کارشناس بازار سرمایه گفت: اعطای اعتبار خرید سهم به سرمایه گذاران نه به کارگزاریها در قالب اعتبارهای شش ماهه تا یک ساله راهکاری برای جلوگیری از ریزشهای بورس است.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، ریزشهای متوالی بورس طی یکماه گذشته نگرانیها را برای سرمایه گذاری یا تداوم ماندن تازه واردان و حتی حرفه ایها و قدیمیها در بازار سرمایه بیشتر کرده است. سوال اساسی این است که آن صعود شارپی چند ماهه که شاخص از ۶۰۰ هزار واحد ابتدای سال تا اواسط تابستان به بیش از ۲ میلیون واحد رسید و این ریزشها که تا روز قبل به کانال ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد ورود کرده است آن هم به یک باره و بدون اتفاق خاص سیاسی یا مساله اقتصادی ناشی از تاثیر گذاری چه عواملی بر بازار سرمایه است.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سلسله تصمیمات خلق الساعه و غیرکارشناسی و اشتباهات مکرر مدیران و تصمیم گیران سازمان بورس که باور اتفاقی بودن آنها سخت است و همچنین نوسان گیری ناشی از رانت طلاعاتی برخی حقوقیها و حقیقیهای متصل به آنها که در چنین مواقعی با عرضهی آبشاری از بازار خارج میشوند و بعد در سقوط قیمتها در کف قیمتی سهام را خریداری میکنند و پول مردم را به جیب خود میزنند باعث شد تا حجم زیادی از نقدینگی وارد شده به بازار در چند هفته متوالی خارج شود و ترس و بی اعتمادی کم سابقهای سهامداران را فرا بگیرد. به طوری که صفهای سنگین فروش چند صد میلیون عددی یا حتی چند میلیارد عددی در سهمهایی دیده شود که همین دو ماه پیش برای خرید آن صفهای حجیم چندین هفته تشکیل میشد و نه سهامدار حقیقی و نه حقوقی حاضر به عرضه دانهای از آن سهام نبود!
سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی؛ نایب رئیس مجلس نیز روز گذشته بعد از جلسه با کارشناسان بازار سرمایه گفت: نکات زیادی از مورد تخلف حقوقیها در بازار مطرح شد که در اسرع وقت و به طور جدی از سوی مجلس پیگیری خواهد شد. بیشتر بخوانید:
کار به جایی رسیده است که میتوان به عنوان یک پدیده از آن در تاریخ بازار سرمایه نام برد! عرضه اولیههایی که در همین چند هفتهی اخیر ارائه شده بودند در اقدامی غریب که پیش از این تا ماهها امکان ورد به آنها وجود نداشت در همین هفتهی جاری صفهای فروش به خود دید که باورش کمی دور از ذهن بود! در همین رابطه با عباسعلی حقانی نسب؛ کارشناس ارشد بازار سرمایه و مدیر عامل شرکت سبدگردان هدف گفتگو کردیم تا بیشتر با دلایل اصلی ریزشهای بورس و راهکار ساماندهی بازار آشنا شویم.
گفته شده که حقوقیها بعد از ریزشهای اخیر برای حمایت از بازار و رشد دوباره شاخصها از بازار حمایت کنند آیا اساسا بازار به حقوقیها برای چنین موضوعی نیاز دارد؟ اصولا حقوقیها بخش بزرگ و قابل توجهی از بازار سرمایه را تشکیل میدهند و حقوقیها از دیر باز تا کنون جزء جدا نشدنی از بازار سرمایه بوده اند، لذا نیازی به حمایت یا ورود دوباره حقوقیها یا ادبیات و جملههای رد گم کنی از این دست از سوی حقوقیها یا مسولان سازمان بورس وجود ندارد.
