عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام:مسائل اقتصادی ما مسایل جدیدی نیست. متاسفانه بیش از پنج دهه است که با این مسایل مواجه هستیم. بعید میدانم با چنین مدیریتی ساختارهای اقتصادی محکمی روی هم بنا شود، بنابراین در چنین ساختاری که مدیران داخلی بر اقتصاد تاثیر گذار نیستند بازارها به خبرهایی که بیرون از اقتصاد و از آمریکا میرسد بیشتر واکنش نشان میدهند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران مشخص شد، کاهش چند روزه نرخ ارز، نرخ ارزی که به نتیجه انتخابات آمریکا هم وفادار نماند و بلافاصله راه افزایش را در پیش گرفت و به خانه اول خود برگشت. کارشناسان نظرات مختلفی در خصوص این دوره جدید از اقتصاد کشور دارند، دوره وعدههای بازگشت به برجام، اما این وعدهها و ساختار مدیریتی داخلی اقتصاد ما هر کدام تا چه اندازه اقتصاد را متحول میکند، آیا باید به مدیران داخلی یا بازگشت به برجام برای حل برخی چالشهای اقتصادی امیدوار باشیم و در صورت بازگشت دوباره آمریکا به برجام چه چیزی پیش روی اقتصاد ماست؟ این موضوعات را با دکتر کامران ندری اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام در میان گذاشتیم. ماحصل این گفتگو را میخوانیم.
تحلیل شما از چرایی کاهش موقتی نرخ ارز در هفته گذشته چیست؟
کاهش نرخ ارز بعد از پایان گرفتن انتخابات آمریکا را نمیتوان ناشی از مدیریت بازار توسط بانک مرکزی دانست، بلکه کاهش موقتی نرخ ارز نشأت گرفته از خبر انتخابات آمریکا و رسانهای شدن خبر پیروزی آقای بایدن بود، همچنین موضع گیری آقای بایدن در رابطه با برجام و تحریمها که از قبل به صورت نسبی مشخص بود در جو روانی بازار اثر مثبتی ایجاد کرد که دیدیم موقتی هم بود و به سرعت به قیمتهای قبلی بازگشت.
چرا اثر روانی این موضوع روی کاهش نرخ دلار تا این اندازه یعنی در مدت زمان کوتاهی اتفاق افتاد و موقتی بود؟
به دلیل اینکه آقای بایدن دو ماه دیگر عملا قدرت را به دست میگیرد، اینکه به چه شکل به برجام بر میگردند و هم موضع گیری مقامات و مسئولین داخلی ایران درباره بازگشت آمریکا به برجام و نوع تعاملهای بعدی چیست نیز مطرح است. با توجه به مسایل سیاسی که در پیش رو داریم به نظر نمیرسد نرخ ارز از قیمت کنونی کمتر شود، حداکثر همین میزان نرخ ارز که در بازارها معامله میشود تداوم مییابد و نمیتواند کمتر از این قیمت باشد، مگر اینکه آقای بایدن قدرت را دست بگیرد و مواضع خود را درباره لغو تحریمها و بازگشت به برجام صورت شفاف بیان کند آن زمان اگر دیدگاه و رویکرد آقای بایدن نسبت به ما مثبت باشد و بپذیرد که به برجام برگردد مسئولین ما هم با دولت آمریکا همراهی کنند، سخت گیریها و چند صداییها مطرح نباشد و با موج جدید همکاری ایجاد شده حرکت کنند آن زمان کاهش نرخ ارزی که اتفاق میافتد هم آثار مثبت آن در اقتصاد نمایان میشود و هم میتواند تداوم داشته باشد، اما در شرایط فعلی کاهش نرخ ارز موقتی است در همین سطوح هم تثبیت شود باز هم نسبت به نرخ ارز بالای ٣٠ هزار تومان خوب است.
