جنبش عدالتخواه دانشجویی با صدور بیانیهای تفضیلی به نقد عملکرد رسانه ملی در بخشهای مختلف پرداخت.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جنبش عدالتخواه دانشجویی با صدور بیانیه ای تفضیلی به نقد عملکرد رسانه ملی در بخش های مختلف پرداخت.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
«ترویج فساد از همه طرف در مطبوعات و در رادیو تلویزیون، نشان دادن فیلمهای مفتضح برای تباهی طبقه جوان، مصرفی بار آوردن ملت در تبلیغ کالاهای مصرفی خارجی، همۀ اینها و بسیاری از چیزهای دیگر که (زمان پهلوی) در خدمت غرب و شرق بود از راه تلویزیون و رادیو (انجام میشد)؛ و اگر این تا چندین سال دیگر دوام پیدا میکرد، ما باید فاتحۀ ایران را بخوانیم (میخواندیم).» (صحیفه نور، جلد ۱۶، صفحه ۱۱۷ - بیانات امام خمینی - در دیدار با معاون سیاسی و مسئولان و کارکنان واحد سیاسی و اخبار صدا و سیما - ۲۷ اسفند ۱۳۶۰)
مقدمه: بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در سال ۹۶ بیش از ۹۰ درصد از مردم، برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی را میبینند؛ که این آمار نشان میدهد ظرفیت مناسبی برای تحقق اهداف متعالی کشور و حل مشکلات نظام اسلامی در این بستر وجود دارد.
اهمیت جایگاه صدا و سیما در الگوسازی بر هیچ کس پنهان نیست بنابراین میتوان از آن به عنوان اصلیترین محیط برای ارائه سبک زندگی ایرانی-اسلامی و آگاهی بخشی در مسائل اجتماعی و سیاسی نام برد. در صورت عملکرد صحیح این دستگاه میتوان انتظار داشت تا حل بخش اعظمی از دغدغههای فرهنگی، مشکلات اقتصادی و حتی اصلاح رفتار مسئولین توسط این سازمان رقم بخورد.
در نهایت با ساخت صدا و سیمای مطلوب، دو شعار استقلال و آزادی در جامعه به مرور تحقق پیدا میکند. اگر انتظارات از رسانه ملی برآورده نشود، به مرور زمان شاهد کمرنگ شدن مرجعیت این سازمان خواهیم بود.
موضوعات فوق، تنها بخش کوچکی از ظرفیتهای عظیم رسانه ملی است. از همین رو سایر کشورها نیز برای دستیابی به اهداف خود، برنامه ریزی و سرمایه گذاری عظیمی در این بخش کرده اند. این بستر منحصر به فرد، جنبش عدالتخواه دانشجویی را بر آن داشت تا با مقایسهی وضعیت حال حاضر و وضعیت مطلوب این سازمان، در جهت ارزیابی و اصلاح، بیانیهی تفصیلی منتشر کند.
۱. الگوسازی با توجه به عملکرد صدا و سیما در زمینهی چهره پردازی و الگوسازی، شاهد آن هستیم زندگی افرادی که هیچ ارزش علمی و هنری ندارند به عنوان چهرههای شاخص به مخاطب تحمیل میشود. برنامههای تولیدی چند سال اخیر نشان میدهد که این مدل چهره سازی منفی نه تنها کاهشی نداشته، بلکه با کشیده شدن آن به شبکههای اصلی، تلاش بسیاری جهت اشاعه سبک زندگی سلبریتیها شکل گرفته است!
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باید مدل الگوسازی خود را اصلاح کند. باید بداند الگوی در شأن جوان و خانواده ایرانی، هر بازیگر، خواننده و فوتبالیستی نیست بلکه فرهیختگان، شهدای انقلاب، کارآفرینان و معلولین موفق الگوهای واقعی این مرز و بوم هستند. الگو پذیری از این اشخاص میتواند سبب تزریق انگیزه و نشاط برای دستیابی به موفقیتهای بزرگتر و نهایتا بالا رفتن کیفیت زندگی افراد جامعه شود.
