خوبي به جشنواره فيلم فجر نداشته ام و اصولا اين اتفاق را با تماشاي فيلمهاي ساخته شده بي ربط مي دانم چرا كه معتقدم برگزاري اين جشنواره تنها وقت گذراني با عوامل فيلم است که بدون هيچ انگيزه فرهنگي صورت میگیرد. در حال حاضر به تدريج وارد سير تحول جشنوارهها و تبديل آن به حاشيههاي سينما و اهالي هنر شده ايم. به طور كلي فستيوالهاي فيلم به عناصري ضروري در صنعت فيلمسازي تبديل شده و طي ٢٥سال اخير با رشد و گسترش اينترنت ضرورت وجودي مدرسههاي سينمايي را از بين برده اند. در واقع فضاي جشنوارهها به دورهميهاي فيلمسازان جوان تغيير كاربري داده و شرايط را براي اكران فيلمهايي كه احتمال مانور و ظهور آنها در سينماهاي كشور غير ممكن است، به نحوي فراهم كرده است . با گذشت زمان ، بروز جشنوارههاي مختلف فيلم نيز ضرورت بيشتري پيدا كرده و به پلههايي براي ترقي فيلمسازان تبديل شده است. در اين ميان مدارس سينمايي كه زماني فرصتي براي حضور فيلمسازان بوده است، امروزه در فضاي اينترنت داير شده و جنبه اي از اين مدارس كه قابليت انتقال مفهوم در فضاي مجازي را ندارند، در فضاي جشنوارهها ظهور پيدا كرده و با در دسترس قرار دادن اطلاعات فني و تجربه مشاركت حضوري، منجر به كشف فيلمسازان حرفه اي شده است. فيلمسازان جوان و تازه كار آينده سازان سينماي ايران هستند اما با مقاومت سينماي حرفه اي در برابر نسل جديد، ظهور جشنوارههاي مختلف فيلم و ايجاد ظرفيتها تنها راهكار براي فعاليت نيروهاي تازه كار محسوب ميشود كه خوشبختانه با رشد خوبي همراه بوده است.
جشنواره به فضای خوشگذراني تبديل شده است/ جشنواره هویت خود را فراموش کرده است
محمود گبرلو: تقويت جشنواره فيلم فجر نياز به ريشه يابي مشكلات موجود دارد در حالي كه در طي ادوار گذشته تمام دغدغه سينماگران و مسئولان توجه به فيلمها بوده و از كاركرد قدرتمند سينماي ايران در نظام جمهوري اسلامي غافل مانده اند. در گذشته توليدات يكساله فيلمسازان در مدت كوتاهي ديده شده و مورد ارزيابي قرار مي گرفت و در نهايت سياستگذاران را به سياستهاي ضروري سينمايي آگاه مي كرد. به طور كلي مفهوم توليد فيلم ربطي به سياست گذاري، سانسور و انتخاب فيلم ندارد. در دهه اول و دوم جشنواره فيلم فجر شاهد تاثيرات پرباري از اين رويداد بزرگ بوده ايم كه به جرأت در احراز جايگاه واقعي سينماي ايران موفق بوده اما با گذشت زمان شتاب و موفقيت اين اقدام فرهنگي فروكش كرده و متأسفانه در چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب، يأس برخي از فيلمسازان نسبت به عملكرد جشنواره آنها را از حضور در جشنواره منصرف كرده است چرا كه فستيوالهاي فيلم كاركرد خود را از دست داده و هويت خود را فراموش كرده است. ايجاد فضاي تبليغاتي براي برخي فيلمها و شايسته سالاري نسبت به فيلمسازان بر اين بي ميلي دامن زده است. اين درحالي است كه در مقطعي از زمان قرار بود عملكرد يكساله سينماي ايران مورد ارزيابي قرار گيرد و اين امكان در جشنواره فراهم بود اما به مرور زمان جايزه دادنها و سياستهاي اعمالي به يك بي برنامگي و بي هويتي تبديل شد و منتقدان و سياستگذاران را نسبت به