چقدر به آمریکا، بازگشت به برجام و چقدر به مدیریت درست داخلی اقتصاد برای حل مشکلات باید امیدوار باشیم؟ یعنی کدام طرف بیشتر خالق گرفتاریهای اقتصادی ماست؟
بنده همیشه بر این موضوع تاکید کرده ام که بخشی از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، یعنی بخش قابل قبول آن ریشه داخلی دارد، لذا ربطی به آقای بایدن ندارد. ضمن اینکه مسئله سیاست خارجی ما هم مهم است، اینکه چقدر در مقابل نرمش اولیهای که آقای بایدن در برابر ایران برای بازگشت به برجام نشان میداد ما نرمش نشان دهیم، البته درست است که بحث بازگشت به برجام عنوان شده، اما هنوز در عمل مشخص نیست چه اتفاقی میافتد، اینها مسائل و سوالهایی است که تا پاسخ داده نشود نمیتوان مسیر بازارها و اقتصاد ایران را به درستی پیشبینی کند. قطعا ساختار اقتصادی کشور به دلیل ضعف مدیریتی بسیار فشل است و این ساختار به شدت احتمال تحریم پذیری را بالا میبرد، بنابراین مدیریت کشور به مراتب موثرتر از تحریمها در ایجاد مشکلات و چالشهایی است که اقتصاد ما با آن دست به گریبان است.
آقای دکتر در صورتی که گشایشی ایجاد شود برای بهره وری بیشتر اقتصادی چگونه باید عمل کنیم با توجه به اینکه اقتصاد ما تحریم پذیری بالایی دارد؟
مسائل اقتصادی ما مسائل جدیدی نیست. متاسفانه بیش از پنج دهه است که با این مسائل مواجه هستیم. بعید میدانم با چنین مدیریتی ساختارهای اقتصادی محکمی روی هم بنا شود، بنابراین در چنین ساختاری که مدیران داخلی بر اقتصاد تاثیر گذار نیستند، بازارها به خبرهایی که بیرون از اقتصاد و از آمریکا میرسد بیشتر واکنش نشان میدهند. این موضوع را به عینه مشاهده کرده ایم که وقتی در آمریکا مثل همین انتخابات اتفاقی رخ میدهد بازارهای ما بیشتر واکنش نشان میدهند تا اینکه مسوولی، نماینده مجلس در داخل حرفی بزند، هر چند که هر روز ایدهها و طرحها و توئیتهایی ارائه میدهند، اما بازارها توجهی به صحبت روسای تصمیم گیر نمیکنند به این دلیل که اگر قرار بود اصلاحاتی در داخل کشور اتفاق بیفتد تا کنون رخ داده بود. بنده معتقدم با رجال سیاسی که داریم و احتمال تغییری در آنها نیست و حتی افراد جدیدی که برای مدیریت معرفی میشوند همان طیف فکری و همان شیوههای مدیریتی قدیمی را دنبال میکنند بعید به نظر میرسد مشکلات اقتصادی حل شود. وقتی بانک مرکزی مستقل نیست و طبق فرمان رئیس جمهور عمل میکند، بانکهایی داریم که نظارت آنچنانی ندارند خودشان قدرتمند هستند و حتی در مقابل مقررات و قوانین گردنکشی میکنند و هیچ گونه کرنش و نرمشی نشان نمیدهند، مشکلات صندوقهای بازنشستگی، مشکل کسری بودجه دولت و مداخلات دولت را در حوزههای مختلف اقتصادی وجود دارد، مسئله فساد گسترده، رانت اقتصادی یا اقتصاد رانتی، رشد منفی اقتصادی و عدم همت برای حل این مشکلات وجود دارد نمیتوان امیدوار بود مسائل حل میشود. بنده به حل مشکلات و مسائل اقتصادی به دست رجال و مدیران سیاسی و اقتصادی کنونی و کسانی که در چهل سال گذشته نسخه اقتصادی پیچیده اند امیدوار نیستم. به نظر میرسد مسوولین به گونهای اقتصاد را مدیریت کرده اند که اینک تنها امیدواری مردم به انعطاف و نرمش آقای بایدن و برداشتن تحریمهاست، اگر این مساله محقق شود در نهایت به زمان برجام برمی گردیم.
اگر بازگشت به برجام محقق شود چه گشایشهایی در پیش رو خواهیم داشت؟
حداکثر گشایشی که در کشور اتفاق میافتد یا به عبارت دیگر حداکثر نرمش و انعطاف اجازه دادن به ما برای فروش نفت است، البته، چون قیمت نفت هم در سطح جهانی کاهش یافته به نظر نمیرسد در آینده قیمت نفت هم رشد آنچنانی کند بنابراین خیلی به تحولات داخلی با توجه به رجال سیاسی که زمام امور را در چهار دهه گذشته در اختیار داشتند و همچنان میخواهند در قدرت بمانند امیدی نیست، به همین خاطر مشکلات ادامه پیدا میکند.
آقای دکتر چرا تا این اندازه نسبت به اصلاحات اقتصادی در کشور ناامید هستید؟
به این دلیل که چند دهه از عمرم شاهد تداوم مدیریت مسائل در یک دور غلط و باطل بوده ام که تمامی ندارد. مثلا بحث استقراض از بانک مرکزی بحث امروز و دیروز نیست، این موضوع از دهه ۷۰ از زمان آقای عادلی از بانک مرکزی تا کنون مطرح است و همچنان حل نشده است یا بحث ناترازیهای بانکها بحث امروز و دیروز و دولت آقای روحانی و آقای احمدینژاد نیست، ناترازی در نظام بانکی از زمان تاسیس بانکهای خصوصی وجود داشته است. بحث تسهیلات تکلیفی، کسری بودجه در همه دورانها در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای رفسنجانی، احمدی نژاد و روحانی بوده است اگر قرار بود حل شود با آمدن همه این دولتها این مسائل حل میشد، بنابراین نمیتوان به گشایش مدیریتی از داخل با این نحوه مدیریت مدیران امیدوار بود. اما نمیتوانیم ناامید باشیم، ولی شواهد نشان میدهد امیدواری و خوش بینی هم چندان مطرح نیست مگر اینکه گشایشی با برداشتن تحریمها توسط تیم جدیدی که در آمریکا روی کار آمده ایجاد شود، آنها نرمش و انعطاف بیشتری نسبت به سختگیریهای آقای ترامپ نشان دهند به ما اجازه فروش نفت داده شود.
یعنی فقط با فروش نفت مشکلات اقتصادی ما حل میشود؟
اگر نفت نفروشیم مشکلات ما حل نمیشود، این مساله در چهار، پنج دهه گذشته ثابت شده که همواره مشکلاتمان را با نفت حل کردهایم، یعنی نمیتوانیم یا بهتر بگویم این مسوولین به غیر از فروش نفت و اتکا به درآمدهای نفتی نمیتوانند کشور را اداره کنند، اینکه میگویند اقتصاد را بدون نفت اداره کنیم برای اقتصاد غیر شفاف زیر زمینی یک شعار است، این مدیران روش دیگری برای اداره کشور بلد نیستند، افرادی که روی کار هستند سابقه یک سال، دو سال مدیریت که ندارند اینها چهار دهه کشور را اینگونه اداره کردند، غیر از این هم چیز دیگری بلد نیستند، ضمن اینکه دیگر نیروی جوانی هم ندارند، دنیا و معادلات سیاسی و اقتصادی و اهمیت به منافع ملی را به درستی نمیشناسند و امیدی به آنها و امیدی به تغییر آنچنانی در داخل وجود ندارد، مگر اینکه خداوند برای این مملکت سرنوشت خوبی رقم بزند و مسوول خوبی روی کار بیاید تا اقتصاد و جامعه را نجات دهد، اما در کل به عملکرد کسانی که در کشور قدرت را در دست دارند چندان نمیتوان اعتماد کرد، چون به نظر نمیرسد راهکاری برای حل مشکلات داخلی داشته باشند.
