روزهای پایانی شهریور سال ۱۳۸۳ دولت لایحه یک فوریتی را به مجلس هفتم آورد که بر اساس آن، دولت قصد داشت مجوز مجلس را برای واردات بنزین دریافت کند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، نگاهی تاریخوار به واردات بنزین و بحرانهایی که در کشور بهوجود آمده نشان میدهد اگر دولتها به ویژه دولت اصلاحات دست از لجاجت بر میداشت، خودکفایی در تولید بنزین سالها پیش محقق میشد.
روزهای پایانی شهریور سال ۱۳۸۳ دولت لایحه یک فوریتی را به مجلس هفتم آورد که بر اساس آن، دولت قصد داشت مجوز مجلس را برای واردات بنزین دریافت کند. در آن سال بیژن زنگنه وزیر نفت بود، او به مجلس رفته بود و اصرار میکرد اگر مجلس برای برداشت ۳/ ۱ میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی جهت واردات بنزین مجوز ندهد، کشور دچار بحران بنزین میشود. او آماری داد که مصرف بنزین روزانه کشور ۶۲ میلیون لیتر در روز است که از این میزان ۳۹ میلیون لیترش در داخل تولید میشود و مابقی وارداتی است. او به اتکای این آمار رسماً تهدید کرد چنانچه مجلس مجوز افزایش واردات بنزین را ندهد بنزین کوپنی خواهد شد و جایگاههای سوخت تعطیل خواهند شد.
در آن جلسه برخی نمایندگان از وزیر نفت پرسیدند چرا امروز به فکر افتادهاست؟ چرا هیچ اقدامی برای کنترل مصرف بنزین نکرده و امروز لایحه یک فوریتی به مجلس آوردهاست؟ زنگنه، اما پاسخ روشنی به آن پرسشها نداد و بیشتر سرگرم وعدههایی بود که امروز هم بسیار گفته میشود. در آن جلسه کسی نپرسید عامل اصلی بحران بنزین کشور و رها کردن مصرف شخص وزیر نفت است که از سال ۷۶ تا ۸۴ که وزیر نفت بود، حتی یک طرح پالایشگاهی نیز اجرا نکرد با این استدلال که هیچ عقل سلیمی به سمت پالایشگاهسازی نمیرود.
وزیر نفت پالایشگاهسازی را غلط میدانست و حتماً واردات بنزین را امری عاقلانه؛ او امروز باز هم از پالایشگاه نساختن خود دفاع میکند در حالی که آمارهای جهانی چیز دیگری میگوید. به عنوان نمونه عربستان سعودی در هشت سالی که وزیر نفت میتوانست صنعت پالایشگاهی ایران را توسعه دهد، با سرمایه گذاری در صنعت پالایش خود ظرفیت خود را ۴۱۵ هزار بشکه افزایش داد و به میزان ۲ میلیون و ۱۷۰ هزار بشکه رساند.
امارات هم طی آن سالها ظرفیت پالایش خود را از رقم ۲۲۰ هزار بشکه به ۶۸۰ هزار بشکه افزایش داد؛ برزیل نیز با اضافه کردن ۵۰۰ هزار بشکه به ظرفیت تولید فرآوردههای نفتی خود ظرفیت خود را به رقم یک میلیون و ۹۶۰ هزار بشکه در روز رساند. در مجموع، ظرفیت پالایشگاههای جهان در سال ۱۹۹۵ معادل ۶۴/ ۷۵ میلیون بشکه در روز بود که این ظرفیت در سال ۲۰۰۵ میلادی به رقم ۴۸/ ۸۶ میلیون بشکه در روز رسید که از افزایش ۸۴/ ۱۰ میلیون بشکهای در روز حکایت دارد؛ در میان مناطق مختلف جهان، خاورمیانه وضعیت جالبی دارد، این منطقه در سال ۱۹۹۵ میلادی ظرفیت پالایشی معادل ۸۴۹/ ۵ میلیون بشکه در روز داشت که این رقم در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۵۳۲ /۷ میلیون بشکه در روز رسید؛ در حالی که همه کشورهای تولیدکننده نفت به سراغ افزایش ظرفیت پالایشی خود رفتهبودند، سهم ایران از این افزایش ۶۸۳ /۱ میلیون بشکهای، صفر بود.
