کد خبر:۹۰۶۰۲۶
گزارش|

حکایت پایی که در جنگ روایت‌ها لنگ می‌زند! / نگاهی به روایت آمریکا از جنگ با داعش در فیلم «موصل»

فیلم موصل ساخته شرکت آمریکایی نتفلیکس فیلمی در ژانرجنگی است که روایت گر مبارزه با داعش در شهر موصل است. در این فیلم با یک گروه پلیسی به نام یگان ویژه نینوا همراه می‌شویم که طبق ادعای فیلم ...

روایت نکنیم، روایت می‌کنند

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- احمد جعفری؛ بعد از اینکه جنگ سخت و فیزیکی تمام می‌شود نبرد دیگری شروع خواهد شد که به آن جنگ روایت‌ها می‌گویند. اینکه در جنگ سخت پیروز شده و یا شکست خورده باشید ممکن است تفاوتی در جایگاه شما در میدان جنگ روایت‌ها نکند. چه بسا شما از جنگ سخت پیروز خارج شوید، اما لحظه‌ای به خود می‌آیید و می‌بینید که پیروزی شما تحت تاثیر قرار گرفته است. چرا؟ چون نتوانسته اید در نبرد روایت‌ها همچون میدان دیگر، سربلند بیرون شوید.

فیلم موصل ساخته شرکت آمریکایی نت فلیکس فیلمی در ژانرجنگی است که روایت گر مبارزه با داعش در شهر موصل است. کارگردان فیلم، "دن گابریل" یک مستندساز و افسر سابق آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) است. در این فیلم با یک گروه پلیسی به نام یگان ویژه نینوا همراه می‌شویم که طبق ادعای فیلم تنها گروهی است که بدون وقفه و عقب نشینی، هر روز در میدان مبارزه با داعش در شهر موصل حضور داشته است.

ابتدای فیلم، شخصیتی جوان به نام " کاوه " به همراه همکار دیگرش که هر دو آن‌ها پلیس هستند در محاصره چند نفر از نیرو‌های داعش قرار گرفته اند که گروه نینوا از راه رسیده و جان آن دو را نجات می‌دهند. از این جا به بعد کاوه با گروه نینوا همراه شده و سعی می‌کند به آن‌ها نزدیک شود و از ماموریت گروه سر در بیاورد.
 
جکایت پایی که در جنگ روایت‌ها لنگ می‌زند! /نگاهی به روایت آمریکا از جنگ با داعش

در راس این گروه مردی میان سال به اسم "سرگرد جاسم" قرار دارد که قبل از جنگ با داعش یک کارآگاه جنایی بوده و یکی دیگر از اعضای گروه (ولید) نیز قبلا شاگرد او بوده است. در انتهای فیلم از زبان یکی از اعضای گروه می‌شنویم که: «داعش میدونست که ما چه کسایی هستیم، چون قبلا خیلی هاشون رو دستگیر کرده بودیم. قبل از اینکه داعشی وجود داشته باشه که اون‌ها بتونند بهش ملحق بشوند. همشون مجرم و خلافکار بودند. یه مردی که جاسم انداخته بود زندان، شد یکی از فرمانده‌های داعش».

یکی از نکات اصلی فیلم در همین دیالوگ (و البته در کلیت اثر) نهفته است. تقلیل دادن جنگ میان، محوری متشکل از چند کشور (محور مقاومت) با گروهی به نام داعش به دعوای میان یک گروه پلیسی و عده‌ای خلافکار. چشم پوشی از ابعاد فرا منطقه‌ای این جنگ و وجوه بین المللی داعش باعث می‌شود که مخاطب تصورش از داعش به عده‌ای خلافکار که خودشان به تنهایی گرد آمده اند، گروهی به اسم داعش تشکیل داده و روبرویشان نیز صرفا چند پلیس قرار دارد محدود شود.
 