عموم مردم میتوانند قضاوت کنند که آیا سهم چهرههای علمی و شهدا با سهم سلبریتیها از آنتن رسانه ملی برابر است؟ آیا جریانی خواسته یا ناخواسته سعی در حذف الگوهای حقیقی جوانان ایرانی دارد؟
اگر میزان اهمیت علم و پرداخته شدن به آن را بررسی کنیم، باید پذیرفت صدا و سیما نتوانسته به میزان لازم و شایسته به این مسئله ورود کند. برای مثال اگر میانگین توجه رسانه ملی به دو مقولهی «علم» و «فوتبال» را قضاوت کنیم، میبینیم که پدیدهای همچون فوتبال، با اختصاص بخش اعظمی از آنتن تلویزیون به خود، به ذائقه سازی کاذب میپردازد.
طبق سرشماری سال ۹۵ بیش از یک چهارم جمعیت کشور را روستاییان تشکیل میدهند در صورتی که سهمشان از رسانه ملی حتی یک برنامهی کاربردی با محوریت مشکلات و سبک زندگی روستایی نیست.
۲. استانداردهای پخش صدا و سیما گاهاً اهداف اولیه خوبی را برای تولید یک محصول در نظر میگیرد، اما در ادامه خروجی با انتظارات اولیه مغایرت دارد. برای نمونه در سریالی با مضمون دفاع مقدس، شاهد سنت شکنی نسبت به زندگی ایرانی و تلاش برای عادی سازی روابط قبل ازدواج و عشقهای مثلثی هستیم. سریالی منفعل کننده و جبرگرا، که نتیجه آن سخیف کردن موضوع دفاع مقدس است.
در این بخش به مغایرت عملکرد سیما در دو بخش مجزا میپردازیم:
الف) سریالها در بخش سریالها باید به فکر حجامت اساسی در سازمان باشیم؛ جدا از تجدید نظر در استانداردهای انتخاب فیلم سازان، باید محتوای مناسب فرهنگ ایرانی به تولیدکنندگان عرضه شود، تا سریالها بر اساس نیازمندی رسانه ملی ساخته شوند نه بر اساس ذائقه و تفکر فیلم ساز یا کارگردان! با مرور سریالهای پخش شده در سالهای اخیر، شاهد آن هستیم که سبک زندگیهای تجملاتی که قرار بود به حاشیه رانده و تقبیح شوند، با تغییری ۱۸۰ درجهای به عمد یا غیر عمد در رسانه ملی عادی سازی و تطهیر میشوند.
امروزه فضای رسانه ملی به حدی از حرف انقلاب اسلامی فاصله گرفته است، که رئیس سازمان صداوسیما بیان میکند، ضد انقلابها هم فرصت سریال سازی دارند. لازم است سازمان در برابر این میدان دهی به هر عنصری، با هر تفکری در فیلم سازی در شبکه نمایش خانگی چهارچوبی جهت حفظ ارزشهای جامعه اسلامی تعیین کند این روند میتواند زمینه ساز ورود برنامه سازان انقلابی به حوزه فیلم و سریال شود.
ب) تبلیغات با استناد به «مجموعه ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی رادیویی و تلویزیونی» که از سوی اداره کل بازرگانی صدا و سیما به تولیدکنندگان تبلیغات تلویزیونی ابلاغ شده است، در ادامه میزان پیروی سازمان از این ضوابط ابلاغی را بررسی میکنیم:
ترویج مصرف گرایی و تجمل گرایی مطابق ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی، رادیویی و تلویزیونی در مورد فرهنگ مصرف اصول زیر تعیین شده است:
اصل ۲۴: «تیزر تبلیغاتی نباید به گونهای طراحی و ساخته شوند که در آن مردم به مصرف بیش از نیاز و اسراف در استفاده از امکانات تشویق شوند.»
اصل ۲۵: «تعیین جایزه برای تشویق مخاطبین تیزر تبلیغاتی به خرید و مصرف بی رویه مجاز نیست.»
با این وجود عمده تبلیغات تلویزیونی در فضایی کاملا لوکس و با به نمایش گذاشتن دکوراسیون و لوازم گران قیمت ساخته میشود. اگرچه اصل جذابیت بصری در تبلیغات ایجاب میکند زیبایی رعایت شود، اما آنچه محل بحث است، تناسب فضاهای مورد استفاده در تبلیغات تلویزیونی با سطح زندگی مردم است. این مورد نه فقط در تبلیغات، بلکه در تعیین نوع جوایز برنامهها و مسابقههای تلویزیونی رعایت نمیشود؛ نکتهای که عدم رعایت آن سبب تجمل گرایی و مصرف زدگی و در ادامه ایجاد حس سرخوردگی و حسرت در جامعه به خصوص محرومین میشود.
متأسفانه ترویج مصرف بیشتر، به امری رایج در رسانه ملی تبدیل شده است؛ حجم انبوع ستاره مربع ها، در کنار نقش تخریبی برای تولید، یک کازینوی ملی را به وجود آورده است. تبلیغ فروشگاههای زنجیرهای تخفیفی، تبلیغات پرحجم اپراتورهای تلفن همراه (با ارائه تخفیفاتی مردم را به مصرف بیشتر ترغیب میکنند) بخشی از عملکرد تبلیغیِ رسانه در جهت اقتصاد سرمایه داری (به جای اقتصاد مقاومتی) میباشد که عملاً بیشترین آسیب را به فرهنگ قناعت وارد میسازد.
استفاده از جنس زن در تبلیغات رویکرد کلان سازمان در موضوعات مختلف مشخص نیست. زن الگوی صدا و سیما چگونه است؟ به عنوان مثال در حالی برنامهی سمت خدا از عفت زن میگوید، که در شبکهای دیگر مجری با آرایش با مردهای حاضر در استودیو خنده و شوخی میکند! در همان لحظه، تبلیغات از نوعی زن دیگر پرده بر میدارد که درگیر مصرف زدگی شده و هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی، انقلابی و ایرانی ندارد. حضور زنان در تبلیغات به دلیل جذابیتهای بصری، امری رایج در کشورهای غربی ست، که متاسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همین روند را در پیش گرفته است. این در حالی است که مطابق با اصول ابلاغ شده از سوی اداره بازرگانی سازمان صدا و سیما، موارد زیر در مورد استفاده از زنان در تبلیغات باید رعایت شود: «اصل ۵۶: زن در نظام مقدس اسلامی از موقعیت ویژهای برخوردار است و قوانین و احکام مقدس اسلام برای زن جایگاه رفیعی را قائل است، لذا استفاده از حضور خانمها در آگهیهای رادیو تلویزیونی مستلزم اعمال دقتهای خاصی میباشد و باید جایگاه زن مسلمان و شئون او مدنظر باشد.»
«اصل ۵۷: حضور خانمها و دختر خانمها در تبلیغات تلویزیونی در صورت اقتضاء موضوع مورد تبلیغات تلویزیونی بدون آرایش و با رعایت کامل حجاب اسلامی امکان پذیر است.»
«اصل ۵۸: حضور خانمها در تبلیغات تلویزیونی که وضعیت کالا و مصارف آن با نقش خانمها بستگی نداشته باشد مجاز نیست.»
چنانچه اشاره شد، تقریبا در اکثر تیزرهای تبلیغاتی زنان حضور دارند؛ اگرچه از منظر پوشش، پوشیده به نظر میآیند، ولی استفاده از لباسهای جلو باز، آرایش کامل، حرکات همراه با عشوه، چهرههای جذابِ اغراق شده و غربی در کودکان و بانوان به صورت متداول دیده میشود. در حال حاضر شرکتهای تبلیغاتی حتی اصل ۵۷ را رعایت نکرده و و شاهد حضور زنان در تبلیغاتهای نامرتبط مانند پنجرههای یو پی وی سی هستیم.
تبلیغات کودک در همه کشورهای دنیا بر روی تبلیغات کودک حساسیت جدی وجود دارد. در ضوابط اداره کل بازرگانی صدا و سیمای کشور ما هم موارد متعددی اشاره شده است.
«اصل ۶۴: تبلیغات تلویزیونی نباید موجب بدآموزی کودکان شود و از زود باوری، حس عاطفی و کم تجربگی آنان در تشخیص واقعیتها سوء استفاده شود.»
«اصل ۶۵: در تبلیغات تلویزیونی نباید از کودکان با صراحت درخواست شود محصولی را خریداری کنند و یا از والدین خود و دیگران چنین درخواستی کنند و نباید خرید موضوع تبلیغات تلویزیونی برای کودکان و یا ترغیب دیگران به این امر به عنوان انجام یک وظیفه مطرح شود.»
«اصل ۶۸: در آگهیها نباید از کودکان برای خرید از طریق پست یا تلفن دعوت شود.» متاسفانه تبلیغات کودکان به شبکه مختص کودک (پویا) نیز کشیده شده است؛ درحالی که کودکان (خصوصاً کودکان زیر هفت سال) به هیچ وجه توانایی تفکیک تبلیغات از برنامههای سرگرمی را ندارند و این تبلیغات را هم جزئی از برنامههای سرگرمی تصور میکنند.
اقدام رسانه ملی در استفاده از چهرههای محبوب برای کودکان (نظیر عمو پورنگ و دیگر هنرمندان) در تبلیغ محتوای مخصوص کودکان، دقیقاً متضاد با ضوابط تبلیغاتی و اخلاقی سازمان است. این تبلیغات باعث ایجاد فشار کودکان بر والدین برای خرید این محصولات میشود که از نظر اخلاقی حتی در جوامع بین المللی پذیرفته نیست. درخواست از کودکان برای گرفتن شماره تلفن و شنیدن قصه، تبلیغات اسباب بازی در برنامههای تلویزیونی مختص کودکان از نمونههایی از سو استفاده از کودکان در تبلیغات است که این موارد نه تنها از منظر اخلاقی پسندیده نیست بلکه با شرایط اقتصادی خانوادهها هم مطابقتی ندارد.
تبلیغات کنکور درحالی که یکی از استرس زاترین اتفاقات برای نوجوانان و خانواده هایشان مسئله کنکور است بخش عظیمی از تبلیغات در رسانه ملی به آن اختصاص یافته است. هرچند با ورود وزیر آموزش و پرورش شاهد کاهش ۵۰ درصدی این تبلیغات بوده ایم، اما حجم وسیع آن از لزوم حذف بیش از پیش آن خبر میدهد.
اگر هدف از تبلیغات سازمان صداوسیما کسب درآمد باشد میتواند به جای تحمیل هزینههای سنگین فرهنگی و اقتصادی به نظام اسلامی، با صرفه جویی در هزینههای اضافی و «معادله ساده هزینه-فایده» (به طور مثال کاهش زمان پخش) حدود هزار میلیارد تومان درآمد از این تبلیغات را به راحتی جبران کند.
طنز در صدا و سیما طنز، بیان مطالب مهمِ جدی به زبان شوخی و به دور از لودگی است که دارای محتوا و معنایی باشد، ولی در برنامههای طنز صدا و سیما، بسیاری از مواقع شاهد شوخیهای خارج از عرف و دور از شأن خانواده ایرانی میباشیم که از چهارچوبهای اخلاقی عبور کرده و به سمت ابتذال کشیده میشود. آسیب دیگر در عرصه طنز اجتماعی، ایجاد نوعی رانت برای چند سلبریتی ست که با ارائه طنزهای زرد و سخیف، وانمود به وجود فضای باز میکنند. باید انحصار نقد و طنز از دست عدهای خاص با دستمزدهای نجومی خارج شده و فضا برای ورود افراد دغدغهمند و استعدادهای جدید مهیا شود. این امر میتواند مانع تهرانیزه شدن رسانه ملی شود.
۴. آگاهی اجتماعی صدا و سیما باید ایده، فکر و هنر برای مدیریت داشته باشد تا بتواند دستاوردها نظام جمهوری اسلامی را به درستی به تصویر بکشد نه اینکه مانند دی ماه سال ۹۶ در بزنگاهی حساس در فضای عمومی با انفعال خود حتی از یک کانالِ شبکه اجتماعی شکست بخورد.
حال از این رسانه چگونه میتوان توقع داشت در مقابله با شبهه آفرینیها و حملات رسانهای دشمن، کارنامهای موفقیت آمیز داشته باشد؟
تبیین دقیق با ایجاد فرصتهای دوطرفه برای ارائه نگاههای مخالف و موافق در موضوعات مختلف، میتواند در این جهت راهگشا باشد. اگرچه توجیه صدا و سیما برای این کم کاریها نداشتن بودجه است، اما تجربهی ۸ سال دفاع مقدس برتری نیروی فکری بر مادیات و لزوم وجود یک نگاه سازنده و جامع را نشان میدهد.