از نظر شما اولویت تجارت خارجی ما چیست؟ بیم آن میرود که با لغو برخی از تحریمها یا تسهیل فروش نفت باز شاهد واردات کالاهای لوکس باشیم، شما این موضوع را چقدر محتمل میدانید؟
در این مسئله شکی وجود دارد، چون دولت روش دیگری برای اداره کشور و حمایت از تولید داخلی بلد نیست. الان هم اگر نفت آزادانه به فروش برسد، همین کار را انجام میدهند، همانطور که در چهار دهه گذشته عمل شده واردات بی رویه خواهیم داشت، نه حمایت از تولید. دهههای پیش هم همینگونه بود الان هم همین مدل اداره میشود، چیزی عوض نشده، مسئولین ما تغییر نکرده اند، دیدگاه و نگرش آنها تغییر نکرده، همانطور که در چهار دهه گذشته درآمدی دستشان آمده بلافاصله خرج کردند امروز هم همین است. مگر آقای احمدینژاد با آنهمه درآمد نفتی چه کرد؟ آقای روحانی بعد از برجام با درآمدهای نفتی چه کرد؟ آقای خاتمی هم همین گونه عمل کرد، یک مقدار بینش آقای خاتمی با بقیه متفاوت بود که منجر به بهبود نسبی اقتصاد شد، اما بینش اقتصادی آقای روحانی و آقای احمدینژاد با هم تفاوتی ندارد. رئیس جمهور بعدی هم اگر یک اصولگرا باشد تفاوتی با آقای احمدینژاد در دیدگاههای اقتصادی نخواهد داشت لذا اگر مجدداً دست ما به درآمدهای نفتی برسد بی رویه بی توجه به اولویتهای اقتصادی خرج میشود؛ لذا فقط برای اینکه تورم کاهش بیابد نفت فروش برود و دوباره آرامش نسبی غیر اصولی در اقتصاد حاکم شود باید از آمریکا تشکر کنیم که برای کاهش و لغو تحریمها اقدام کنند نه از مسئولین داخلی، چرا که حقیقتاً امیدی به تغییر اساسی و بنیادین در عملکرد مسوولین نیست. در واقع نشان داده اند با این عملکرد بدون اینکه مسائل را با آمریکا حل کنند نمیتوانند اقتصاد را مدیریت کنند، ضمن اینکه با وجود تحریمها امکان تعامل با دنیا هم مقدور نیست. تکنولوژی ما متعلق به چهار دهه گذشته است، به همین دلیل نمیتوانیم کالای با کیفیت قابل رقابت در سطح بین المللی تولید کنیم، مدیریت بسیار پرهزینهای داریم، پوپولیستی عمل میکنیم، همانگونه که دهه ۶۰ یارانه کوپنی داده میشد الان هم صحبت از افزایش یارانههای نقدی است، بنابراین میبینید شیوههای مدیریتی تغییری نکرده و همین طور هم ادامه مییابد. مدیران بعدی هم مثل آقای احمدی نژاد میگویند باید نفت را سر سفره مردم بیاوریم، به واردات اجازه میدهند که به صورت گسترده انجام شود، واردات هم در اختیار مافیای اقتصادی قرار دارد، اقتصاد و تجارت خارجی معمولا در اختیار همان گروههایی است که در سه دهه گذشته در اقتصاد حضور تاثیر گذاری داشته اند، دست کسانی که بخش غیررسمی قاچاق و بخش رسمی را در اختیار دارند، لذا هیچ تفاوت آنچنانی نخواهیم داشت؛ بنابراین اگر باز درآمد نفتی در اختیار دولت قرار بگیرد همان کاری را میکند که سه دهه گذشته انجام شده است. مدیران ما گمان میکنند آمریکا مدیریت اقتصادی آنها را خراب کرده که اگر آمریکا نبود برنامهها و مدیریت اقتصادی آنها هیچ ایرادی ندارد، استراتژیهای اقتصادی آنها درست بوده، بنابراین آمریکا را مقصر عدم پیشرفت اقتصادی میدانند ما امیدواریم که دولت بعدی آمریکا دشمنی کمتری با ما داشته باشد و به مدیران ما اجازه بدهد مدیریت خود را به خوبی نشان دهند! اما واقعیت این است عملکرد گذشته مدیران مشهود است، نابرابری شدید اقتصادی، فساد و رانت بسیار گستردهای که بین گروههای مختلف توزیع کردهاند به همین راحتی حل نمیشود و ربطی به آمریکا ندارد.