جوانی از دهه پیش از انقلاب آمده تا تلنگری زند بر جوانان پس از انقلاب؛ تا آرمانهای انقلاب امام را بار دیگر به یادشان آورد و دست پیمانشان را در دست رهبرشان بگذارد.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مریم ذوالفقاری منظری؛ بار دیگر در شهر عِطر یاس پیچیده؛ تمام شهر را آب و جارو کرده اند برای میهمانان؛ میهمانانی که خود میزبانند، میزبان دلهای ما... .
سی و اندی سال از جوانمردی غیورمردان سرزمینمان میگذرد و در تمام این سالها دسته دسته به خانه بازمی گشتند تا یادمان نرود ایثار و جان بر کفی شان را... .
این روزها مشهدالرضا برای میزبانی فرزندان سفر کرده اش آغوش گشوده؛ همزمانی این میزبانی با سالروز پرکشیدن آسمانی امام ششم مان رنگی از جنس نور به خود گرفته.
دانشگاه آزاد مشهد هر چند کوچک میزبان یکی از این عزیزان سفر کرده شده است.
ساعت به وقت غروب شامگاه شهادت رهبر شیعیان جعفری است. از ساعتها قبل همه آماده پذیرایی شده اند؛ هر چه وقت به مغرب نزدیکتر میشود جمعیت حاضر در دانشگاه هم بیشتر و بیشتر میشوند.
حالا همه چشم انتظارند برای ورود قدوم مبارکش. خبر میدهند که میهمان از راه میرسد. دود و بوی اسپند است که فضا را پر میکند.
بعضیها سریعتر به پیش میروند تا قدوم مبارکش را بر شانه هایشان بگذارند. آنهایی هم که تاب دوری این سالها بی تابشان کرده، پیش از دیگران ایستاده اند، دست به سینه سلام میدهند و اشک میریزند. نمیدانند خوشحال باشند از بازگشت دلاور مردشان یا غمگین از اینکه تابوتش را بر دوش حمل میکنند.
مداح میخواند: رسیده شهیدی دوباره پس از بی نشانی و دوری سوی مادری که همه عمر نشسته به پای صبوری پس از سالیانی که بوده پس یک خبر از شهیدش فقط استخوان و پلاکی رسیده ز سرو رشیدش
مادر شهید که به استقبال فرزندش میآید، حال و هوای مجلس دگرگون میشود. انگار هیچ کسی طاقت دیدن این صحنه را ندارد. مادر فرزند دلبندش را که حالا از او تکه استخوانی و پلاکی بیشتر نمانده در آغوش میگیرد. آنقدر با فرزندش نجوا میکند که میخواهند تا از هوش نرفته این دو عاشق دلدار را از یکدیگر جدا کنند؛ آخر سی سال میشود که این مادر فرزندش را ندیده...!
ساعتها از این دیدار میگذرد، زن و مرد، جوان و پیر دست به دامان میهمان شده اند تا شفاعتشان کند نزد خدا؛ چرا که خدا خود وعده برترین جایگاه هایش را به آنها وعده داده. شفاعت کند برای عاقبت به خیری در دنیایی که اعتقاد و دینداری سختتر از گرفتن آتش بر کف دست شده.
هر چه به پایان این دیدار نزدیک میشویم نگاه ها، اشک ها، درد دلها و خواهشها بیشتر میشود، آنقدر که همه با هم یک صدا «العجل» را از درگاه کریمانه الهی میخواهند.
شهید «محمدرضا حقیقی» فرزند محمدحسین متولد ۱۰ آبان ۱۳۴۳ از کارکنان وظیفه ژاندارمری بود که در ۲۱ تیرماه ۶۷ در تک دشمن در منطقه «زبیدات» به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر این شهید والامقام از طریق آزمایش DNA شناسایی شده است.