زمانی حقوقیها میتوانند از بازار حمایت کنند که حمایت قوی تری در میان باشد، مثل وارد شدن بانکها که از دو طریق میتوانند از بورس حمایت کنند؛ یکی تزریق نقدینگی و دیگری کاهش نرخ سود بانکی تا سرمایههای مردم به سمت بورس هدایت شود. افزایش یک درصدی سود بانکی شاید چندان قابل توجه نباشد، اما همین موضوع هم به خودی خود در جلوگیری از خروج نقدینگی از بورس تاثیر گذار است. دستوری عمل کردن بانک مرکزی که منجر به افزایش نرخ سود بانکی شد بعد از اینکه اردیبهشت ماه نرخ سود بانکی کاهش یافت به هر حال بر بازار سرمایه تاثیر منفی به جا گذاشت. قطعا اگر همین فردا اعلام شود که نرخ سود بانکی کاهش یافته دیگر نیازی به هیچ حمایتی از بازار سرمایه نیست چرا که سرمایهها خود به خود راهی بورس میشوند. اگر بانک مرکزی به بانکها اجازه دهد تا منابع مازاد و بلا استفادهی خود را وارد بازار سرمایه کنند و بانکها هم بتوانند سهام شرکتهای دیگر را از بورس به صورت مستقیم بخرند بخشی از حمایت از بورس انجام شده است. از سوی دیگر اعطای اعتبار خرید سهم به سرمایه گذاران نه به کارگزاریها در قالب اعتبارهای شش ماهه تا یک ساله نیز یک راهکار است. به هر حال بنده معتقدم بدون حضور جدی سیستم بانکی در بازار سرمایه حقوقیها در این بازار به اسم حمایت نمیتوانند کاری از پیش ببرند و اصلا و عملا خود این حقوقیها بازار را دچار نوسان میکنند.
سیاست گذاریهای بازار سرمایه به نفع کدام طرف است حقیقی یا حقوقی؟ یا اصولا بی طرفانه اتخاذ میشود؟ بنده معتقدم سیاست گذاریهای بازار سرمایه عملا باید به سمتی برود که به تدریج بین حقوقی و حقیقی در بورس فاصله و تفاوتی وجود نداشته باشد. حقوقی هم مثل حقیقی در بازار سرمایه گذار است لذا بین اینها نباید تفاوت چندانی وجود داشته باشد. با توجه به اینکه مختصات بازار ما توده واری است و عملا افراد ناآشنا به بورس به صورت مستقیم از طریق کارگزاریها وارد بازار میشوند و عملا، چون اطلاعات زیادی از خریدن یا فروختنهای بورسی ندارند هر هیجانی که به بازار غلیه کند موجب ایجاد صف و شکستن ناخودآگاه قیمتها میشود. بیشتر بخوانید:
ببنید وقتی به حقوقیها میگویید که شما با فروختن سهم دربازار نوسان و دردسر ایجاد کرده اید این بحث را مطرح میکنند که ما هم با محدودیت منابع مالی دست و پنجه نرم میکنیم و به این خاطر مجبور به فروش سهم میشویم. در چنین شرایطی که حقوقیها چنین نظری دارند بازار باید آنقدر قوی باشد که به هم نریزد، هر چند که نمیتوان از اهمیت تاثیر گذاری حقوقیها بر بازار نگفت و از کنار آن به سادگی عبور کرد. به هر حال بسیار دیده شده که برخی از حقوقیها عملا بازار را از مسیر خود دچار انحراف میکنند، لذا در این شرایط قاعدتا باید قوانینی تعریف شود که مانع انجام این حرکات و تاثیر گذاریها از سوی حقوقیها شود. شکی نیست که حقوقیها در ریزش بازار بسیار موثر بودند و اینک که بازار به سختیهایی افتاده بر آن هستند تا بازار را کنترل کنند.
آیا همانطور که کارشناسان اقتصادی هشدار میدادند بازار حبابی دارد حباب بازار ترکید؟ یا مسیر دیگری بازار را دچار ریزش کرد؟ بنده معتقدم آنچه موجب ریزشهای اخیر بازار سرمایه شد ناشی از به وجود آوردن فضایی است که هم بازار سرمایه و مسوولین آن؛ هم دولتیها و هم تحلیلهای اقتصاددانان به وجود آوردند. از همان ابتدا که بازار مسیر رشد را طی کرد و دولت از مردم دعوت کرد تا برای سرمایه گذاری وارد این بازار شوند برخی از نمایندگان و اقتصاددانان یا اقتصادخوانان دائم تاکید میکردند که شرایط بازار سرمایه حبابی است لذا حباب بازار سرمایه باید کنترل شود، در حالی که بنده معتقدم بازار سرمایه به جز چند سهم انگشت شمار حباب نداشت، همچنین بازار سرمایه ما مختصات توده واری دارد و ثالثا اگر بعضی شرکتهای بورسی هم در این شرایط اقتصادی حباب داشته باشند به مراتب بهتر از حبابهایی است که در بازارهای دیگری مثل بازار مسکن و خودرو به عنوان کالاهای مصرفی به مردم تحمیل شده است. ما بیش از ۷۰۰ درصد حباب در سود بانکی داریم که منشاء خلق نقدینگی است و بیش از ۵۰۰ درصد حباب در کالاهای مصرفی بادوام و کالاهایی مثل خودرو و لوازم خانگی داریم، آیا حباب بازار سرمایه بهتر از حبابهایی نیست که به صورت مستقیم روی زندگی مردم تاثیر میگذارد؟ متاسفانه برخی مسوولین و کارشناسان فضایی ایجاد کردند تا رشد بازار را کنترل کنند و کنترل رشد بازار و ایستادن بعضی حقوقیها در صف فروش همانا و ریزش متوالی بازار همانا!
