گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ سیده زهرا حسینی، مدرسه همواره کانون تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده است و همواره تاثیرات مهمی در فعالیت، حیات و پویایی علمی جامعه دارد اما امروزه نرخ شادی و خنده در مدارس ما بسیار پایین است و میزان شیوع خنده و توسعه فضای فرح بخش در آموزشگاه ها به شدت مورد بی مهری قرار گرفته بطوریکه نتیجه آن شد پخش مجموعهای فیلم از رقص دانش آموزان در مدارس با آهنگی که متن آن هیچ تناسبی با سن دانش آموزان حاضر در فیلم ندارد.
در گذشته به نظر می رسید که وظیفه آموزش و پرورش، تربیت عده ای فارغ التحصیل است که فقط بتوانند امرار معاش کنند اما در قرن جدید با تغییر و تحول در نظام های حکومتی و با پیشرفت تکنولوزی، آموزش و پرورش نیز باید تغییر کند و در ضمن تعلیم و تربیت، زندگی کردن را هم به دانش آموزان بیاموزد.
پیشتر نیز مقام معظم رهبری این موضوع را تذکر داده و فرمودند: اصل اینکه نظام آموزش و پرورش ما احتیاج به یک تحوّل دارد را همه پذیرفتهاند. این نظام قدیمی آموزش و پرورش در کشور، اگر هیچ عیب دیگری هم نمیداشت، همین که با گذشت زمان هیچ نوآوری در آن بهوجود نیامده بود، کافی بود که انسان آن را رد کند و معتقد باشد به تحوّل بنیادین.
در آموزش و پرورش مدرن، افزون بر مهارت های خواندن، حساب کردن و نوشتن، نیازهای جدیدی در قالب کسب مهارت زیستن و حل مسئله و چگونگی رویارویی با چالش های هزاره سوم مطرح شده است و تعلیم و تربیت فرد متخصص، ملزم به ایجاد شادی، جوشش، تلاش و نشاط در همه ی ابعاد نظام آموزشی است؛ چرا که هر گونه ارتباط و تعلیمی بدون روح تحرک، پویایی و شادی و نشاط به شکست منتهی می گردد.
در شرایطی که اکثر منازل در مناطق شهری تبدیل به آپارتمان های کوچک و تاریک و به دور از فضاهای بازی و حرکتی برای کودکان و نوجوانان است، جلوگیری از نشاط و شادابی جوانان و جلوگیری از بروز احساسات و هیجانات عاطفی آنان، موجب سرخوردگی و بروز بیماریهای روحی و روانی می شود؛ خمودگی، سستی، انزوا، بی تحرکی، غمناکی، پژمردگی، آفت بزرگ و مانع عظیم رشد و شکوفایی و خلاقیت و کارآمدی نسل جوان است.
حداقل کاری که می توان در تامین بهداشت جسمی و روحی کودکان و نوجوانان داشت، ایجاد فضای مفرح و شادی بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه می گذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود مسلما به شاد زیستن فرزندان کمک بسیار مهمی شده است. شاداب سازی و ایجاد روحیه شاد در دانش آموزان و جلوگیری از افسردگی آنها باعث میشود افرادی هدفمند و کار آمد در جامعه حضور یابند و در این میان، عوامل متعددی باید دست به دست هم دهند تا این هدف محقق شود.
نتیجه عدم توجه به شاد زیستن، ایجاد فضای شاد در مدارس، جلوگیری از شادی سالم دانش آموزان و پی گرفتن روش قدیمی تعلیم و تربیت در وزارت آموزش و پرورش، میشود همین آشی که رسانههای معاند غربی در شبکه های اجتماعی پختهاند آن هم درست زمانیکه هنوز یک هفته از سخنان مقام معظم رهبری در خصوص تهدیدات نظام تعلیم و تربیت نگذشته بود اما فاجعه زمانی نمایان میشود که متن این آهنگ بسیار مستهجن، خلاف اخلاق و فرهنگ جامعه اسلامی است و کسانی مشغول هم خوانی با آهنگ هستند که محتوای متن آن با سنشان هیچ تناسبی ندارد.
وزیر آموزش و پرورش در اولین واکنش خود به این اتفاق میگوید: نماهنگ های رقص دانش آموزان در مدارس، ساختگی و در جهت تخریب آموزش و پرورش است.
وی در ادامه بیان میکند که اجرای یک موسیقی واحد در مدارس در مکان هایی که مشخص است فضای آموزشی نیست و در برخی موارد دارای دیوارهای جداکننده شیشه ای است که در هیچ مدرسه ای اینگونه دیوارهای جداکننده شیشه ای وجود ندارد، ساختگی بودن آن را تأیید می کند.
سخنگوی آموزش و پرورش هم در واکنش به فیلم منتشر شده از شادی بچههای دبستانی گفت: برخورد قانونی میکنیم و شادابسازی مدارس مساوی با ابتذال نیست.
عدهای در شبکه های اجتماعی با انتشار این فیلم ها،ابراز خوشحالی کردند که در مدارس، شادی برقرار شده و از شرایط مدرسه رفتن خودشان معترض ئ ناراحت بودند، عدهای دیگر هم آن را نفوذ فرهنگ غربی و ابتذال و نتیجه اجرای مخفیانه سند 2030 در مدرسه ها می دانستند. البته در این میان بعضی کاربران در عین اینکه با شادی موافق بودند، موسیقی متن را برای مدارس مناسب نمی دانستند و معتقد بودند باید موسیقی متناسب با سن و سال بچهها در مدارس استفاده شود و اگر این فیلم ها با اجرای موسیقی دیگری در فضای مجازی پخش میشد، هرگز چنین جنجالی به راه نمیافتاد.
پایگاه خبری عصر ایران درباره پخش این کلیپ از سه زاویه به جنجال اجرای موسیقی خواننده زیر زمینی در مدارس با هماهنگی مسئولان آن مدارس نگاه میکند و می نوید: در نگاه بدبینانه واز طرفی برخی که در هر اتفاقی ردی از توطئه می بینند یا می جویند و گمان می کنند دنیای امروز هیچ هم و غمی ندارد جز این که برای ما توطئه چینی کند این هم یک توطئه است و در راستای ترویج سند 2030 یونسکو که آموزش بدون ایدئولوژی را تبلیغ می کند، است. از این رو مسؤولان باید از خواب غفلت بیدار شوند و تهاجم را جدی بگیرند و آموزش و پرورش را انقلابی کنند و لابد با دی جِی مربوطه برخورد کنند و مدیران را برکنار کنند.
در نگاه خوش بینانه این بچه ها رقصیده اند. چون آهنگ، شاد است و طفل نوپا را هم به رقص می آورد. حزن انگیز بشنوند گریه می کنند. شاد بشنوند می رقصند؛ بنابراین نه توطئه ای در کار است و نه نفوذی.
در نگاه واقع بینانه، هرچند بعید نیست شیطنتی در کار باشد خاصه این که به عمد از الفاظی استفاده شده که واقعا و با هیچ منطق و در هیچ فرهنگی مناسب سن کودکان نیست اما چند واقعیت را نمی توان انکار کرد:
به فرض که در هر مدرسه پاسبان بگذارید و مراقب باشید کسی خود را تکان ندهد یا ترانه شاد پخش نشود. این بچه ها در بیرون گوش می کنند.
اگر این را می دانند پس این گونه واکنش ها این تصور را ایجاد می کند که برای آقایان جلوۀ بیرونی مهم تر از باور درونی است.
در این نگاه اگرمثلا 30 دانشجوی دختر به اردو بروند و تنها 5 نفر آنان نماز بخوانند اما حجاب ظاهری شان مشکل نداشته باشد و در مسیرهم از رقص و آواز خبری نباشد بهتر از آن است که جلوۀ بیرونی شاد و شوخ و شنگ باشد ولی 20 نفر در مسیر نماز بخوانند.
منظور این است که دغدغۀ آقایان برداشت بیرونی است نه باور درونی. به همین خاطر است که ناظم مدرسه مدام در بلندگو می گوید در انظار دیگران آب ننوشید و غذا نخورید و بیش از تشویق به روزه داری نگران مشاهدۀ روزه خواری اند. مهم این است که صحنه مطابق آموزه های ایدیولوژیک جلوه کند.
اما آن زمان هم فضا این گونه اقتضا می کرد و هم هر کس در جیب و کیف خود یک رسانه نداشت و هژمونی از آن صدا وسیما بود. تازه آن نسل که صبح به صبح با این نوا بیدار می شد که « این پیروزی خجسته باد ...» آیا اکنون باب میل است؟ اگر قرار بود جواب بدهد جواب داده بود و ثمرات آن را می چیدید.
