تشویق مردم به حضور در بازاری که قیمتهای آن به وضوح و با همه روشهای قیمتگذاری حبابی است یک اشتباه استراتژیک از سوی دولت (از رئیس جمهور تا وزیر اقتصاد و مسئولان بورس) بوده است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، پس از تشویق غیرمنطقی به حضور گسترده مردم در بازار حبابی بورس همچنان ۲ اشتباه جدی دولت درباره بازار سرمایه ادامه دارد. بازار سرمایه کشور پس از صعود حبابی ماههای ابتدای سال و ریزش شدید از نیمه تابستان تا نیمه پاییز، طی هفتههای اخیر دروضعیت نسبتا متعادلی قرارگرفته است. اگرچه طی دو روز اخیر، شاخص کل حدود ۹۰ هزار واحد ریزش داشت، اما بازار از نیمه آبان ماه در شرایط صعودی نسبتا متعادلی قرار دارد؛ و امید میرود به مرور از رفتارهای هیجانی در آن کاسته شود و بر مبنای منطق و ویژگیهای بنیادین و قابل تحلیل به پیش برود. رفتار منطقی و قابل تحلیل بازار و نمادها در میان مدت و بلندمدت، حداقل ویژگی یک بازار قابل اتکاست که بتواند اقشار مردم و سرمایههای مختلف را جذب و به مامنی برای سرمایه گذاری تبدیل کند، اما ورود گسترده دولت به بورس طی امسال تا حد زیادی این ویژگی مهم را از بورس گرفته است. وقتی قرار باشد بورس و بازار بر اساس تشویق یا تبلیغ یا حمایت دولت تحلیل شود، عملا منطق تحلیلی و بنیادین رنگ میبازد و بازار را غیرقابل اعتماد خواهد کرد. البته ناگفته پیداست که برخی مسائل و درگیریهای غیراقتصادی کشور (مثل همه دنیا) که بر اقتصاد نیز موثر است به صورت خودکار بر بورس موثر است و گریزی از آن نیست. این مسائل، عمدتا قابل تحلیل اقتصادی نیز نیستند. مثل این که انتخاب یک رئیس جمهور از حزب مخالف در آمریکا ممکن است سالها وضعیت اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
تشویق غیرمنطقی به حضور گسترده در بورس
بحث بر سر برخی رفتارها و اقدامات دولت در بورس است که عملا حاصلی جز بر هم زدن منطق بازار و ایجاد نوعی فضای غیرتحلیلی در بورس ندارد. این موضوع وقتی وخیمتر میشود که دولت مدعی دعوت اقشار مختلف مردم به بورس است. تشویقهای علنی رسانه ای، سهام عدالت و عرضه سهام دولتی روشهای دولت برای بورسی کردن اکثریت جامعه بوده است. اما این دعوت و حضور گسترده به بازاری است که عملا غیرمنطقی و غیرقابل تحلیل است و رفتارهای دولت نقش زیادی در غیرمنطقی شدن بازار دارد.
رفتار غیرقابل پیش بینی در قبال ای تی افها
قبلا بارها گفته شده که تشویق مردم به حضور در بازاری که قیمتهای آن به وضوح و با همه روشهای قیمت گذاری حبابی است یک اشتباه استراتژیک از سوی دولت (از رئیس جمهور تا وزیر اقتصاد و مسئولان بورس) بوده است که نیمه اول امسال رخ داد. اما اشتباهات دولت هم اکنون نیز ادامه دارد، مثال واضح دیگر نحوه مدیریت صندوقهای دولتی عرضه شده توسط دولت در بورس است. صندوقهایی که به عموم مردم فروخته شد و دولت از عرضه آنها با تخفیف به مردم به عنوان ارائه یک امتیاز یا یارانه یاد میکرد! اما بعد از قابل معامله شدن این صندوق ها، رفتارهای عجیبی رخ داد که با هیچ منطق تحلیلی قابل بررسی نبود. افت و خیزهای عجیب قیمت، ایجاد محدودیت دامنه نوسان و درنهایت افت شدید قیمت در دارایکم. به نحوی که هم اکنون دارایکم بر خلاف همه صندوقهای قابل معامله که درست روی ارزش ذاتی معامله میشوند، بیش از ۲۵ درصد کمتر از ارزش ذاتی معامله میشود. این یعنی کسانی که بر اساس منطق تحلیلی اقدام به خرید سهام دولتی کرده اند و میخواهند این روزها واحدهای سرمایه گذاری خود را بفروشند، ۲۵ درصد جریمه میشوند. البته شاید کسی بگوید که افت و خیزهای قیمت این نماد دولتی، در هر حال در بازار رخ داده و اگرچه بسیار منحصر به فرد و خاص بوده، اما در اثر عرضه و تقاضا بوده و مداخله نکردن دولت یک اقدام درست بوده است.
تا یک هفته قبل، با وجود اشکالات فراوان، میشد استدلال فوق را در دفاع از دولت به نحوی پذیرفت، اما با آشکارشدن رفتار دولت در صندوق قابل معامله بعدی یعنی پالایش یکم، عمق بدفهمی دولت در خصوص بازار و بورس آشکار شد. وقتی قیمت هر واحد این صندوق به ۱۰ هزار تومان یعنی نقطه سربه سر و آستانه ضرردهی افت کرد شاهد خرید سنگین حقوقی دولتی در این نماد بودیم! یعنی دولت میل به مداخله دارد و توان آن را هم دارد. اما در قیمتی که دلش میخواهد!
