کد خبر:۹۱۹۵۵۰
یادداشت دانشجویی |

بهبود لازم نیست، حذفش کنید!

دانشگاه فروشی، معلم فروشی و در نهایت انسان فروشی نتیجه‌ی نگاه چرتکه‌ای به آموزش و پرورش است که همه چیز را در پول خلاصه می‌کند.

بهبود لازم نیست، حذفش کنید!

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مطهره قادری؛ جنگ در تعلیم و تربیت؛ شاید فقط یک عبارت کوتاه سه کلمه‌ای با دو حرف اضافه باشد، اما برای اهالی آموزش و پرورش چیزی فراتر از جنگ جهانی سهمگینی است که در تاریخ ثبت شده است. یک نبرد سخت و نفس گیر با بیگانه و خودی. جنگ آموزش و پرورش با دشمن و حتی با پدر و پدر خوانده 

از معلم تا دانشگاه می‌فروشیم!
ورودی بهمن سال ۹۸ هستم. از آن‌ها که هنوز دانشگاه را ندیده اند. کرونا بود دیگر. سعی می‌کنم با آموزش مجازی سازگار باشم. بعضی موقع‌ها به دانشجومعلم بودنم، شک می‌کنم. هنوز کلاس هایم شروع نشده بود؛ که از خبر واگذاری دانشگاهم به دانشگاه پیام نور ترسیدم. انگار تمام زحماتم برای ورود به دانشگاهی که آرزویش را داشتم، بی فایده بود. راستش این جور اخبار‌ها ترسناک هستند. وقتی فهمیدم طرح خرید خدمات معلمی از سمت مجلس و دولت تایید شده، دکان آموزش و پرورش را دیدم. دکانی که همه چیز را با چرتکه انداختن، می‌فروشد. از معلم تا دانشگاه، همه را می‌فروشد.

دانشگاه فروشی، معلم فروشی و در نهایت انسان فروشی نتیجه‌ی نگاه چرتکه‌ای به آموزش و پرورش است. نگاهی که همه چیز را در پول خلاصه می‌کند. نگاهی که چشم بر روی سرمایه‌ی انسانی می‌گذارد و همه چیز را با زر و سیم و اسکناس می‌سنجد. معلمی در این نگاه رسالت نیست، بلکه کارمندی است که خدمت ارائه می‌کند و بس. اینجا،   میان این حساب و کتاب‌ها تیشه‌ای هم به ریشه‌ی آموزش و پرورش می‌زنیم.

خواب استیضاح وزیر را دیدم!
سه شنبه بود. نزدیک‌های بامداد، از روی فراغت نگاهی به فضای مجازی انداختم. مطالب، همان همیشگی‌ها بودند؛ روزمره نویسی، شیفت شب و .... یک دفعه خبری دیدم که باورم نمی‌شد. نامه وزیر علوم و تحقیقات به مقام معظم رهبری را می‌گویم. نامه‌ای که صراحتا دانشگاهم را تعطیل می‌خواست. آن شب تا نزدیک‌های صبح خوابم نبرد. فکرش را نمی‌کردم که پدران معنوی دانشگاه از تعطیلی فرزندشان صحبت کنند. شاید دو، سه ساعتی خوابیدم که آن هم خواب استیضاح وزیر علوم بود.

غلامی، وزیر علوم و تحقیقات، پنجم آذر ماه امسال طی نامه‌ای به رهبری، خواستار حذف دانشگاه فرهنگیان و جایگزینی آزمون استخدامی به عنوان راه جذب معلم شد. در حالی که این خواسته با اسناد بالا دستی، سند ششم توسعه و سند تحول بنیادین در تعارض است. این در حالی است که سه ماه قبل از نامه غلامی، رهبری در سی و چهارمین اجلاس آموزش و پرورش فرمودند: باید این جور باشد که حتی یک معلم از غیر این مسیر (دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجائی) وارد آموزش و پرورش نشود.   دولت برای کیش و مات فرهنگیان نیم خیزی برداشته و اینبار با مهره‌ی وزیر بازی می‌کند.   با انحصار جذب معلم به ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، خلا کمبود معلم به قیمت آینده مبهم دانش آموزان و کشور پر می‌شود. معامله‌ای سراسر ضرر و زیان؟!

سحرم، یک رانت خوار!
دو سال پیش وارد دانشگاه فرهنگیان شدم. رتبه ام در کنکور سه رقمی بود. علی رغم توصیه‌های بعضی مشاور‌ها علاقه ام را انتخاب کردم و معلم شدم. معلمی آن قدر برایم جذاب بود که می‌خواستم، هر چه توان دارم، خرج یاد گرفتن کنم. پردیس محل تحصیلم چندان بزرگ نبود. ساختمان فرسوده‌ای داشت که همیشه در حال مرمت بود. خوابگاه سیستم گرمایشی درستی نداشت و با یک پتوی اضافه زمستان را سر می‌کردیم. کتابخانه‌ای برای مطالعه نبود. شب‌های امتحان به نماز خانه مهاجرت می‌کردیم. با این وجود تربیت انسان برایم ارزشمند بود. تا یک ماه پیش فکر می‌کردم، وضعیت تحصیل در فرهنگیان با زیر ساخت‌های فیزیکی‌ای که دارد، سخت است و پر هیجان و سرشار از تجربه‌های بی بدیل. اما یک ماه پیش فهمیدم، فرهنگیان بزرگترین رانت نظام است. معنای رانت خواری را تازه فهمیدم. حالا بنظرم منِ دانشجو معلم بتوانم، راحت‌تر خودم را معرفی کنم. من سحرم، یک رانت خوار!