انصاف نیوز نوشت: بخواهیم یا نخواهیم این خواننده نشان داد بهتر از ما رگ خواب نوجوانانی را بلد است که هزاران کیلومتر از آنها دورتر است. آهنگی که این روزها بطور ویژه ای در مدارس ما برای متولیان آموزش و فرهنگ و هنر و رسانه ی ملی خودنمایی می کند یک نمونه بارز از عقب ماندگی ما از موضوعات روز و شناخت واقعی، عمیق و درست آینده سازان مان است. ذائقه ای که ظاهرا ساسی خوب آن را می شناسد و می تواند حتی با 'ارژنگ' و 'خرچنگ' و 'تنگ'و 'زنگ' هم قافیه محصولش را بسازد.
او سلیقه مخاطبش را می شناسد و با ساخت آنچه که مخاطبش می پسندد توانست در جایی که روزی حتی جوراب سفید برای دختران و شلوار جین برای پسرانش ممنوع بود خودی نشان دهد.
در پایان گزارش انصاف نیوز آمده است: درهر صورت 'جنتلمن' آمد و بی توجه به قوانین و تابوهای ما، فرزندانمان را رقصاند و شاید بازهم بیاید. حکم عقل سلیم آن است که اگر نخواهیم باز هم از احتمال آمدن جنتلمن یا هر آهنگ دیگری برخود بلرزیم، باید بستر را برای عدم پذیرش و استقبال آنها توسط خود مخاطبان مهیا کنیم که اولین گام آن ارزش نهادن به هنر و هنرمندان واقعی ست. گام دومش هم شخم زدن قوانین و باورهای راکد فرهنگی در جهت بروز رسانی آنها با آنچه امروز در مغز و قلب آینده سازانمان بروز می کند با سرعت هرچه تمام تر است. پیش از آنکه پدران و مادران آینده مان را با یک آهنگ قضاوت کنیم، شاید بهتر باشد خودمان را در جایگاه متهم محاکمه کنیم.
راحتترین کار و دمدستیترین برخورد با این اوضاع، حذف پرسش و صورتِ مسئله است؛ یعنی از همین فردا مسئولان وزارت آموزش و پرورش ابلاغیهای به مدارس بدهند تا پخش آهنگ در مدارس و در زنگهای تفریح و اوقات فراغت دانشآموزان ممنوع شود. اما آیا این کار راهحل این مشکل است؟
درست است که متن این آهنگ چندان مناسب دانشآموزان دبستانی و راهنمایی نیست، اما سؤال اصلی این است آیا واکنش اتخاذ شده از سوی وزارت آموزش و پرورش به این اتفاق، هموزن انتشار کلیپ شادی دانشآموزان در فضای مجازی است؟ سؤال این است که در شرایطی که وضعیت آسیبهای اجتماعی در مدارس مانند مصرف گل و حشیش به زنگ خطر رسیده است، چرا آموزش و پرورش واکنش مناسبی در این زمینه انجام نمیدهد؟
و در نهایت چه شد که کودکان و نوجوانان ما رو به سمت حفظ کردن و شادی با همچین مضامین سطح پایین آوردهاند؟ و چه کسی و کدام نهاد مقصر ذهنیت بد دانش آموزان از مدارس و فضای تعلیم و تربیت است؟
اولا چهارتا دختر نبودند بیشتر بودند.
بعد هم از کجا میدانی که بیچاره اند. اگر اینطور است پس چرا خرما را برای آنها گران می کنند شماها جیغ نمی زنید.
سوما مقصر مربیان انها مقصرند نه بچه ها و باید مجازات قانونی بشوند.
ترویج فساد و فحشا جرم کمی نیست.
منهم متاسف شدم بخاطر تمایل بچه ها به این آهنگ های بی مایه
و متاسف تر شدم بخاطر عملکردمان. بخاطر اشتباهاتمان که نتیجه اش این شده
بیاییم سرمان را از زیر برف بیرون آوریم و وواقع بین باشیم
منهم متاسف شدم بخاطر تمایل بچه ها به این آهنگ های بی مایه
و متاسف تر شدم بخاطر عملکردمان. بخاطر اشتباهاتمان که نتیجه اش این شده
بیاییم سرمان را از زیر برف بیرون آوریم و وواقع بین باشیم