دولت با این رفتار نشان داد که کاری به منطق بازار و ارزش گذاری ندارد و در یک قیمت که از نظر خودش حیثیتی است از نماد حمایت میکند. حالا احتمالا اگر ارزش هر واحد صندوق به کمتر از ۱۰ هزار تومان هم برسد باز دولت در همین قیمت حمایت کند. در آن سو اگر نمادی که دولت به آحاد مردم فروخته، ۱.۵ میلیون تومان کمتر از ارزش واقعی که طبق عرف در همه نمادهای مشابه تعیین میشود، قرار بگیرد (دارایکم) برای دولت مهم نیست و در قیمتی که تشخیص دهد حمایت خواهد کرد! اگر قرار است دولت حمایت و مداخله کند چه خوب است که طبق منطق اولیه بازار و به نحوی قابل تحلیل و قابل پیش بینی باشد و نه به صورت صلاحدیدی. نتیجه این رفتار، بی اعتمادی طیف وسیعی از تازه واردان به بورس به روشهای تحلیلی خواهد بود که یکی از دو نتیجه زیر را در بر خواهد داشت: یا خروج از بازار یا رفتار در بازار بر اساس حدس و گمان و هیجان که هیچ کدام به نفع بورس نخواهد بود.
وضعیت فاجعه بار در سهام عدالتهای استانی
در کنار صندوقهای دولتی عرضه شده، سهام عدالت نیز اولین تصویر بسیاری از افراد تازه وارد از بورس و بازار سرمایه است که متاسفانه در آن جا نیز بی تدبیری وزارت اقتصاد و سازمان بورس یک تصویر غیرمنطقی و آشوب زده ایجاد کرده است. قبلا درباره فجایع فروش سهام عدالت به روش مستقیم بارها گفته شده و نیازی به بازخوانی نیست، اما مشکلات عدیده در روش غیرمستقیم هم ایجاد شده که فاجعه بارتر است. با قابل معامله شدن شرکتهای سرمایه گذاری استانی، برخی سهمها بدون هیچ دلیلی رشد کرد و تا ۱.۵ برابر ارزش ذاتی پیش رفت. اما به یک باره ورق برگشت و سهمها در صف فروش سنگین قفل شدند. حتی سهمهایی که در ارزش ذاتی خود هستند هم صف فروش سنگین دارند. هم اکنون سهام عدالت استان فارس در ۹۸ تومان و سهام عدالت خراسان جنوبی در ۲۱۱ تومان صف فروش است. این در حالی است که هر دو ارزش ذاتی حدود ۹۹ تومان دارند! حالا فردی را تصور کنید که با دردسر بسیار کد بورسی گرفته تا سهامش را بفروشد! هر روز باید در صف فروش سنگین سفارش فروش بگذارد و البته خبری از خریدار هم نیست! اصلا معلوم نیست که چرا سهام شرکت سرمایه گذار استانی لرستان ۱۳ درصد کمتر از ارزش ذاتی (حدود ۸۶ تومان) باید صف فروش باشد، اما استان کردستان در همان قیمت (و با همان ارزش ذاتی) صف خرید باشد و استان کرمان چند درصد بالاتر از ارزش ذاتی در محدوده مثبت معامله شود؟! کسی که از این دریچه بورس را ببیند و بشناسد احتمالا تصویری از قمارخانهای در ذهن خواهد ساخت که همه چیزش اتفاقی و شانسی است و هیچ منطق و تحلیلی بر آن حاکم نیست.
شاید در حمایت از دولت بگویید که رفع این مسائل، وظیفه بازارگردان و شرکتهای استانی است، اما اولا کم کاری سازمان بورس در رفع انحرافات شدید قیمتی واضح است. ثانیا دولتی که آن حجم مداخله را در صندوق پالایش انجام میدهد و در عین حال دعوت مردم به بورس را جزو افتخارات خود میداند درباره موضوعی که دربرگیری زیادی دارد (حدود ۵۰ درصد جمعیت کشور) نباید بی توجه باشد. از همه مهمتر این که تصویر ذهنی ایجاد شده از بورس در ذهن افراد با وضعیت فعلی به شدت دچار اغتشاش خواهد شد. بورس باید به صورت بازاری منطقی و تحلیل پذیر (حداقل در میان مدت و بلندمدت) تصویر شود و نه محلی عجیب و غریب و متناقض و غیرقابل تحلیل. با عملکرد وارونه دولت در بورس، مخصوصا در تصویرسازی برای انبوه تازه واردهایی که اتفاقا به دعوت دولت هم بورسی شده اند، اگر بورس به عنوان محلی غیرقابل تحلیل و زیرساختی برای قمار در ذهن جامعه معرفی شد، نباید تعجب کرد و باید آن را محصول بی توجهی و بدفهمی عمیق دولت از بورس و بازار و افکار عمومی دانست.