پدر هم دیگر رحم نمی‌کند. این بار تریبون آموزش و پرورش است که زخم می‌زند و از آب گل آلود ماهی می‌گیرد. حاجی میرزایی با گفته‌ی صیانت از هویت دانشگاه فرهنگیان جلو می‌آید و بعد خنجر پدری می‌زند. او بزرگترین رانت نظام را به دانشگاه فرهنگیان می‌داند. دانشگاهی که تنها ۹ سال است، تاسیس شده است. دانشگاهی که به عنوان محور اساسی تعلیم و تربیت و حلقه اتصال دانشگاه به مدرسه، از ابتدائی‌ترین حقوق خود هم محروم است. اما گویا واژه محرومیت درست نیست، اینجا به ساختمان‌های فرسوده، به هیئت علمی کم و سامانه‌های مدام در حال اتصال، رانت می‌گویند.

هیئت علمی نداریم! استاد خیلی کم شده است؟!
انتخاب واحد، زیاد برایم جذاب نیست. ثبت واحد شاید اسم بهتری باشد. کلاس‌ها تقریبا همگی بالای ۵۰ نفر دانشجو دارند. اگر درس عمومی باشد، که به لطف آموزش مجازی به ۸۰ تا صد نفر هم می‌رسد. البته کلاس شلوغ، زیاد هم بد نیست. موقع پرسش به دادِ آدم می‌رسد. اما این که آموزش واقعی صورت پذیرد را شک دارم. خلاصه که  تنوعی در کار نیست. انتخاب واحد را که ثبت می‌کنم، یاد بازی کامپیوتری معروف می‌افتم: هیئت علمی نداریم! استاد خیلی کم شده است؟!

نسبت استاد به دانشجو در دانشگاه فرهنگیان یک به ۹۳ است. در حالی که همین نسبت در رشته‌های علوم انسانی در کشور یک به ۳۰ است. تاریخ محاکمه خواهد کرد، که اینجا معلم، از معلم برخوردار نیست. کاش به جای مشکلات جدید و حذف دانشگاه فرهنگیان به توسعه کمی و کیفی آن می‌پرداختند.

هفت خوان دانشجو معلم شدن!
رتبه ام در کنکور سراسری ۹۹، دویست و پانزده علوم انسانی شد. فکر می‌کردم، فرهنگیان قبول می‌شوم. در مصاحبه هم عملکرد خوبی داشتم. اما انگار همه چیز باب مراد من نبود. ظرفیت دانشگاه از بوم من، فقط دو نفر بود. دو نفری که انگار رتبه‌ای بهتر از من داشتند. من سوم شدم. از فرهنگیان جا ماندم. ناراحت نیستم. می‌خواهم  امسال دوباره در کنکور شرکت کنم. ظرفیت محدود دانشگاه فرهنگیان، هفت خوان رسیدن به معلمی است؛ که باید آن را با موفقیت طی کنم. نگران ظرفیت ماده ۲۸ هم هستم. تمام تلاشم را می‌کنم تا دانشجو معلم باشم.

با نگاه هزینه‌ای به امر آموزش، آموزش یک ساله که اکثرا انجام هم نمی‌شود به آموزش چهار ساله می‌چربد. پول به انسان می‌چربد. ظرفیت جذب نیروی انسانی آموزش و پرورش  هر ساله در حال افزایش است. افزایشی که فقط در اعداد دیده می‌شود. ماده ۲۸ هر سال جمعیت بیشتری از دانشجو معلم‌ها را شامل می‌شود. این ماده ۲۸ نیست؛ بد فهمی و تفسیر اشتباه ماده ۲۸ است. تفسیری که استثنا را اصل می‌گذارد. آموزش و پرورش اینجا بنگاه کاریابی است.

این‌ها تنها گوشه‌ای از سناریو‌های تکراری فیلم بی پایان حذف دانشگاه فرهنگیان است. دانشگاهی ماموریت محور که هدفش انسان سازی و انجام رسالت انبیا است. دانشگاهی که رهبری از آن با عنوان مرکز ثقل نظام آموزشی کشور یاد کردند. احوالات این روز‌های آموزش و پرورش، اما متفاوت است. آموزش و پرورش دچار فرایندی شبیه خودکشی نهنگ‌ها شده است. خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها که در آن جانوران دریازی مثل نهنگ و دلفین، تعمدا، خود را به ساحل می‌رسانند و با کم آبی و فشار وزن خودشان و در نهایت خفگی، کشته می‌شوند. حالا آموزش و پرورش و برخی آقایان کمر بسته اند به غرق دانشگاه فرهنگیان. غرقی که خودکشی تعمدی است.

باورش سخت است، اما شاید این‌ها همه نتیجه‌ی یک خطای ساده باشد خطایا‌ی مثل این: 
بهبود، لازم نیست حذفش کنید!
بهبود لازم نیست، حذفش کنید!

 

مطهره قادری - فعال دانشجویی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار