دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به مناسبت رحلت رهبر انقلاب به یاری مردم محروم مشهد شتافتند تا ثابت کنند به امر، ولی امرشان تا رفع کامل محرومیت پیش خواهند رفت.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-مریم ذوالفقاری منظری؛* ۴۰ دهه از عمر انقلاب اسلامی گذشته، اما روحیه انقلابی و جهادی هنوز در مردم همچون سالهای اول انقلاب وجود دارد. مردمی که میگویم منظورم جوانان و مردمان همان سالهای اول انقلاب نیست، بلکه جوانانی که آن روزها را نه دیده اند و نه لمس کرده اند. فقط و فقط از بزرگان شنیده اند رنجی که به پای آن کشیده شد و شیرینی که در نهایت بر وجود آنها نهاد.
۴۰ دهه از عمر انقلاب اسلامی گذشته و حالا جوانان انقلابی و پرشور آن به امر رهبرشان جهادی گونه پا به عرصه خدمت میگذارند تا مبادا کم کاریها و ضعف ها، این انقلاب را خدایی ناکرده کم فروغ کند.
۴۰ دهه از عمر انقلاب اسلامی گذشته، انقلابی که به انقلاب محرومان در جهان شهره یافت؛ و حالا جوانان انقلابی آن نیز با همان هدف، محرومان را دریافته و یاری شان میکنند.
در تمام این سالها این جوانان بودند که هر گاه محرومیتی در نقطهای از کشور مشاهده میکردند منتظر دستور فلان مسئول و بخشنامه فلان وزارتخانه نمیشدند؛ آستین همت بالا میزدند و برای رفعش تلاش میکردند.
از این رو این روزها و در سی امین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب، دانشجویان رشته دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد اردویی جهادی ترتیب دادند تا به مردم منطقهای محروم در مشهد خدمتی بزرگ کنند. آنها خدمات را در دو مدرسه که تجهیزات خود را در آن مستقر کرده اند، به مردم ارائه میدهند. به آنجا میروم تا از نزدیک شاهد این خدمات رسانی باشم.
خدمت به مهاجر و مقیم
پیرمردی عصازنان وارد مدرسه میشود. صبر میکنم تا ببینم برای چه به آنجا آمده. یکی از دانشجویان از او سوالاتی میکند و او را با تکریم و احترام دعوت میکند تا بنشیند و منتظر بماند. دقایقی کوتاه میگذرد تا از او میخواهند وارد اتاق دکتر شود.
منتظر میشوم تا از اتاق خارج شود، تقریبا زمان زیادی گذشته، صدای عصایش معلوم میکند که کارش تمام شده و میخواهد برود. جلو میروم و به او میگویم: پدر جان! میتوانی صحبت کنی؟ خیلی آهسته میگوید: بله. خیلی کم. میپرسم نامت چیست؟ مشکلت چه بود؟ که میگوید: نورمحمدم. ریشه دندان هایم آسیب دیده بود. مدتی بود درد داشتم، خدا خیرشان دهد که درمانم کردند.
از او میپرسم مهاجرید؟ و به سوالم جواب مثبت میدهد. تعجب میکنم که این جوانان برای شان مهاجر و غیرآن فرقی ندارد. میگویم رفتارشان با شما چطور بود پدرجان؟ که لبخندی میزند و میگوید: بسیار خوب. از فرزندانم بیشتر به من احترام گذاشتند. امیدوارم هر چه میخواهند از خدا بگیرند و عاقبت بخیر شوند و بعد راهش را به سمت بیرون مدرسه ادامه میدهد.
شادی درمان بر لب محرومان
خانمی در حالی که دست کودک خردسالش را در دست دارد منتظر است تا نوبتش شود. کودکش را به داخل اتاق راهنمایی میکنند و از مادر میخواهند که بیرون اتاق منتظر بماند. فرصت را غنیمت میشمرم و به سراغش میروم.
خانم جوانی است، سن و سالی ندارد، اما درد فقر و محرومیت چین و چروکهایی روی پیشانی اش برجای گذاشته. چین و چروک روی صورتش را هم نمیدیدی، از لباسهای رنگ و رو رفته اش میتوان فهمید که نداری و فقر چه بر سرش آورده.
کنارش مینشینم و بعد از سلام و علیکی، میپرسم مشکل فرزندت چیست؟ میگوید: دو هفتهای میشود که دندان درد گرفته. شبها را با گریه میخوابد و غذا را به سختی میخورد. پسرم در این دو هفته پوست و استخوان شده.
دست هایش را با نگرانی بر هم میفشرد و دلواپسیهای مادرانه او را بی تاب کرده که مبادا دندان فرزندش برای همیشه سالم نشود و درد برای همیشه با او بماند.
دست هایش را میگیرم و میخواهم که آرامش کنم، به او میگویم ان شاالله درمان میشود، نگران نباش. قطرههای اشک آرام از گوشه چشمش فرو میریزد و آهسته میگوید: در این دو هفته حتی نتوانستم برایش دارویی تهیه کنم. درد او آتش به جانم میزد. چه کنم؟ دستم تنگ است. تمام زحمت شبانه روزی ام میشود لقمه نانی که بر سر سفره میگذارم.
از صحبت هایش متوجه میشوم که سرپرست خانواده است، همسرش را یک سال و نیم پیش از دست داده و سه فرزند قد و نیم قد یادگاری همسرش برای اوست. به زحمت روزگار میگذارنند و هزینههای سنگین زندگی و درآمد کم او، کفاف درمان را نمیکند.
از او میخواهند وارد اتاق شود. مدتی که میگذرد در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته از اتاق خارج میشود. کیسهای از دارو هم در دست دارد. جلو میروم میپرسم، چه گفتند؟ مشکل حل شد؟ هنوز چشم هایش خیس است. اما این بار خیسی چشم هایش بخاطر شادیِ درمان دندان کودکش است. میگوید: خدا را شکر درمانش کردند. خدا خیرشان دهد، اگر آنها نمیآمدند نمیدانم تا چه زمانی پسرم باید درد میکشید.
خدمت به ۶۰۰ نفر فقط در ۳ روز
به سراغ سیدسعید مهدی زاده، مسئول واحد دندانپزشکی گروه جهادی صراط الحمید بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد میروم. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی من با اوست.
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به مناسبت سی امین سالگرد رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی اردوی جهادی سه روزه در حوزه تخصصی دندانپزشکی در منطقه شهرک شهید رجایی مشهد را هماهنگ کرد و از متخصصان و دانشجویان این عرصه دعوت کرد تا در این اردو شرکت کنند که ۱۰ نفر از اساتید دانشگاه و ۵۰ نفر از دانشجویان سال آخر دوره عمومی دندانپزشکی و فارغ التحصیلان این رشته، خدمات عمومی و تخصصی دندانپزشکی را به مردم ارائه میکنند.
این اردو به مدت سه روز و در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد از ساعت ۸ صبح تا ۸ شب در دو مدرسه این منطقه در حال برگزاری است.
با توجه به استقرار همزمان ۱۵ یونیت در این دو مدرسه و پذیرش براساس ظرفیت مان، در هر روز حدود ۲۰۰ نفر را پذیرش میکنیم که پیش بینی میکنیم تا پایان این اردوی جهادی به ۶۰۰ نفر از مردم عزیز این منطقه خدمات دندانپزشکی ارائه شود.
عرصههای خدمت رسانی در این اردو شامل درمان ریشه، ترمیم دندانهای پوسیده، جراحیهای مینور، کشیدن دندانها و ریشههای غیرقابل نگهداری، جرمگیری، آموزش بهداشت دهان و دندان و معاینه ارتودنسی اطفال و ارجاع است.
افرادی که از درمانهای این اردو بهره مند میشوند از طرف کمیته امداد و بسیج ناحیه مسلم شناسایی میشوند تا خدمات به محرومترین افراد ارائه شود.
با توجه به اینکه منطقه شهرک شهید رجایی یکی از مناطق کم برخوردار و مهاجرپذیر است، در ارائه این خدمات بین مهاجران و غیرمهاجران هیچ تفاوتی وجود ندارد و تا حد ممکن سعی میکنیم تا خدمات درمانی به طور کامل به مردم ارائه کنیم.