برای مشاهده گزارش کامل اینجا کلیک کنید
شهردار اسبق تهران گفت: من ماشینم را فروختم و پول آن را از حساب برداشتم تا خانواده استاد نتوانند از آن استفاده کنند در حالی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد زیرا من از ۷ خرداد در بازداشت هستم و بیرون نرفتم تا بتوانم پولی را خارج کنم.
سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: نجفی اتهامات وارده را قبول دارد و میگوید قتل با یک سلاح بوده ولی وکیل او القائات دیگری را میگوید و سوار بر موج هایی میشود که برخی افراد در فضای مجازی راه انداختهاند مبنی بر اینکه نکند فرد دیگری هم باشد.
نجفی با صداقت آمده و اعتراف کرده است.
سومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم شهردار پیشین تهران ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۱ تیتر برگزار میشود.
سرگرد علی عزتیراد کارشناس اسلحهشناسی و رئیس مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران با حضور در جایگاه مختصات سلاح استفاده شده در صحنه قتل میترا استاد را تشریح کرد و گفت: این سلاح از نوع برتا، 9 میلیمتری و با کالیبر نوع جنگی و ساخت ایتالیا است که 13 تیر داخل خشاب آن جای میگیرد.
در این حین قاضی کشکولی از نجفی پرسید که داخل اسلحه چند گلوله قرار داشت که وی گفت: به نظرم 13 گلوله، من کنترل آنچنانی نداشتم که سلاح پر است یا خیر اما 5 گلوله شلیک شد و 8 گلوله نیز داخل خشاب بود.
عزتیراد در ادامه صحبتهای خود نیز گفت: از صحنه جرم 5 پوکه و یک گلوله از بدن مرحوم خارج و کشف شده است. همچنین 8 تیر جنگی نیز تحویل ما شد.
وی افزود: در مجموع دو پوکه نزدیک دمپایی، یک پوکه روی روشویی و دو پوکه کنار حمام کشف شده است، 3 گلوله به دیوار خورده و به سقف کمانه کرده، یک گلوله به داخل کمد رفته و یک گلوله نیز پس از اصابت به دست مقتول بر روی سینه وی جا گرفته و در پهلوی راست گیر کرده است.
این کارشناس اسلحه افزود: زمانی که گلوله به دست بخورد و از دست خارج شود و بر روی سینه نشیند به آن برخورد غیرمستقیم میگوییم.
قاضی کشکولی در این لحظه خطاب به نجفی گفت که تیرها چگونه از اسلحه خارج شد که وی گفت: مطالب ارائه شده توسط کارشناس اسلحه تایید مطالب من است کارشناس اسلحه میگوید 4 گلوله از 5 گلوله به خانم استاد اصابت نکرده و یک گلوله به وی خورده.
نجفی در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه آیا نامه را قبل از وقوع قتل نوشتید زیرا از نظر محتوایی بار حقوقی دارد و دارای دستهبندی است گفت: نمیدانم مطلبی که نوشتم بار حقوقی دارد یا خیر اما نامه را بعد از واقعه نوشتم و حتی حدود 20 دقیقه بعد از این اتفاق نمیدانستم چه کار کردم و قدم میزدم به بالکن میرفتم و نمیدانستم چه شده است. آن نامه را در این شرایط و با سرعت نوشتم و از خط نامه نیز سرعت در نگارش مشخص است و به هر حال ذهن دستهبندی شده دارم کما اینکه نامهای که به سازمان بازرسی نوشتم را هم میتوانید نگاه کنید بنابر این با قصد و غرض حقوقی نامه را ننوشتم. نامه را با سرعت نوشتن و وقتی راننده رسید نامه تمام نشده بود و برای همین از او خواستم که در ماشین منتظر بماند.
نجفی گفت: نگارش نامه حدود 25 تا 30 دقیقه زمان برد و حتی وقتی نامه تمام شده بود باز هم چیزهایی به آن اضافه کردم که میتوانید در خط آخر نامه ببینید.
در ادامه قاضی کشکولی به وجود یک دستنوشته بر روی میز ناهارخوری نجفی اشاره کرد که شهردار اسبق تهران گفت: بله، این دستنوشته که حدود 2 برگه است من نوشتم.