اين رويداد بي تفاوت كرده است. كه البته با گذر زمان كاركردها تغيير ميكند و امكان ايجاد ثبات در هويت وجود دارد. در حال حاضر سياست خاصي در جشنواره وجود ندارد و مسئولان مربوطه پاسخي نسبت به بي هويتي اين اقدام فرهنگي ندارند. براين اساس اگر جشنواره بر آرمانهاي انقلاب است پس گنجايش هر فيلمي را ندارد و اگر هم جشني براي شور و هبجان است بايد فيلمهاي تلخ اجتماعي را از اين عرصه خارج كرد. به طوركلي، جشنواره فيلم با تبعيت از سياستها و برنامه ريزي دقيق به ثمر مي رسد و با توجه به افكار تماشاگر به نتيجه نسبي دست مي يابد اما با بي خاصيتيهاي اخير جشنواره فيلم فجر، نتيجه قابل قبولي از عملكرد مناسب به دنبال نداشته و كاركردي ضد سينماي ايران را نشان مي دهد. بنابراين اگر اين جشنواره در سايه حفظ هويت و اعمال سياست گذاريهاي درست فعاليت مي كرد همه فيلمسازان با افتخار بزرگترين رويداد فرهنگي كشور شركت مي كردند. اما متأسفانه جشنواره در سياستگذاري، انديشه و اسم همسو با اهداف تعريف شده نيست و به خوشگذراني تبديل شده است. در یک مقطعی به وسیله جشنواره فیلم فجر عملکرد یک ساله سینمای ایران ارزیابی میشد اما به مرور زمان این حضورها و جایزه دادنها به یک بیبرنامگی تبدیل و باعث شد جشنواره خاصیت و اهمیت خود را از دست بدهد البته میدانم که ممکن است به مرور زمان هر جشنوارهای دچار تغییرات شود ولی میشود ماهیت جشنواره را ثابت نگه داشت اما این اتفاق برای فجر رخ نداد به طوری که حالا این رویداد تبدیل به محلی برای گذران اوقات شده است البته این حرف من به معنی این نیست که فیلمسازان ما مشکل دارند بلکه انتقاد من به سیاستهای جشنواره است.
مستأجر بودن جشنواره فجر بعد از ٣٧ دوره براي جامعه هنر ما شرم آور است
شاهين امين: در همه دنيا ، ايجاد شور ، انگيزه و امكاناتي است كه در فرصتهاي عادي اكران فيلم رخ نمي دهد و با افزايش فستيوالهاي مختلف امكان فعاليت از مدارس سينمايي سلب و اكرانهاي ويژه را منتفي كرده است. بنده با نظر گبرلو نسبت به بي هويتي جشنواره فيلم فجر موافق هستم چرا كه در ادوار اخير تكليف مسئولان جشنواره فيلم فجر برخلاف مديران گذشته روشن نيست در گذشته سينماي ضعيف كشور ما با اكران فيلمهايي محدود در جشنواره به دنبال رونق بخشيدن به سينما بود لزومي بر شركت همه فيلمها در فستيوال وجود نداشت با اين حال همه فيلمسازان متقاضي شركت در جشنواره بوده و با درجه بندي آثار تكليف يكساله سينما مشخص مي شد اما از نيمه دهه ٧٠ شرايط و اوضاع سينما تغيير كرد و از سال ١٣٧٧ تعداد فيلمهاي جشنواره به ٢٥ اثر رسيد كه با تغيير مديريت سيف الله داد روند به روال گذشته بازگشته و فيلمهاي زيادي به جشنواره راه يافتند. تقريبا از ابتداي دهه ٨٠ تكليف مديران با جشنواره نامشخص شد و جريان رونق بخشيدن به سينما منتفي شد چرا كه براين عقيده بودند كه سينما به اهداف خود در گذشته رسيده لزومي به تلاش مجدد براي احياي سينما وجود ندارد. ما از اواخر دهه ٧٠عملا در بلاتكليفي مديران به سر مي بريم و حتي در مواقعي با وجود فيلمهاي مضر در فستيوالها به چالش رسيده ايم . در حال حاضر بسياري از