جکایت پایی که در جنگ روایت‌ها لنگ می‌زند! /نگاهی به روایت آمریکا از جنگ با داعش

اما بقیه کشور‌ها و حتی گروه‌های داخلی عراق که درگیر این جنگ بوده اند کجای این روایت قرار دارند؟ در میانه فیلم وقتی گروه نینوا تصمیم می‌گیرد تا به یکی از پایگاه‌های داعش حمله کند یکی از اعضای گروه پیشنهاد می‌دهد که مختصات پایگاه را به آمریکایی‌ها بدهیم تا با حمله هوایی آن جا را نابود کنند، اما با پاسخ منفی یکی دیگر از اعضای گروه روبرو می‌شود: «اون‌ها همه چی رو صاف می‌کنند. چون اون‌ها نیستند که باید دوباره این‌ها رو از اول بسازند». فیلم با این دیالوگ میخواهد به اصطلاح یک سوزن به خودش (آمریکا) بزند، اما از آن طرف یک جوالدوز هم برای ایران آماده کرده است!

کمی بعد در سکانسی از فیلم با یک ایرانی به اسم "سرهنگ اصفهانی" روبرو می‌شویم که با لباس سبز و رسمی سپاه پاسداران! یک گروه از نیرو‌های حشد الشعبی را رهبری می‌کند. جدای از اینکه مشخصات چهره اش شبیه به ایرانی‌ها نیست، به نحوی شخصیت پردازی شده است که مخاطب با او همذات پنداری که نمی‌کند هیچ، بلکه او را پس می‌زند. البته همچین شمایلی از یک ایرانی در چنین فیلمی با این مختصات چیز عجیب و کم سابقه‌ای نیست
.
جکایت پایی که در جنگ روایت‌ها لنگ می‌زند! /نگاهی به روایت آمریکا از جنگ با داعش

اما از شخصیت ایرانی که بگذریم، نوع نگاه فیلم به نیرو‌های حشد الشعبی و یا همان نیرو‌های بسیج مردمی عراق نیز توهین آمیز و از بالا به پایین است. در همین سکانس که نمایان گر تقابل میان گروه پلیسی نینوا و نیرو‌های بسیج مردمی به فرماندهی یک ایرانی است، سرگرد جاسم با کنایه خطاب به سرهنگ ایرانی می‌گوید:«من یه عراقی در عراق هستم» و بعد رو به نیرو‌های حشد الشعبی می‌اندازد و می‌گوید: «شما هم عراقی هستید ... یا فراموش کردین؟»

زیر سوال بردن حضور و حمایت ایران از کشور و دولت عراق در برابر هجوم داعش نیز آن جوالدوزی که بالاتر به آن اشاره شد نیست. جوالدوز اصلی دیالوگ‌های گلدرشتی است که از زبان سرهنگ ایرانی خطاب به سرگرد جاسم گفته می‌شود و با آن دیالوگ‌ها سرهنگ ایرانی تمامیت ارضی عراق را زیر سوال می‌برد!

علت تحریف چنین موضوعی عقب افتادن و غفلت ما از روایت گری است. قدرت رسانه را به کار نگرفتن و روایت درست را ارائه ندادن به معنی باز گذاشتن فضا برای جولان دادن روایت‌های جعلی است. اما روایت نکردن تنها یک طرف قضیه است. طرف دیگر ضعیف روایت کردن است. مساله‌ای که متاسفانه مبتلابه آثار خودمان است.

پیش گرفتن این رویه که برای هدایت ذهن مخاطب با روایت صحیح، توانایی خود در روایت گری را در نظر نگیریم و دست به اقدام بزنیم نیز مسیر خطرناکی است. نتیجه ممکن است تعداد قابل توجهی از آثاری شود که یک روایت درست از یک حادثه و یا یک موضوع را ضعیف ارائه کرده اند و همین ضعف باعث زیر سوال رفتن واقعیت شده است.

به عنوان نمونه می‌توان به سریال "روز‌های ابدی" که این شب‌ها به روی آنتن می‌رود اشاره کرد. موضوع این سریال در رابطه با روز‌های اول انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی است. اما به دلیل ضعف‌های عمده‌ای که چه در فیلمنامه و چه در اجرا گریبان گیر اثر شده است، نتوانسته روایت خود را (هر چند صحیح) به مخاطب منتقل کند.

متاسفانه از این دست آثار کم نیستند. آثاری که با ضعف خود، فرصت درک یک روایت صحیح از حوادث مختلف را از مخاطب می‌گیرند. پس شاید بتوان گفت که "عدم روایت گری" و "ضعف در روایت گری" دو روی یک سکه هستند که برای دچار نشدن به هر کدام نیازمند هوشیاری و کاربلدی افرادی هستیم که سربازان عرصه روایت هستند.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار