کارشناس بازار سرمایه گفت: حمایتها و دخالتهای دولت است که بازار را به معنای کلمه دچار اخلالهای زیادی میکند. به نظر بنده دولت موظف به ایجاد آرامش است و از همه مهمتر اینکه در بازار خبر سازی نکند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، این روزها باز هم صدای سهامداران معترض از مقابل سازمان بورس و کانالهای تلگرامی به هوا رفته است. مالباختگانی که سرمایههای خرد خود را به امید افزایش و تاب آوری در برابر از دست رفتن ارزش پول ملی با وعدههای حمایتی دولت و شخص رئیس جمهور وارد بازار کرده بودند فریاد میکشند وخواهان بازگشت سرمایه از دست رفته خود هستند، اما جوابی از سوی دولت به آنها داده نمیشود. در این گفتگو با حسین نصیری عضو هیات مدیره کارگزاری بانک دی و کارشناس بازار سرمایه درخصوص نقش دولت در به هم ریختگی بازارها، ارزش امروز بازار سرمایه و سهام و اینکه برای غلبه بر وضعیت کنونی چه باید کرد چند سوال مطرح کردیم که با هم میخوانیم.
در حال حاضربا توجه به اعتراضات مردمی به مدیریت بورس و ریزشها وضعیت کنونی بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه روند مدیریتی بازارها و اقتصاد ایران نشان میدهد که هیچ منطق اقتصادی بر روی بازار حاکم نیست، مثلا براساس شاخص نرخ ارز بازارها به هم میریزد. حتی اگر نرخ ارز را یک شاخص در نظر بگیریم امروز قیمت بسیاری از سهمها از قبل هم بالاتر است، با توجه به اینکه نرخ ارز در رنج قیمتی کمتری است، اما باز هم بخش زیادی از سهمها ارزنده است، لذا وضعیت کنونی بازار در همین روند نمیماند و اصلا این وضعیت درست نیست که باقی بماند. اینکه گفته میشود سایر بازارهای موازی در حال حاضر برای سرمایه گذاری مناسب هستند یا چنین امکانی وجود دارد نیز رد میشود چرا که تقریباً چنین مشخصه اقتصادی برای سرمایه گذاری و نوسان قیمت به معنای اینکه بتوانند سود مشخصی در بازارهای موازی کسب کنند چه در ارز یا طلا وجود ندارد. در حالی که امروز بسیاری از شرکتهای بازار سرمایه به قیمتهای ارزندهای رسیده اند و شرکتها هم سود آوری داشته و سود آوری آنها هم افزایش یافته است، لذا با توجه به نرخ دلار و محاسبه این رابطه میتوان گفت ارزش سهمها بالاست و منفیهایی که این روزها در بازار سرمایه دیده میشود اصلا توجیه اقتصادی ندارد. به هر حال پشت عرضههای مردمی منطقی وجود ندارد، ضمن اینکه باید بپذیریم که بازار و قیمتها همیشه نوسان دارد این یک موضوع همیشگی است که سهامداران باید آن را بیاموزند و با آن آشنا شوند.
یعنی در حال حاضر هیجانات بیشتر از عوامل دیگر بازار را تحت تاثیر قرار داده است؟
در صورتی که موضوع را به صورت کلانتر مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که این روزها سهامداران خرد در حال اعتراض هستند، آنها نگران ازدست رفتن سرمایههای خود هستند و به بازار بد بین شده اند. معمولا شرایط کنونی بازار، حضیض بازار است و احتمالاً تاثیر بلندمدت رشد را شاهد خواهیم بود، اما بیشتر برخوردهای امروز سهامداران خرد متاسفانه هیجانی است در ضمن چیزی که مشخص است وضعیت و متغیرهای کلان اقتصاد هم تغییر نکرده حتی با توجه به تغییر رئیس جمهور آمریکا احتمال بهبود بیشتر میرود تا بدتر شدن شرایط اقتصادی. این احتمال میرفت با پیروزی آقای ترامپ حتی کار به درگیری نظامی و رفتارها و تصمیم گیریهای غیر قابل محاسبه یا شوکهای اقتصادی بیشتر برای ما بکشد، اما با آمدن آقای بایدن نه اینکه این وضعیت کمتر یا خیلی بهتر میشود، اما شاید در دوره آقای بایدن فشارها کمتر یا شاید قابل پیشبینیتر یا اینکه فشارها دوره زمانی بیشتری پیدا کند، به هر حال به نظرمی رسد بازار در حال حاضر به یک حالت سردرگمی رسیده و هیجانات در آن حرف اول را میزند.
حقوقیها این روزها چه میکنند؟
باز هم اگر به صورت کلان موضوعات را بررسی کنیم، حقوقیها هم از همین شرایط هیجانی بازار استفاده میکنند، البته نباید بدبینانه این موضوع را نگاه کنیم این موضوع در اقتصاد آمده است که وقتی مردم حاضر میشوند سهم خود را بفروشند حقوقیها چند روز بیشتر میایستند تا بازار باز هم منفیتر شود و، چون با توجه به اینکه حقوقیها زودتر از بازار خارج شدند و احتمالا پول هم دارند شروع به خریدن سهمها میکنند. امروز بسیاری از سهامداران از وضعیت کنونی ناراضی هستند و، چون در دوره حضیض بازارقرار داریم خب مشخص است حقوقیها استفاده میکنند.
ارزیابی شما از هفتههای آتی بازار سرمایه چیست؟
بنده معتقدم بازار به زودی به ارزش واقعی خود برمی گردد، اگر تا کنون حبابی هم بوده دیگر حبابی وجود ندارد و از حباب رد شده یا حتی فراتر رفته و خیلی از سهمها زیر حباب هستند و جای برگشتن به قیمت واقعی خود را دارند، نه اینکه سه برابر افزایش بیابند بلکه برخی سهمها جای یک و نیم برابر افزایش و بازگشت به سود گذشته را دارند.
دولت در به وجود آمدن فضای اعتراضی کنونی سهامداران چه نقشی دارد؟
به این موضوع باید توجه کنیم که در کلیت اتمسفر اقتصاد دولت درهر بخشی که باشد ساختار اقتصادی به دلیل عدم کارایی دولت، وجود انحصارگری، عدم کارایی و فقدان شفافیت نه تنها کارآیی خود را از دست میدهد بلکه دچار ضرر و زیان میشود، بنابراین نباید بازار سرمایه را به دولت گره زد. گره زدن بازار چه در زمانی که بازار با سرعت بالا میرفت و دولت به شدت برای آن تبلیغ میکرد و چه امروز که دولت یا توان ندارد یا تمایلی برای حمایت از بورس ندارد اشتباه است و همین حمایتها و دخالتهای دولت است که بازار را به معنای کلمه دچار اخلالهای زیادی میکند. چون مردم بیش از اندازه به رفتار و اخبار بد واکنش نشان میدهند، دخالتهای دولت در بورس تاثیر میگذارد، چه در انتشار etfها چه در زمانهایی که انتظار حمایت از بازار وجود دارد، بنابراین اقتصاد در هیچ بخشی نباید دستوری باشد چرا که در هیچ شرایطی به نتیجه نمیرسد. وضعیت آشفتگی امروز بورس را در ساختار کلان اقتصاد هم مشاهده میکنیم. نگرانیهای حاصل از کمبود تخم مرغ، پوشک، گندم، نهادههای دامی و ... ناشی از همین دخالت ودستوری عمل کردن دولت است. متاسفانه دولت ما اصول اولیه علم اقتصاد را رعایت نمیکند و، چون بخشهای مختلف اقتصادی ما به دولت گره خورده است مردم از دولت انتظار همه گونه حمایتی دارند. البته این خواسته مردم از این دیدگاه درست است چرا که ۸۰ درصد اقتصاد ایران دولتی است و، چون دولت متغیرهای واقعی کلان اقتصاد ایران را به درستی پوشش نمیدهد، چون انحصارگر است، تعیین قیمت میکند وچون اقتصاد دستوری شده و اقتصاد سیاسی است، بازارها به هم میریزد. در علم اقتصاد میگویند عقلانیت سیاسی برای کار کردن نیامده، چون اقتصاد جزء عقلانیت فنی و حرفهای است، اما وقتی همه چیز به دولت گره زده میشود برای جامعه انتظار بیش از حد ایجاد میشود که دولت باید از بازار حمایت کند، دولت باید صندوقها را اجبار کند، دولت باید نرخ بهره را دستکاری کنند، دولت باید به سازمان بورس و به ناظر و شرکتها و صندوق دارها برای حمایت دستور دهد. به هر حال اگر دولت در بورس دخالت نکند در این شرایط هم کسی از دولت چنین توقعاتی را ندارد. این مسئله طبیعی است، اما اگر این مساله در ذهن سرمایه گذاران و سهامداران نهادینه شود که دولت فقط باید از بازار حمایت کند این موضوع یعنی خراب شدن کارکرد کل بازار.
در حال حاضر دولت چه کاری انجام دهد بهترین تصمیم است؟
به نظر بنده دولت موظف به ایجاد آرامش است و از همه مهمتر اینکه در بازار خبر سازی نکند چرا که خبرسازیهای دولت آرامش بازار را بر هم میزند. به عنوان نمونه هر روزی که در شبکه یک سیما اخبار ساعت ۹ از بالا رفتن یک شاخص میگویند فردا شاخص منفی میشود. این تئوری ثابت شده است که وقتی اطلاعات به حدی میرسد که نزد همه است سودی وجود ندارد، بنابراین باید به این مسائل توجه کنیم، چون موضوعات مهمی است. به هر حال در کل با ماهیت این مساله مخالف هستم که دولت از بازار حمایت کند، بخرد، یاای تی افها را عرضه کند، یا اینکه نهادها را به زور وادار به خرید کند یا به اشکال مختلف به سازمان فشار بیاورد تا مثلا سهم صندوقهای ثابت به جای ۵ درصد ۱۵ درصد یا به جای ۱۵ درصد ۲۰ درصد افزایش بیابند یا ضریب وام دهی و اعتبار دهی کارگزاریها را افزایش دهد. در کل اینها مُسکن مقطعی است، تکرار چنین مسائلی توسط دولت اشتباه است ما باید اصول مشخصه بازار را دنبال کنیم و از تغییرات جلوگیری کنیم، چرا که دستوری عمل کردن و تغییرات غیر ضروری به ساختار مالی بازار ضربه میزند.