سينماگران با وجود امكان تبليغ و مطرح شدن آثار خود در سينما، علاقه اي به حضور در جشنواره ندارند چرا كه با وجود رسیدن در سي و هفتمين دوره جشنواره، با بي خاصيتي سينما روبرو هستيم و هنوز روال دورههاي اول را در پيش گرفته ايم. تكرار تغيير و تحول در مديران و كادر اجرايي جشنواره نيز بر بي رونقي سينما تاثيرگذار بوده است. بنابراين وجود جشنواره فيلم فجر با روند تغييرات مديران نه تنها سودي ندارد بلكه براي سينماي ايران زيان آور است. اكران مكرر فيلمها، و اظهار نظرهاي مختلف درباره محتوا ، تازگي و جذابيت را از مخاطب سلب كرده و رغبت تماشاي فيلم را از بين برده است در واقع سياست گذاريهاي نا به جاي مديران جشنواره شور و انرژي رونق سينما را در ديگر ايام سال ازبين برده است. بخش رسانه اي متعلق به مديران جشنواره تا حدي قابل مديريت است و تنها به كيفيت جشنواره دسترسي مناسب دارند اما به علت كمبود برنامه ريزي مناسب در روند احقاق كيفيت نيز دچار مشكل هستيم. مستأجر بودن جشنواره فيلم فجر بعد از ٣٧ دوره براي جامعه هنر ما شرم آور است و همه مديران سازمان سينمايي و مسئولان و دبيران جشنواره بايد از اين فاجعه شرمگين باشند.چرا كه به اندازه ساختمانهاي بلامصرف شهر نيز براي جشنواره ارزش قابل نشده ايم. سی و هفت دوره است که جشنواره برگزار میشود ولی هنوز این رویداد سینمایی مستاجر است از این مسأله همه مدیران سینمایی باید شرمگین باشند در طول سال در تهران این همه پاساژ ساخته میشود آیا جایی برای یک جشنواره وجود ندارد؟
وابستگي فجر به دولت منجر به اعمال سليقه مديران شده است
مهدی شيخ صراف: با توجه به مقايسه آماري دو سال اخير در ايران هر ١٢ روز ، يك جشنواره سينمايي داريم و تا حد زيادي به تنوع جشنوارهها رسيده ايم. در تكميل نظرات اقای افخمي، معتقد هستم جشنواره فيلم فجر بستري براي ديده شدن ندارد و با وجود ساز و كاري معيوب، تنها فرصتي ١٠روزه به همه بخشهاي جشنواره براي ديده شدن آثار داده شده است. جشنواره فيلم فجر اولين و آخرين فرصت فيلمسازان براي ديده شدن است اما وابستگي جشنواره به دولت منجر به اعمال سليقه اي مديران شده و تغييرات زيادي را به همراه داشته است. نبود مكان ثابت براي جشنواره يكي از مشكلات سينماي امروز است و به نظر ميرسد تحولات اين جشنواره از تغيير مديران بيشتر بوده است. تقابل دو نگاه به رويكرد جشنواره فيلم فجر خود معضل بزرگ تبديل شده است كه از طرفي به مثابه ويتريني براي سينماي ايران تلقي مي شود و از سوي ديگر اعطاي جشنواره به حاكميت و القاي مفهوم آن به پيروي از مفهوم انقلاب اسلامي است كه در اين حالت بايد همه فيلمها نگاهي به انقلاب اسلامي و آرمانهاي آن در جمهوري اسلامي ايران داشته باشد كه با توجه به اهميت جشنواره فيلم فجر در حفظ حيات سينما، بررسي اين ديدگاهها دور از انتظار نيست چرا كه تنها فستيوالي است كه حكومت در برگزاري آن نقش داشته و رويدادي مهم تلقي مي شود. در حال حاضر تردد دولتها مهمترين آفت جشنوارههاي فيلم است. نجات بلاتكليفي جشنواره مستلزم ثبات مديريت و راهكار حل تمايزات ميان شكل جشنوارهها و تعداد داوريها است .
در سينماي امروز همه توابين، سازش كاران و پروژه بگيران سينما را به دست گرفته اند
محمد تقي فهيم: علاقه شديد من به جشنواره فيلم فجر تا حدي است كه يازده ماه سال را در انتظار شروع جشنواره مي مانم و در ٣٣ دوره آن به طور مستمر شركت كرده ام و مدام نگران از هم پاشيدگي آن هستم اما علاقه شديد به اين رويداد مانعي براي انتقادهاي سازنده به جشنواره نيست. از نظر بنده جشنواره فيلم فجر در زمان مديريت سيف الله داد و شمقدري به علت هدايت بستر مديريت توسط سينماگران عملكرد خوبي را براي سينماي ايران رقم زده است. در اين دوران بروز اتفاقات خوب در سازمان سينمايي و پي ريزي سازمان جشنوارهها به عنوان اصول اوليه برگزاري جشنوارههاي فيلم ما را با سينماي حرفه اي به نحوي شايسته اي روبرو كرده است. جشنواره با وجود فيلمها معنا پيدا ميكند و نمايشگر واقعيت فيلمها است .وجود مميزي در فضاي جشنواره و استفاده ويتريني از آن به عنوان فيلتري براي تاييد فيلمها كيفيت سينما را دستخوش تغييرات قرار داده است بنابراين جشنواره فيلم فجر حاصل و نمايشگر كيفيت سينماي ايران است. برخلاف نظر ديگر سينماگران بنيان گذاري غلط جشنواره مشكل اصلي سينماي امروز است كه همانند ديگر كشورهاي صاحب سينما بايد متناسب با تعهدات به اهداف اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي كشورها عملكرد مناسبي را در دستور كار خود قرار دهد اين در حالي است كه اهداف سينماي ما در طول تاريخ بر خلاف آرمانهاي رهبران قدرتمند بوده و قشر هدايت كننده كشور را فارغ از فرهنگ و هنر با دغدغههاي اعتقادي، مذهبي و سياسي همراه كرده و مسيري خلاف جهت سينما را طي كرده است. در سينماي امروز همه توابين، سازش كاران، پروژه بگيران سينما را به دست گرفته اند و الگوي نامناسبي را در ادوار مختلف به خصوص زمان مهدی كلهر كه داعیه جريان مذهبي درسينما بوده است تا بهروز افخمي كه در پس اعتقادات مذهبي برنامههاي خاص داشت، منجر به كج روي سينما بر اساس الگوي عقب مانده شده و جشنواره را با اين سياستهاي عقب مانده هدايت كرده اند. كساني كه سياستگذار محسوب مي شوند اگر صاحب تخصص و متد اصلي نباشند همانند حضور بسياري از افراد به استناد نفوذ و رايزني در اين جريانات ، همچنان مسير سينما به بيراهه مي رود. ما نه تنهادر هدايت مسير سينما به راه درست موفق نبوده ايم بلكه با ايجاد مميزي بلاي جان سينما شده ايم . در دهه ٦٠ در راستاي هدايت سينما دست بازي داشته ايم و در راستاي مسايل اصولي به درستي رفتار كرده ايم. نمونه بارز آن حمايت امام راحل از فيلم پاييز صحرا بوده است. ايجاد مميزيهاي بي مورد منجر به حذف گرايشات اجتماعي از فيلمها شده و درقبال آن حجابها را به بيراهه كشانده است كه اين پارادوكس ناشي از عدم انسجام ديدگاه و سياستهاي مناسب است كه هيچ هيجاني را براي مخاطب اصلي سينما ندارد.
بهروز افخمي در واکنش به صحبتهای فهیم افزود: من دهه ٦٠ در تلويزيون بوده ام. من فكر مي كنم به اندازه كافي گذشته را تكرار كرده ايم و گفتن اين مطالب جذابيتي براي نسل جديد نداشته باشد. به هر حال معتقدم تكرار تاريخ روند خوبي نيست، حرفهاي كليشه اي و مقايسه جشنواره فجر با جشنوارههاي ديگر كشورها من را خسته كرده و به كليشه ايرادگيرانه منتقدان جشنواره تبديل شده است. بخش اعظمي از درآمد جشنوارههاي فيلم خارجي از بازار فيلم به دست مي آيد كه دستيابي به آن هم مستلزم وجود فيلمهاي متنوع در آن است كه فارغ از هرگونه سانسور مشاركت كشورهاي مختلف را به دست ميگيرد.
ما باید به این فکر کنیم که ژست روشنفکری هیچ نقشی در سینمای دنیا ندارد اما برخی از مدیران فکر میکردند سینمای آنها انتقادی و اجتماعی است در حال که باعث کاهش تماشاگران سینما شد و وقتی این اتفاق افتاد این ضرورت احساس شد که مردم باید به سینما برگردند. به همین دلیل من در برنامه «هفت» گفتم که در دوره ای سینمای ما توسط سینماگران پر مدعای کم مایه از بین رفت. با این حال در حال حاضر اگر فیلم فیلمسازی سیاه نما و غرغرو نباشد به سختی میتواند اکران بگیرد.
فجر يك جشنواره داخلي است كه امكان ايجاد اين شرايط نيز در آن وجود ندارد. كساني كه اين پيشنهاد را ميدهند توقع دارند ايران با ١٠ فيلم وارد عرصه رقابت با كشورها شده و ظرفيت كم سينماي ايران را به گوش بينالملل برسانند. توجه به اين حاشيهها يعني تعطيلي جشنواره فيلم فجر، هدايت جشنواره به سمت سبك و روش اسكار و يا حتي واگذاري ظرفيت جشنواره به خانه سينما تا از طريق راي گيري سالانه خانه سينما، برترينها انتخاب شده و جشنواره را كلا تعطيل كنند. بيات اين مباحث انگيزه اي ندارد.ما نميتوانيم جشنواره اي داخلي را بدون داشتن بازار فيلم وارد رقابت با جشنواره اي نظير كن كنيم و كساني كه اين مطلب را انتقاد مي دانند به طور قطع اطلاعاتي از جشنواره و فيلمسازي ندارند. انتقال سينما به فضاي مجازي و موبايل و غيره الزام در مدرسه سينما را منتفي كرده است بنابراين بقاي جشنواره فيلم فجر منوط به طراحي سياستهاي بومي است.من پیشنهاد میدهم جشنواره فیلم فجر با توجه به رکود سالنهای سینما در فصل زمستان در طول یک ماه برگزار شود. تا فضای برای تقویت اقتصاد فیلمهای جدی هم فراهم شود.
مجری سابق برنامه «هفت» تأکید کرد: ما باید به این فکر کنیم که ژست روشنفکری هیچ نقشی در سینمای دنیا ندارد اما برخی از مدیران فکر میکردند سینمای آنها انتقادی و اجتماعی است در حال که باعث کاهش تماشاگران سینما شد و وقتی این اتفاق افتاد این ضرورت احساس شد که مردم باید به سینما برگردند. به همین دلیل من در برنامه «هفت» گفتم که در دوره ای سینمای ما توسط سینماگران پر مدعای کم مایه از بین رفت. با این حال در حال حاضر اگر فیلم فیلمسازی سیاه نما و غرغرو نباشد به سختی میتواند اکران بگیرد.
