تیم جهادی خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد درحالی اردوی جهادی خود را در روستای حسن آباد بجنورد برگزار کرد که پس از تحقیقات خانه به خانه متوجه بیماری و مشکلات بسیاری از کودکان شدند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین اکبری؛ از ابتدای تابستان که برای گروهی فرصت استراحت به حساب میآید، عدهای دیگر آستینها را بالا میزنند و وارد گود میشوند؛ گودی که با کار، تلاش، خستگی، کمک به ضعیفان و در یک کلمه ایثار و جهاد همراه است. دانشجویانی که ترجیح میدهند از خانه، باد سرد کولر، دست پخت گرم مادر و گردش با دوستان بگذرند و آفتاب سوزان، غذاهای خمیر یا نپخته، خستگی تا حد مرگ و بودن با مردم و کودکان یک روستای دورافتاده را تجربه کنند.
وقتی شهریور ماه به اواخر خود نزدیک میشود، تیمهای جهادی نیز آرام آرام به کار خود پایان میدهند. تیمهای مختلف از دانشگاههای گوناگون با فعالیتهای متنوع حدود ۳ ماه به مردم روستاهای دور که گاهی آب سالم نیز برای خوردن نداشتند خدمت رسانی کرده و اینک تلاش دارند با عزمی جدیتر که حاصل خودسازیشان بوده وارد سنگر دانشگاه شوند.
یکی از آخرین گروههایی که در این امر با برکت شرکت داشته، گروه جهادی فاطمه الزهرای خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد است. این گروه به مدت ۱۰ روز در دهستان شیرین سو و در روستای حسن آباد مشغول خدمت رسانی بود.
این تیم که برای مردم روستا دست پر به منطقه عازم شده بود در بخشهای مختلفی حرف برای گفتن داشت. در بخش آموزشی حدود ۱۵ کلاس با محتواهای مختلف برگزار شد؛ از کلاسهای مهارت افزایی مانند خیاطی و گلدوزی که برای بانوان روستا بسیار مفید است بگیرید تا کلاسها دینی و مذهبی برای کودکان.
از پاتوق کتاب تا طب سنتی همچنین از آن جایی که حضور این گروه در روستای حسن آباد با محرم همزمان شده بود، فعالیتهایی در این باب نیز انجام شد. دختران دانشجو به همراه کودکان و نوجوانان روستا مسجد را سیاه پوش کرده و ایستگاه صلواتی راه انداختند؛ موردی که شاید آن کودکان برایشان تازگی داشت که سبب شده بود با علاقه کمک کنند و بفهمند که کسانی حواسشان به آنها است؛ در یک کلام دور بودن از مرکز به فراموشیشان منجر نشده.
ایجاد پاتوق کتاب و داستان خوانی، امانت کتاب به اهالی روستا، برگزاری انواع مسابقات برای کودکان و پخش فیلم برای کودکان از دیگر مواردی بود که توسط این تیم اجرا شد.
کارگروه درمانی نیز در ۴ بخش کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان و در نهایت بانوان خدمات خود را ارائه داد. این گروه متناسب با نیازهای هر یک از این اقشار کلاسهای مرتبط آموزشی برگزار کرد. برگزاری کارگاههای طب سنتی که در آن سعی بر اصلاح رفتارهای غلط در حوزه سلامت داشت نیز از مواردی بود که با استقبال مردم روستا به ویژه بانوان و مادران منطقه مواجه شده بود.
نیاز مبرم روستای حسن آباد به مرکز بهداشت اما فاطمه اسکندری، مسئول این گروه جهادی در خصوص روستای هدف میگوید: روستایی که انتخاب شد تنها روستای آن منطقه بود که تاکنون هیچ تیم جهادی برنامهای را برای آن نداشته لذا از همان ابتدا با اشتیاق و استقبال فراوان مردم مواجه شدیم که باعث شد با صداقت، خلوص نیت، صفا و صمیمیت خانمهای روستا، خانه هایشان در اختیار مربی هایمان جهت برگزاری کلاسها قرار بگیرد.
اسکندری ادامه میدهد: اما طی پژوهش و تحقیقات خانه به خانهای که داشتیم با مشکلات این روستا آشنا شدیم که یکی از مهمترین مشکلات نداشتن خانه بهداشت است که بسیار ضروری بوده، زیرا تعداد کثیری از کودکان زیر ۶ سال روستا به خدمات پزشکی به صورت دائم نیاز دارند.
این دانشجوی جهادی سیل گیر بودن مدرسه و مسافت طولانی مدرسه تا خانههای روستا را از دیگر مشکلات مردم منطقه میداند و خاطرنشان میکند: به دلیل مشکلات مالی و فرهنگی امکان تحصیل بسیاری از نوجوانان در مقطع متوسطه از بین رفته است.
تحقیقات مفصل و خانه به خانه این گروه باعث شده بود آمار و توصیف دقیقی از شرایط مردم را کسب کرده باشند از این رو اسکندری در بیان موارد خاصی که نیاز به کمکهای درمانی و مالی دارند میگوید: دختر ۳ ساله ناشنوا که امکان گفتار درمانی برای او مهیا نیست، مردی که به دلیل تصادف نخاعش آسیب دیده و تحت پوشش هیچ ارگانی نیست و ۲ کودک مبتلا به بیماری چشمی که نیاز به پزشک متخصص دارند از جمله مواردی است که باید مسئولان فوری به آنها رسیدگی کنند.
از ترحم تا وابستگی؛ خداحافظی سخت با کودکان روستا اما به سراغ دانشجویان دیگر حاضر در اردو نیز رفتیم. محدثه مهدوی پور که برای بار اول در چنین جمعی حاضر میشد میگوید: در ابتدا استرس داشتم، زیرا بنا بود عدهای با عقاید متفاوت برای یک هدف دور هم جمع شوند، اما زیاد طول نکشید همه با هم خواهر شدیم. اگر این اردو نبود شاید هیچ وقت متوجه نمیشدم که میتوانم به افرادی که در ظاهر با من متفاوت هستند نیز عشق بورزم.
مهدوی پور ادامه میدهد: در روز اول سعی نمیکردم به کودکان نزدیک شوم، زیرا هنوز با خودم کنار نیامده بودم و فکر میکردم اگر کمکشان کنم یعنی به آنها ترحم کرده ام؛ ترحم نیز به دلیل کمبود امکانات در روستا بود. اما هیچ گاه فکر نمیکردم که روز آخر و خداحافظی از آن کودکان تا این حد برایم سخت است.
این دانشجوی جهادی در پایان بیان میکند: وقتی برای اولین بار از داخل روستا همراه با بچهها سوار مینی بوس شدیم تا به مدرسه برسیم و شوق کودکان را از سوار شدن بر آن خودرو دیدم متوجه اوج محرومیت شدم. این کودکان مسیر طولانی که ما اکنون با وسیله طی میکنیم را در زمستان و برف با پای پیاده گذر میکنند.
پس از پایان کار این گروه جهادی و در دهه پایانی شهریور ۱۳۹۸ فقط ۳ گروه جهادی دیگر منتظر روز اعزام هستند. گروه جهادی برادران بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد، دانشگاه آزاد و دانشگاه فرهنگیان نیز طی همین چند روز به روستاهای هدف خود رفته تا به این ترتیب پرونده اردوی جهادی ۹۸ دانشگاههای خراسان شمالی به پایان برسد.