یکی دیگر از وظایف صدا و سیما مطرح کردن ضعفها به صورت علاججویانه و دلسوزانه است؛ بیان ستیزهجویانه نه تنها سودی ندارد بلکه میتواند مشکلات دیگری را رقم بزند. متاسفانه همواره شاهد سنگ اندازی در مسیر ساخت و تولید برنامهای با این رویکرد هستیم، برای مثال هیچ وقت روشن نشد، چرا برنامههایی نظیر "حاشیههای پزشکی"، "سرزده"، "صرفا جهت اطلاع" و "ذره بین" از آنتن تلویزیون حذف شدند؟!
رویکرد دوگانه رسانه ملی در قبال نقد دولت ها، عدم رضایت مردم و حتی دولتها را به همراه داشته است. برای نمونه در نحوه پرداختش به لوایح FATF میخواهد با بیان نقاط ضعف و نقد آن از موضع حق فاصله نگیرد، و از طرفی با اشاره به نقاط مثبت دل دولت را بدست بیاورد. به همین منظور چند مناظره و گزارش کوتاه از شبکههای کم مخاطب و یا ساعات کم بازدید، پخش میکند تا هم به منتقدان بگوید من چندین مناظره پخش کردم و هم به دولت بگوید کل زمان پرداخته شده به این موضوع در این چند سال به ۱۰ ساعت هم نمیرسد؛ بنابراین نه مشکل تبیینی لوایح FATF حل میشود، نه موجبات خشنودی دولت از رسانه ملی فراهم میشود.
در زمانی دیگر هنگامی که باید در برابر بی اخلاقیها و مدیریت زیان بار وزیر بهداشت به روشنگری میپرداخت، دست به تقدیس این فرد زد. سازمان در اوج انتقادات او را با مصاحبهای ضعیف، مهمان برنامهی بدون تعارف کرد تا به صورت غیر مستقیم به منزه سازی او بپردازد و زمانی که آن وزیر با تحمیل خسارتهای غیرقابل جبران رفت، رسانه ملی به ضعیفترین شکل آن را نقد کرد.
۵. برنامههای مسابقهای رهبری کمتر به صورت مصداقی، در موضوعی ورود میکنند؛ اما در مورد مسابقههای تلویزیونی بیان میکنند که مسابقات و برنامههایی که شخص صرفا با پاسخ دادن به چند سوال جوایز میلیونی (گاها به اندازه حقوق چند ماه یک کارمند) میبرند، به هیچ وجه مناسب نیستند. متأسفانه حمایت مدیران شبکهها را همراه خود دارند.
تمام موارد ذکر شده در بالا مجموعهای از اصول و رویکرد هایست که از رسانه ملی انتظار میرود به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در این راستا گام بردارد. باید توجه داشت در بیست سال اخیر همواره این نکات توسط رهبری گوشزد شده است و با وجود اینکه ریاست این سازمان توسط شخص رهبری انتخاب میشود، اما در عمل توصیههای رهبری مورد بی توجهی جدی مدیران قرار گرفته است. در صورت وجود نظارت بر تصمیمات کلی این سازمان، عبور از اصول و چهارچوبها به حداقل میرسد.
در حال حاضر تغییر و تحولات مدیریتی و رویکردی در این دوره اتفاق افتاده است، ولی باید توجه کرد هنوز با صدا و سیما مطلوب فاصله زیاد است. اما در زیر به چند نکته که متناسب با حال و روز فعلی سازمان است میپردازیم:
۱- رویکرد جنگ نرم اصلیترین نکته آن است که مدیران و تصمیم گیران صدا و سیما، تصمیماتشان مبتنی بر رویکرد جنگ نرم باشد. رهبری چندی پیش در دیدار با برنامه سازان فرمودند: «جنگ نرم همهجانبهی دشمن، امروز قابل انکار نیست. با اینحال، برخی آن را انکار میکنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است. در این جنگ، هنرمندان و اهالی فکر و نظر، در حکم نیروهای مسلّح در جنگ سخت اند».