افخمی با اشاره به پیشنهادش برای تغییر این شرایط عنوان کرد: طرح من این است که جشنواره یک ماه در سراسر کشور برگزار شود به طوری که در ۱۰ روز اول آثار مستند، انیمیشن و فیلم اولی مسابقه جداگانه داشته باشند و در پایان ۱۰ روز جایزه بگیرند و تعدادی از آنها به مسابقه اصلی بروند. در ۱۰ روز سوم هم اکران فیلمهای پربیننده ادامه داشته باشد. در این صورت فیلم هایی که نمیتوانند اکران بگیرند به راحتی دیده میشوند.
محمود گبرلو در این بخش عنوان کرد: طرح آقای افخمی توهمزاست و عملی نیست و اصلا ربطی به سیاستهای جشنواره ندارد. رویکرد جشنواره در عصر امروز بسیار تغییر کرده است و هر جشنوارهای خاصیت خود دارد. وقتی مدیران پوسیده و کوتوله برای سینما انتخاب میشود نگاه عمیق که همان توسعه است محقق نمیشود. وقتی اندیشههای عمیقی وجود ندارد حاصلش این میشود که فیلمهای بد میبینیم.
وی ادامه داد: ضمن اینکه برخی منتقدانِ مخرب، افکار عمومی را برعلیه جشنواره و سینمای ایران کردهاند یعنی آنقدر علیه سینمای ایران حرف زدهاند که جای دفاعی باقی نگذاشتهاند. هرچند پس از انقلاب بیش از پنج هزار فیلم تولید شد اما همین منتقدان با حرفهای خود باعث شدهاند نتوانیم از سینما دفاع کنیم. این منتقدان نمیخواهند به توسعه با سینما باور داشته باشند.
گبرلو مجدد تأکید کرد: مدیران کوتوله اصلا فهم این موضوع را ندارند. برخی مدیران سینمایی هستند که نگاه پوسیده دارند و میگویند فجر باید مثل کن باشد ما از لحاظ ماهیتی نمیتوانیم مثل آنها باشیم همین موضوع باعث شده هنرمندان ناخودآگاه برعلیه جشنواره فیلم فجر باشند. این نشان دهنده این است که فهم درستی از جشنواره فجر وجود ندارد. ضمن اینکه در حال حاضر فیلمسازان قدرتمندی وجود دارند که میشود آنها را با فجر معرفی کرد البته منوط به اینکه جشنواره ماهیت داشته باشد.
در این بخش فهیم با اشاره به صحبتهای گبرلو درباره «منتقد مخرب» خطاب به او گفت: یکباره بگویید منظورتان فراستی است!
گبرلو نیز اظهار کرد: نه منظورم امثال فراستیهاست. ما باید همه چیز را آسیبشناسی کنیم. منتقد مخرب کاری کرده است که همه فکر میکنند ما اصلا سینما نداریم برخی میگویند فیلم ما سیاه است در حالی که به نظرم ما اصلا فیلم سیاهنما نداریم.
پس از این موضوع افخمی خطاب به گبرلو گفت: شما مثل تکنوکراتها هستید.
امین نیز در واکنش به همین صحبت گبرلو اظهار کرد: شما محافظه کار هستید که گبرلو در ادامه گفت: من محافظهکار هستم؟ من که زودتر از همه منتقد وضعیت موجود بودم.
امین در بخش دیگر از صحبت هایش عنوان کرد: برخی فیلمها احتیاجی به جشنواره ندارند و اصلا برایشان بهتر است که در جشنواره نباشند. طرحی که افخمی گفت نامش جشنواره نیست چراکه اصلا ساز و کار اکران دست جشنواره نیست.
وی در ادامه با اشاره به اینکه بهتر است حسابگریهای شخصی را کنار بگذاریم، توضیح داد: اگر عدهای در جشنواره شرکت نمی کنند به این دلیل است که فکر میکنند برای آنها بهتر است که در جشنواره نباشند چراکه فیلمها آنها در این فستیوال آنقدر تخریب میشوند که فکر میکنند حضور نداشتنشان بهتر است.