در این هنگام قاضی کشکولی دستنوشته موجود را به رویت نجفی رساند که او پاسخ داد: این دستنوشته مربوط به آن روز نیست بلکه مربوط به تاریخ 20 اسفند سال 97 است و مطالبی که روی آن نوشته شده مطالبی است که در یک دعوای تلفنی مرحومه به من گفته است و چون مرحومه همیشه صدای مرا ضبط میکرد من آن روز مطالبی را که به من میگفت یادداشت میکردم تا بعدا اگر مناظره و دعوای دیگری پیش آمد آن را یادآوری کنم.
در ادامه قاضی کشکولی گفت: آن نامهای که میگویید روی میز نهارخوری بود درست است و اکنون در پرونده موجود است.
رئیس دادگاه همچنین به گزارش پلیس 110 در تاریخ 16 خرداد 97 و مراجعه به منزل نجفی اشاره کرد که نجفی پاسخ داد: در طول دو الی سه بار در درگیریهایی که با هم داشتیم موضوع خیلی حاد شد و در یک مرتبه که مرحومه دست خود را با تیغ بریده بود اما سطحی بود به اورژانس زنگ زدیم و چون در تلفن گفتند که موضوع خودزنی است خود اورژانس پلیس 110 را خبر کرد و این مسئله مربوط به آن زمان است.
در ادامه جلسه فیلم دوربینهای مداربسته از زمان خروج نجفی از منزل نشان داده شد و قاضی 2 دقیقه تنفس اعلام کرد.
شهردار پیشین تهران: ساعت ۹ و نیم میترا به من گفت که به حمام میروم و بعد از آن میخواهم بروم بیرون که در جواب گفتم کجا میخواهی بروی؟ او نیز جواب داد به خودم ربط دارد . من از این جواب میترا عصبی شدم.
کل اتفاق قتل در ۳ دقیقه و از روی خشم انجام شد و متوجه اعمال خودم نشدم.
به بهانه اینکه به او بگویم زمانی که از حمام بیرون آمدی درباره موضوع طلاق با یکدیگر صحبت کنیم و یک تصمیم قطعی بگیریم، پشت سر او وارد حمام شدم.
اسلحه را که از قبل داخل کمد اتاق خواب بود برداشتم و به همراه یک بالش آن را حمل کردم. بالش را به خاطر این برداشتم که او در ابتدا متوجه وجود اسلحه در دست من نشود و نترسد.
وقتی که وارد حمام شدم میترا وارد وان نشده بود و بالش و اسلحه را در دست من دید. در این زمان تقریباً سینه به سینه شدیم. نمیدانم که چگونه اسلحه را دید و هول شد؛ در همین زمان میترا با شتابزدگی دست راست مرا با دو دستش گرفت و چون که دست من بر روی ماشه بود، گلولهای از اسلحه خارج شد و به سمت دیوار برخورد کرد.
پس از خارج شدن گلوله از اسلحه، دستم را به سمت بالا گرفتم تا گلولهای به بدن میترا نخورد. در همین زمان چند بار به او گفتم ول کن اما به دلیل اینکه میترا دست مرا گرفته بود، ۴ تیر از اسلحه خارج شد.
در این زمان مدام تکرار میکردم ول کن تا اینکه یک تیر غیرمستقیم به سینه میترا اصابت کرد؛ در این زمان میترا دستم را ول کرد و به صورت عقبرو از پشت سر به داخل وان افتاد.
در این زمان اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم و دست به صورت میترا کشیدم که فهمیدم تیر به بالای سینه او برخورد کرده است.
در این زمان ۴ تا ۵ دقیقه بدون حرکت بودم و حالت غیر قابل تصوری داشتم؛ چند بار قصد داشتم که با همان اسلحه خودم را تنبیه کنم و بکشم.
نجفی گفت: چون هیچ وقت سلاح را همراه خود نمیبردم کارت آن هم همراهم نبود و بارها میخواستم سلاح را برگردانم زیرا به دردم نمیخورد. سال 70 بود که وزارت دفاع یک اسلحه مسلسل جدید تولید کرده بود و رنگ طلایی داشت و به هرکدام از وزرا یک قبضه از این اسلحه دادند. دو الی سه ما این اسلحه را نگه داشتم و بعد از آن همراه خود تحویل تیم حفاظت دادم تا برگرداند اما سرتیم گفت این را نگه دارید زیرا زحمتی برای شما ندارد. بنابر این کارت حمل سلاح را از روی قصور تمدید نکردم و فکر میکردم که تمدید آن 10 ساله است.
وی ادامه داد: این اسلحه را در منزل قبلی که با همسر اولم بودم در جایی پنهان کرده بودم تا کسی نبیند و البته میدانستند من سلاح دارم و بعد که به منزل جدیدی که برای مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردیم اسلحه را هم داخل چمدان لباسهای تابستانی که استفاده نمیکردم گذاشتم و حتی مرحومه چند بار پرسید که اسلحهات را آوردهای. من پاسخ مثبت دادم و از من خواست طرز کار با اسلحه را به او یاد بدهم که گفتم صلاح نیست و حتی به شوخی مرحومه مطرح کرد که اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم و من هم گفتم پس اول مرا بکش و اگر دلت آمد خودت را بکش.
نجفی افزود: دو شب قبل از حادثه که به تدریج داشتیم وسایل را میچیدیم نوبت دیدن لباسهایی که اسلحه داخل آن بود رسید. حین چیدن لباسها مرحومه اسلحه را که وسط لباسها بود و آن را به من داد که داخل کمک گذاشتم تا سر وقت در جایی پنهان کنم اما مرحومه گفت برویم شام بخوریم و حواسم پرت شد و یادم رفت که اسلحه را بردارم و خشاب را خارج کنم و جای امنتری بگذاریم و روز حادثه وقتی پشت سر مرحومه با حالت خشم و عصبانیت رفتم چشمم به اسلحه افتاد و آن را برداشتم تا به او نشان بدهم که آن اتفاق به وجود آمد.
شهردار اسبق تهران گفت: امیدوارم این اظهارات گمانهزنی در فضای مجازی و غیرمجازی حتی توسط مسئولین، بکاهد و امیدوارم خداوند با لطف به من و آن مرحومه نگاه کند و از گناهان هر دوی ما بگذرد. و این شرایط ممکن است برای هر کسی پیش بیاید همانطور که برای من پیش آمد و روزگار من آن مرحومه و خانواده من را دگرگون کرد.
در ادامه قاضی کشکولی گفت: با توجه به دفاعیات آقای نجفی از اولیای دم و وکلای ایشان در راستای وظیفه دادگاه میخواهم که از قصاص گذشت کنند زیرا باعث میشود آلام و آثار اجتماعی جرائمی که مهم هستند و زندگی را دگرگون میکنند کاهش یابد و وظیفه دادگاه است که از اولیای دم و وکلای آنها تقاضای سازش و گذشت داشته باشد زیرا قصاص یک فرد نمیتواند جایگزین قتل مرحومه باشد و در موازین اسلامی ما نیز درباره فرهنگ گذشت صحبت شده است.
قاضی در ادامه خطاب به نجفی گفت: شما در نیروی انتظامی و دادسرا اظهارات زیادی در خصوص قتل و نگهداری سلاح و استفاده از آن و دستنوشتههایتان دارید آیا این اظهارات را قبول دارید؟
وی پاسخ داد: کدام اظهارات را میگویید؟ زیرا روز اول و دوم واقعا تسلط به خود نداشتم و مرتب با خود کلنجار میرفتم که آنچه اتفاق افتاده برای خودم تجزیه و تحلیل کنم و حتی همان شبی که در آگاهی بودم از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم اما گفتم که نمیتوانم و آنها پاسخ دادند که شایعه شده که شما به خارج از کشور فرار کردی و من با آنها صحبت کردم.
وزیر پیشین آموزش و پرورش به اظهارات وکیل اولیای دمن مبنی بر اینکه که وی مقتوله را مهدورالدم شناخته است گفت: برخلاف آنچه وکیل اولیای دم گفته است بارها گفتند که اصلا چنین چیزی نیست و بارها از من سوال شد و من هم پاسخ دادم که حتی اگر معتقد به مهدورالدم بودن هم باشم دلیل نمیشود خودم حکم قتل اجرا کنم.
وی همچنین درباره ادعای دیگر وکیل اولیای دم مبنی بر اینکه نجفی مقتوله را پرستو میدانسته گفت: در هیچ جا و هیچ زمانی اصلا لفظ پرستو رابه کار نبردم و در فضای مجازی برخی افراد این موضوع را نوشتند که باید از خود آنها سوال کنید.