با وجود رد استدلال وزیر نفت توسط کارشناسان مبنی بر غیرمنطقی بودن ساخت پالایشگاه، اما وی همچنان بر رویه سابق خود پافشاری میکند و میگوید در آن دوره کار درستی انجام دادهاست؛ او معتقد است مشکلی با ساخت پالایشگاه ندارد، کما اینکه در شش سال اخیر ظرفیت پالایشی کشور بهسرعت رشد پیدا کرده و روزانه ۹۵ میلیون لیتر بنزین تولید میشود.
همه پروژههای افزایش ظرفیت پالایشگاههای کشور به دولت گذشته مربوط است که با پیشرفت مناسب و بالایی تحویل دولت یازدهم شد تا زنگنه آنها را افتتاح کند.
ستاره خلیجفارس محصول چه دولتی بود؟
مرحوم کراچیان در تیرماه ۹۴ دار فانی را وداع گفت: تا بخشهای جالبی از روند احداث پالایشگاه ستاره خلیجفارس از دست برود. یکی از مدیران سابق پالایشگاه ستاره خلیجفارس که نخواست نامش فاش شود، درباره این ناگفتهها میگوید: «در سال ۸۳ و با افتتاح فازهای ۱ تا ۵ پارس جنوبی، میعانات گازی نیز به عنوان یک محصول جانبی ارزشمند در کنار گاز طبیعی استخراج شد. با توجه به اینکه مسئولیت توسعه فازهای ۲ و ۳ پارس جنوبی با شرکت توتال فرانسه بود، این شرکت طی قراردادی میعانات گازی خروجی از این فازها را به عنوان بخشی از طلب خود از وزارت نفت میخرید. پس از مدتی ما به اختلافاتی با شرکت توتال بر سر تعیین قیمت میعانات گازی مواجه شدیم. توتال معتقد بود میعانات گازی مشتریان بسیار محدودی در سطح دنیا دارد و کسی میعانات گازی را نمیخرد، زیرا پالایشگاههایی که بر مبنای خوراک میعانات گازی طراحی شدهاند معدود و انگشت شمارند.»
وی ادامه میدهد: «از همینجا بود که ما به لزوم ساخت یک پالایشگاه میعانات گازی در داخل کشور پی بردیم و این ایده را با مهندس زنگنه، وزیر نفت وقت مطرح کردیم، ولی ایشان بالکل با پالایشگاهسازی مخالف بودند. چندین ماه طول کشید تا ما توانستیم با واسطههایی طرح را با رئیسجمهور وقت مطرح کنیم. ایشان استدلالات ما را پذیرفت و با ساخت این پالایشگاه موافقت کرد و طرح اولیهای از پالایشگاه مذکور در دولت ایشان تهیه شد، اما نهایتاً روند تأسیس شرکت و انتخاب سهامداران به سال ۸۵ و آغاز دولت آقای احمدینژاد رسید. با تأسیس شرکت پالایش نفت ستاره خلیجفارس در دیماه ۸۵، مهندس کراچیان به عنوان اولین مدیر عامل این پالایشگاه انتخاب شد و تا اواسط سال ۸۹ بر این مسند قرار داشت.»
اگر این پالایشگاه نبود!
زنگنه وقتی در سال ۹۲ که به وزارت نفت آمد، با حذف کارت سوخت افسار مصرف را رها کرد تا واردات بنزین افزایش یابد و دوباره سفره رنگینی را برای دلالان و واردکنندگان پهن کرد. اگر پروژه پالایشگاه ستاره خلیحفارس در دوره گذشته اجرا نشده بود و با پیشرفت بالای ۶۰ درصد تحویل دولت یازدهم نمیشد، داستان واردات بنزین و بحرانسازی وزیر نفت همچنان به قوت خود باقی بود.
وعدههای پی در پی وزیر نفت برای بهرهبرداری از پالایشگاه ستاره خلیجفارس بهترین فرصت برای دلالانی بود که با افزایش مصرف بنزین، نیازشان بیشتر از گذشته احساس شد و میلیاردها دلار از ثروت کشور بابت واردات بنزین صرف شد در حالی که اگر دیدگاه زنگنه بر خودکفایی در تولید بنزین و افزایش ظرفیت صنعت پالایشی متمرکز بود، ایران در همان سال ۷۶ نیازی به واردات نداشت. ۲۲ سال از آن روزها میگذرد و اگر دولت گذشته قصد داشت مانند زنگنه به فکر واردات باشد، امروز بیش از نیمی از مصرف بنزین از خارج وارد میشد.