این منتقد اظهار کرد: به تازگی شنیده ایم که برخی میگویند فیلمی که در جشنواره حضور نداشته باشند اولویت اکران ندارند، مگر آژانکشی است که این حرفها گفته میشود؟
در ادامه شیخصراف با بیان اینکه برای بهبود وضعیت و داشتن آینده بهتر، خوب است که گذشته را مرور کنیم، عنوان کرد: جشنواره فیلم فجر مثل یک شتر مرغ است که وقتی میگوییم بار ببر میگوید من مرغم و وقتی میگوییم تخم بگذار میگوید من شترم. در واقع ساز و کار آن مشخص نیست مشکل اصلی این است که در حال حاضر هیچ چیزی تعریف نمی شود.
فهیم در ادامه بیان کرد: چرا باید فکر کنیم منتقد میتواند مخرب باشد؟ منظور آقای گبرلو درباره منتقد مخرب، آقای فراستی بود. بنابراین بهتر است این خبر را بدهم که طبق آخرین خبری که دریافت کردهام فراستی مجدد منتقد ثابت برنامه هفت شده است.
در همین بخش گبرلو اظهار کرد: منظور من فراستی نبود من اصلا نامی نبردم. که فهیم خطاب به او گفت: کدهایی که دادید مربوط به فراستی بود اما در پاسخ به شما باید بگویم فراستی در قبال برخی منتقدان خارجی بسیار نرمتر عمل میکند من بلد نیستم ولی اگر بلد بودم مثل فراستی میشدم.
وی با بیان اینکه دیپلمات نیست اظهار کرد: من برابر جشنوارههایی همچون برلین و کن قطعا از سینمای خودمان دفاع میکنم اما این سینما، سینمای آرمانی من نیست. با این وجود باید بگویم ما امروز سینمای تکنیکی داریم، بازیگران ما کلاس بازیگری برگزار میکنند من از این ساختار دفاع میکنم اما این سینما جزو آرمانهای من و قابل دفاع نیست ولی در قبال بیگانگان حتما از آن دفاع میکنم اما میدانم این سینما آن سینمایی نیست که من به خاطرش انقلاب کردم.
سپس افخمی اظهار کرد: سینما پوست انداخته و باید باز تعریف شود.
گبرلو هم عنوان کرد: رمز موفقیت جشنواره در پیدا کردن ماهیت مردمی خودش است البته این موضوع به این معنا نیست که فیلمهای مبتذل یا خاص در جشنواره رواج پیدا کند.
شاهین امین در ادامه بیان کرد: جشنواره جای فیلمها و تماشاگران جدی است و باید امکان دیده شدن چنین فیلم هایی فراهم شود. نکته دیگر این است که در این سالها جشنواره پر از عصبیت شده است به طوری که چه راه یافتگان به آن چه راه نیافتگان، چه جایزه بگیران و چه آنهایی که از جایزه محروم شده اند عصبی هستند، گویا ما میخواهیم همدیگر را بدریم و این حجم از عصبیت را نمی فهمم در حالی که جشنواره برای این است که از آن لذت ببریم اما این همه عصبیت، فحاشی و پرخاشگری یکی از آفتهای جشنواره است که زیانهای زیادی دارد.
در این بخش فهیم خطاب به صحبتهای امین گفت: این عصبیت ناشی از بی عدالتی است، بی عدالتی هر کجا باشد عصبیت هم وجود دارد. که امین هم عنوان کرد: البته بخشی از این عصبیت به خاطر توقع بیجاست؛ گویا فیلمسازان ما لوس شدهاند.
در پایان شیخصراف اظهار کرد: جشنواره محل فیلمهای جدی و سطح بالاست و باید آثار در این جشنواره محک بخورند.
شایان ذکر است سلسله نشستهای گفتمان فرهنگی انقلاب در ادامه با حضور سینماگران و مدیران سینمایی به موضوع جشنواره فیلم فجر؛ فرصتها و تهدیدها» خواهد پرداخت.