نجفی افزود: وکیل اولیای دم در اظهارات خود گفت: من ماشینم را فروختم و پول آن را از حساب برداشتم تا خانواده استاد نتوانند از آن استفاده کنند در حالی که اصلا چنین چیزی صحت ندارد زیرا من از 7 خرداد در بازداشت هستم و بیرون نرفتم تا بتوانم پولی را خارج کنم.
نجفی گفت: به نظرم رسید که متنی را بنویسم و داستان زندگی مشترک را بگویم، تقریبا شش ماه ارتباط خاصی با خانواده نداشتم، آنچه نوشتم با عجله و به صورت غیردقیق بود، من عنوان مهدورالدم را اصلا در دفاعیات مطرح نکردم حتی آقای بازپرس میخواست در دهن من اندازد که آیا معتقد هستی میترا مهدورالدم بوده که من چنین چیزی در دفاعیات نگفتم.
متهم پرونده قتل میترا استاد ادامه داد: در نهایت پس از نوشتن نامه، آن را داخل کیف گذاشتم و میخواستم حتی راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش میآمد، این کار را انجام میدادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئلهای پیش نیاید.
وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر مزار پدرم خودکشی کنم، برای برداشتن کارت حمل سلاح از داخل کمد اقدام کردم و پیش خود گفتم اگر کسی گفت چرا اسلحه حمل میکنی، مجوز حمل سلاح را به وی نشان دهم که آنجا متوجه شدم اعتبار حمل سلاح تا سال 94 بوده است.
نجفی ادامه داد: با رفتن به ترمینال بیهقی به قم رفتم و پس از آن نیز تصمیم گرفتم که خود را به پلیس تحویل دهم، پس از بازگشت از قم با یک تاکسی به سمت پلیس آگاهی در خیابان شاهپور رفتم، پس از قتل تلفن همراه را همراه خود نبردم چون فکر میکردم در صورت خودکشی، شاید وجود تلفن بعدا دردسرساز شود، با تلفن راننده با دخترم تماس گرفتم و میخواستم دلشوره آنها از بین برود، زیرا در رادیو مطالبی گفته میشد که راجع به من بود.
وی افزود: در پلیس آگاهی یکی، دو ساعت بدون لباس بازداشتگاه صحبت کردم و با ریاست آگاهی نیز حرفهایی زدم، بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و سایر اقدامات صورت گرفت.
نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که با برداشتن اسلحه اشتباه کردم، 5 گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، 4 گلوله حداقل به سقف خورد، من از قبل انقلاب با اسلحه آشنایی داشتم و در زمان شهید چمران کلاس آشنایی با اسلحه آموخته بودم. شلیکها غیرارادی بود.
وی ادامه داد: در برخی رسانهها عنوان شد که همسرم با شلیک 5 گلوله کشته شده، خیر اینگونه نبود حتی محل اصابت گلوله به وی نشان میدهد که مستقیم نبوده است.
نجفی به مطالب مطرح شده در فضای مجازی نیز اشاره کرد و گفت: در فضای مجازی به طنز عنوان شد و برخی نیز به صورت جدی نوشتند. حتی سه نفر نیز در بازداشتگاه به من گفتند که شما چرا قتل را به دیگران نسپردید و یا فرمول دیگری پیدا نکردید، که من گفتم من نمیخواستم او را بکشم و قصد قتل نداشتم.
وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمیکند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، میخواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.
متهم پرونده قتل میترا استاد با اشاره به دستپاچگی وی پس از قتل، افزود: پس از چند دقیقه در اتاق قدم زدم، نمیدانستم چه کنم به بالکن رفتم که شاید خود را به پایین پرتاب کنم، آخر کار به راننده زنگ زدم، دو کیف با اسناد خصوصی شامل پاسپورت، چند دستگاه تلفن همراه، مدارک پزشکی، سند ازدواج و سایر وسایل شخصی داخل کیف بود، نمیدانستم چه اتفاقی میافتد، به راننده زنگ زدم و گفتم دو کیف را ببرد، کیف را به وی دادم که اسناد گم نشود، سپس از وی خواستم پایین برود و مجددا با او تماس بگیرم.
نجفی ادامه داد: به اعتقاد ما مطالب ارائه شده در کیفرخواست دقیق نبوده، من در نامه نوشتم که دلم نمیخواهد، نامه عمومی شود و حتی گفتم تعداد معدودی از بستگان متوجه آن شوند، اما چطور نماینده دادستان بخشهایی از نامه را قرائت کردند، باید این نامه در جلسه غیرعلنی مطرح میشد.
وی افزود: بعضا این مطالب غیردقیق بود، بنده در تاریخ 8 اردیبهشت 97 با مرحومه عقد دائم کردم، البته قبل از آن حدود 7 ماه عقد موقت بودیم، در زمان عقد موقت به دلیل مسئولیت، فرصت کافی برای بحث درباره مسائل بین دو طرف نداشتیم و خیلی از مسائل به صورت اجمالی مطرح شد.
قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که مهیار صفری پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسحله تهدید کرده و گفته که تو را با این اسلحه میکشم.
قاضی پرسید این اتفاق چه زمانی رخ داد؟
مهیار صفری گفت: حدود دو روز قبل از حادثه اتفاق افتاد.
رئیس دادگاه از فرزند میترا استاد سوال کرد آیا شما اسلحه را دیده بودی یا خیر؟
مهیار صفری گفت: ندیده بودم.
قاضی پرسید پس شما چگونه متوجه وجود اسلحه شدید؟
مهیار صفری پاسخ داد: آقای نجفی به ما گفته بود که اسلحه را در منزل همسر اولش نگه میدارد.
قاضی از فرزند میترا استاد سوال کرد: مستند و دلایل شما برای این اظهارات چیست؟
مهِیار صفری گفت: خود آقای نجفی ذکر کرده بود.
قاضی خطاب به مهیار صفری گفت: چه ضرورتی داشت که نجفی چنین چیزی را بگوید که متهم پاسخی به این سوال نداد.
قاضی از مهیار صفری سوال کرد: آیا در روز حادثه امتحان داشتی؟
فرزند میترا استاد جواب داد: بله امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت 8:30 صبح بیدان و ساعت 9:05 دقیقه از خانه خارج شدم.
وی در پاسخ به این سوال که چه کسی تو را از خواب بیدار کرد گفت: آقای نجفی مرا از خواب مرا بیدرا کرد و با تندی و عصبانیت این کار را انجام داد به طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کردهاند.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر رئیس دادگاه مبنی بر اینکه آیا شب قبل از حادثه مادرش و نجفی با یکدیگر اختلاف داشتند یا خیر گفت: بله، اختلاف داشتند و دعوا از حدود ساعت 9:30 شب شروع شد و تا ساعت 2:30 بامداد ادامه داشت.
وی در پاسخ به این سوال که آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر گفت: داییام تا ساعت 12 خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.
مهیار در پاسخ به سوال دیگر دادگاه مبنی بر اینکه نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا میکرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است گفت: اصلا چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملا با من خوب بود.
در ادامه این جلسه قاضی از جهانشاه صفری ولی قهری (پدر) مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر شود.
ولی قهری مهیار صفری در پاسخ به سوال دادگاه مبنی بر اینکه به عنوان ولی قهری مهیار آیا مطلبی دارید یا خیر، گفت: براساس چیزی که از خود مهیار شنیدم میخواهم که عدالت برقرار و قصاص انجام شود.
دادگاه از وی سوال کرد آیا تقاضای قصاص دارید؟
وی پاسخ داد با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.
مهیار صفری فرزند میترا استاد و اولیایدم وی در پرونده قتل عمد همسر دوم شهردار اسبق تهران با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه توضیحات در جایگاه قرارگرفت و قاضی بار دیگر از عکاسان خواست از وی عکس نگیرند.
صفری خود را متولد 11 شهریور سال82، فرزند جهانشاه صفری و دارای تحصیلات سیکل عنوان کرد و خطاب به دادگاه گفت: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
در ادامه رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن به زمان خروج و ورود خود را به منزل اعلام کند که مهیار صفری گفت: ساعت 9 صبح از منزل خارج شدم و حدود ساعت 12 ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمدهام اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم.