با توجه به توده واری بودن مختصات بورس ایران وقتی چند روز پشت سر هم فروش باشد و یا صف فروش منفی معامله شود قاعدتا افراد به صورت توده واری هجوم میآورند و صفهای فروش تشکیل میدهند. اگر امروز همهی مردم جلوی شعبات بانکها برای بیرون کشیدن پول خود صف بکشند و از بانکی که پول ندارد اسکناس بخواهند عملا بانک دچار مشکل میشود. این موضوع در همهی بازارها یکسان عمل میکند و باعث ریزش بازار میشود.
اما تفاوت سیر صعودی بازار سرمایه ما در زمان رکود و کرونا با بورسهای دنیا که در حال ریزش بودند موجب شد تا بعضی اقتصاددانان بورس ایران را حبابی بخوانند به چه دلیلی این موضوع را رد میکنید؟ از این جهت در پاسخ اقتصاددانان میگویم که بازار حبابی نبود چرا که دارایی و سرمایه شرکتها به دلیل تورم و جهش نرخ ارز که اثر فزاینده دارد افزایش یافته است. با افزایش نرخ ارز و نقدینگی طبیعی است داراییهای شرکتها نیز دچار تورم شود، لذا قیمت محصولات وارداتی، مواد اولیه و هزینهی تمام شدهی تولیدات داخلی بالا میرود و برخی اقلامی که از قیمتهای جهانی تاثیر میپذیرند مثل قیمت جهانی مس، فولاد و مواد پتروشیمی و محصولات دیگر افزایش مییابد و به تبع آن هم قیمت سهام افزایش مییابد. حبابی بودن بازار زمانی معلوم میشود که سهامدار عمده سهام خود را بفروشد و کسب و کار دیگری بزند، بنابراین وقتی سهامدارعمده سهم نمیفروشد نشان دهنده عدم حبابی بودن بازار است. هیچ سهامدار عمدهای را سراغ ندارید که چنین تصمیمی گرفته باشد. به عنوان مثال گسترش نفت و گاز پارسیان اگر ببیند قیمت پتروشیمی پردیس حبابی شده به راحتی میتواند پتروشیمی را در این قیمتها واگذار کند تا پتروشیمی دیگری ایجاد کند، اما وقتی چنین کاری انجام نمیدهد یعنی بازار به مرحله حبابی نرسیده لذا در این مرحله نباید سهامداران را از حبابی بودن بازار ترساند.
متاسفانه کسانی حبابی بودن یا نبودن بازار را تحلیل میکنند که بازار سرمایه را به درستی نمیشناسند! باز هم تاکید میکنم حتی اگر بازار سرمایه حبابی باشد این حباب میتواند تولید محور باشد چرا که نقدینگی را کنترل میکند و از حبابهای دیگر در بخشهای سوداگری بهتر است.
به هر حال انتظار میرود مجلس یازدهم برای نجات اقتصاد که شعار خود این مجلس هم است دستی بالا بزند. برای حذف سوداگری همه برنامههای خود را کنار بگذارد و به دنبال رفع سوداگری باشد. مجلس نباید با تصویب طرحی که چند و، چون آن هنوز معلوم نیست و کلی، اما و اگر دارد مثل طرح مالیات بر خانههای خالی کار خود را برای جلوگیری از دلالی تمام شده بداند. به هر حال مجلس شورای اسلامی برای ساماندهی به بازار سرمایه، برای کنترل نقدینگی و حذف سوداگری باید وارد عمل شود در غیر این صورت در آیندهای نه چندان دور شاهد تبعات بسیار منفی مثل افزایش تورم لجام گسیخته بر اقتصاد ایران و بی اعتمادی شدید مردم به بورس و به سخنان مسئولین خواهیم بود همانطور که در همین روزهای گذشته شاهد افزایش نجومی قیمت در بازارهای مسکن و خودرو و ارز هستیم.