صدا و سیما به عنوان مهمترین محل و خط مقدم جنگ نرم، با انکار این جنگ سبب عقب ماندگی سازمان شده است. همهی متخصصان رسانه میدانند که لازمه فرهنگ سازی خبرپردازی و کار فرهنگی نرم است. اما در حال حاضر به جز معاونت سیاسی صدا و سیما، تقریبا در هیچ نقطهای کار ایدئولوژیک دیده نمیشود. مثلاً چند سریال در رابطه با فتنه، اقتصاد مقاومتی، اتفاقات دههی ۶۰، خیانتهای اروپائیان و آمریکاییها و ... داریم؟
۲_ جوانگرایی یکی از اقدامات خوب در دورهی مدیریت فعلی صدا و سیما واگذاری مدیریت و برنامه سازی به افراد «مدیر»، «باتجربه»، و البته «جوان» است. عملکرد مدیرانی که دارای هر سه ویژگی مذکور هستند، نشان میدهد که تا چه میزان ظرفیت ناب در کشور وجود دارد؛ از نمونههای موفق جوانگرایی میتوان به مدیران جوان و با انگیزهی شبکه پویا و مستند اشاره کرد. یقینا جوانگرایی بدون در نظر گرفتن سایر مؤلفههای یک مدیر کارآمد میتواند آسیب زا باشد مانند اتفاقی که در مدیریت شبکه سه افتاد.
متاسفانه در حال حاضر به اصرار رئیس سازمان، حدود ۲۰ نفر از مدیران و معاونان بازنشسته مشغول به کار هستند که در همان بخشها شاهد ضعیفترین عملکرد هستیم. از طرفی دیگر به روز بودن و فعال بودن از ویژگیهای کار رسانهای است، پس چگونه مهمترین معاونتهای صدا و سیمای فعلی میتواند در دست مدیران سه دهه و چهار دهه قبل باشد؟
۳- اصلاحات ساختاری امروزه همه بر این باورند، ساختار صدا و سیما چابکی مطلوب جهت تعیین اولویت ها، انجام وظایف و پدیدآوردن شبکهای از نیروهای کارآمد را ندارد. فربه بودن این ساختار سبب ناتوانی ریاست آن در مدیریت و کنترل زیرمجموعه به ویژه در موضوعات مالی شده است.
در ادامه نتایج تحقیقات در زمینه اصلاح ساختاری تشریح میگردد: طبق قانون اساسی، صدا و سیما تنها متولی پخش است و تولید باید به مراکز تولیدی واگذار شود. در صورت دولتی شدن تولید از کیفیت کاسته شده و سازمان درگیر حواشی میشود و در نهایت از اولویتهای اصلی خود باز میماند. در این راستا میتوان شورایی شکل داد که نقش آن «برنامه ریزی»، «راهبرد دهی»، «رصد» و «رتبه بندی» تولیدات باشد و تعیین کند چه محتوایی، چه زمانی و چگونه باید به مخاطب ارائه شود. با این روش بدون صرف هزینه اضافه، هر فردی متناسب با استعداد و تلاشش به کار گرفته میشود و گسترش کمّی سازمان، در درجه اول قرار نمیگیرد.
صدا و سیما به دلیل عدم استقلال مالی و پرداخت نشدن کامل بودجه خود از طرف دولت و مجلس مجبور به کسب حدود هزار میلیارد تومان از تبلیغات گوناگون میباشد که بسیاری از آنها از خط قرمزهای فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی عبور میکنند.
نتیجه
امام خمینی از صدا و سیما با عنوان «دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم» نام برد، نهادی که باید با برنامه ریزی و طراحی دقیق و مناسب، آرمانها و اهداف انقلاب را در حوزههای مختلف به مردم و نهادهای دیگر عرضه کند تا هدایت جامعه در مسیر آرمانهایی مانند عدالت، استقلال، آزادی، استکبارستیزی، مقاومت و... قرار گیرد.
در پایان صدا و سیما به عنوان بزرگترین سازمان رسانهای کشور اگر به مسئولیت عظیم و رسالت حقیقی خود عمل کند، میتواند بسیاری از مشکلات کشور را حل کند. قطعاً این نهاد تاثیر به سزایی در حل مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی جامعه دارد.
به امید ظهور عدالت گستر گیتی «جنبش عدالتخواه دانشجویی»