رئیس دادگاه از مهیار صفری خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند که وی قادر به توصیف صحنه نبود و قاضی سوال دیگری را مطرح کرد.
رئیس دادگاه: کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آنها اخذ توضیح خواهد شد.
ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ که آخرین خروج آقای نجفی بوده است پخش خواهد شد. در این مرحله از رسیدگی به پرونده پیرو مطالب قبلی دادگاه احدی از وکلای اولیای دم میتوانند در جایگاه حضور یابند.
حاجی لویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامهها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.
این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامهها در آمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم. ما میدانیم متهم چه هزینههایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است میتوانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.
آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکستهاید که میگویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شدهاید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.
قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه در شان دادگاه نیست
در جریان رسیدگی به قتل میترا استاد توسط محمد علی نجفی پسر میترا استاد به همراه برادرش به عنوان خانواده مقتول وارد دادگاه شد.
براساس اعلام افراد حاضر در دادگاه علیزاده طباطبایی دیگر وکیل محمدعلی نجفی در پرونده قتل میترا استاد نیست.
بنده خدا دیده نمیتونه فحش بده و تهمت بزنه و انتظار عفو از خانواده مقتول هم داشته باشه الان اینطوری حرف میزنه
روزنامه ها از قول ی نجفی نوشتند که : دوست دارم قصاص بشوم نوشتند که : قتل عمد رو قبول ندارم
«قتل عمد رو قبول ندارم» و «دوست دارم قصاص بشوم »که میشه مظلوم نمایی
میشه کسی ادعا کنه که مرتکب قتل غیر عمد شده بعد بگه میخوام قصاص بشم !؟؟
فکر کردی که اگه بگی میخوام قصاص بشم دادگاه بر عکس عمل میکنه و قصاص نمیکنه !!؟ ی نجفی دادکاه دیو داستان رستم نیست که برعکس عمل کنه دادگاه با قانون اداره میشه نه با داستان
ی نجفی دادگاه رو چی فرض کرده !!؟ یه روز بیاد تو دادگاه بگه مهدورالدم بودن میترا برام ثابت شده بود یه بار بگه نه نمیگم مهدور الدم وهیچ وقت نگفتم پرستو و...
یعنی وکیل ی نجفی و خود ی نجفی نمیدونن که اظهارات هر جلسه از دادگاهشون ثبت و ضبط میشه !!؟ و نمبتونن متناقض صحبت کنن!!؟
حالا چرا اینها رو جلسه اول دادگاه نگفتی !!؟ اینهمه هم حزبی هاتون در روزنامه هاشون و فضای مجازی از پرستو و مهدور الدم خواندن مرحومه میترا استاد حرف زدند خوب اگه اعتقاد نداشتی تو همون جلسه اول دادگاه همه اینها رو رد میکردی
حالا در جلسه دوم دادگاهش میگه بالشت رو بردم در حمام که میترا اسلحه رو نبینه و نترسه
ما آخرش نفهمیدیم ی نجفی میخواسته خانم استاد بترسه یا نترسه !!؟
از اون گذشته اگه قصد اعراب و ترسوندن داشته که چرا اسلحه رو از ضامن خارج کرده !!؟
اسلحه ای که رو ضامن باشه ولو اینکه باهم گلاویز هم بشن بهیچ عنوان شلیک نمیشه اونهم شلیک ۵ تیر !!
اقا اگه قصد اعراب داشتی وقتی بقول خودت ، خانمت گفت هرجا دلم میخواد میرم اصلا میرفتی درب حمام رو باز میکردی و با نشون دادن اسلحه تهدیدش میکردی و درب رو می بستی و بیرون از حمام منتظر میبودی و بدون اینکه مرتکب قتل بشی از خروج همسرت از خونه جلوگیری میکردی
وقت عصبانیت دیگه فکر کار نمیکنه که به این چیزها فکر کنی درسته !!!؟ اونهایی که قتل عمد انجام دادن که از خوشحالی این کار رونکردند از عصبانیت بوده
رفتی داخل حمام گلاویز شدی !!؟ بعد اسلحه رو هم که قبلا از ضامن خارج کرده بودی، حالا مدعی هم هستی که قتل عمد نبوده !!؟
ما قاضی نیستیم ولی نمیدونیم چطور با این تناقض گویی ها قاضی باید قانع بشه !!؟