گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- سینا احدیان؛ بازار سرمایه در همه جای دنیا محلی برای جذب سرمایه به منظور حرکت رو به جلوی تولید است، به طوری که یک بازی دو سر برد چه برای سرمایه گذار و چه برای تولید کننده ایجاد میشود، اما در ایران شرایط به کلی فرق دارد. در روزهایی که بازارهای مالی دنیا به خاطر همه گیری کرونا با افت بی سابقه مواجه شدند، درست در همان زمان، بورس تهران به طرز چشمگیری، یک روند صعودی عجیب و دور از انتظاری را تجربه کرد و به اوج خود رسید.
حالا دقیقا در نقطه اوج بود که با توصیه مسئولان کشور و رسانه ها، مردم محروم و بی خبر از همه جا، هست و نیست خود را به اعتبار اعتمادی که داشتند به بورس سپردند، اما نمیدانستند که بازار پر ثمر آن روز ها، قرار است به جنایت علیه آنها بپردازد و تا حدی پیش برود که حتی پایههای زندگی خانوادههای ایرانی را نابود سازد. بازاری که میتوانست ضربه گیر این غول هفت سر تورم باشد، حالا به زباله دان اموال مردم ایران تبدیل شد.
این در حالی است که به گفته کارشناسان اقتصادی، بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از داراییهای مردم برای همیشه به یغما رفت و نصیب گرگهای حقوقی و دانه درشتهای حقیقی شد که دیگر هم قابل بازگشت نیست. حالا نه تنها اموال مردم به تاراج رفت، بلکه اعتماد آنها هم نابود شد و هر روز حاکمیت را مورد تهدید قرار میدهد.
با توجه به مسائل مطرح شده، پرویز جلیلی کامجو؛ استاد اقتصاد مالی و کارشناس بازار سرمایه، با موضوع عملکرد دولت در بازار سرمایه به گفتگو با ما پرداخته است که در ادامه تقدیم میشود.
آقای قاضی زاده هاشمی میگفت، در طی ۳ روز بحران کنونی بورس را حل خواهم کرد و حقوقیها را مجبور به بازگرداندن پولهایی میکنم از بازار خارج کرده اند. نظر شما چیست؟
باید بگوییم که آن پول دیگر خرج شده است و در سیستم بانکی در جریان است، اما میتوان جلوی ادامه کار را از طریق ابزارهای بازاری گرفت. سازمان با کمک مصوبات خود میتواند جلوی بسیاری از رنجهای منفی را در آینده بگیرد. من به قدرت بانکهای خصوصی در ایزان اعتقاد زیادی دارم و با مطالعه متغیرهای مختلف میتوانید ببینید که بانکهای خصوصی تا چه اندازه در ایران قدرت دارند.
چندین نماد وجود دارد که میخواهم در مورد کاهش ارزش مارکت کپ آنها صحبت کنم. نماد شستا از قله تاریخی خودش تا به امروز، ۳۶۰ هزار میلیارد تومان ارزش خود را از دست داده است. نماد فارس ۲۴۰ هزار میلیارد تومان، نماد فولاد و شپنا هم ۲۳۰ هزار میلیارد تومان ارزش خود را از دست داده اند. ارزش کل بازار در اوج خودش در تیر و مرداد ۱۳۹۹، ۹۰۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است که با دلار ۲۰ هزار تومانی نزدیک به ۴۵۰ میلیارد دلار ارزش داشته است، اما امروز به ۲۴۰ میلیارد دلار رسیده است. حتی اگر برجام را امضا میکردیم، ۲۰ میلیارد دلار پول بیشتر به کشور نمیرسید. جبران این ضررها به این سادگیها نیست و فقط در طول زمان این اتفاق خواهد افتاد. در حال حاضر بازار دچار ترس شده است و اعتماد از بین رفته است.
با توجه به رشد بازار در اوایل سال ۱۳۹۹، بسیاری از کارشناسان هشدار میدادند که حجم زیادی از نقدینگی وارد بازار میشود و تقاضای زیادی ایجاد میکند، نیاز به مهمان نوازی دارد، اما چنین چیزی را از دولت ندیدیم. آن چیزی که از شستا و دارایکم از طرف دولت عرضه شد، نهایتا کمتر از ۲۰ هزار میلیارد تومان بود، اما ۱۵۰ هزار میلیارد تومان پول وارد بازار سرمایه شد. میتوانستند همان موقع سهامها را عرضه کنند و مشارکت مردمی هم وجود داشته باشد، اما این کار را نکردند، نظر شما چیست؟
در اینکه از پیش برنامه ریزی بوده هیچ شکی نیست. ۸۰ میلیارد تعداد سهمهای شستا بود و دولت آن را در بازار ۸۰۰ تومان قیمت گذاری کرد. حالا چرا ۵ درصد آن را به مردم واگذار کردید؟ چرا ۲۰ درصد آن را دولت واگذار نکرد. میگفتند که میخواهیم طبق تئوریهای اقتصادی کشف قیمت انجام دهم، حالا که شما با ۵ درصد آن کشف قیمت انجام دادید. فردای عرضه اولیه، شستا ۵ میلیارد صف خرید داشت. چرا در آن زمان حقوقی و سهام دار عمده شستا روی قیمت ۸۰۰ تومان، ۲۰ تا ۴۰ درصد صف خرید را عرضه نکرد، اما در بعد از ظهر ۱۹ مرداد ماه، صف ۵۰۰ میلیونی را در عرض ۵ دقیقه عرضه کردید. در آن زمان قیمت شستا ۵ هزار ۵۰۰ تومان بود که این سهم با این قیمت نمیارزید. درواقع تامین اجتماعی یک مجموعه فشل و ورشکسته است. اگر شما نماد چکارن را مشاهده کنید، حقوقی و سهام داری که زیر مجموعه شستا است چه بلایی بر سر این سهم آورده بود. در هر قیمتی فروشنده بودند، از روی ۱۲۰۰ تومان فروخت و تا حدود ۴۰۰ تومان هم فروشنده بود، یعنی خود شستا میداند که زیر مجموعه هایش چقدر میارزند. من برای نمایندههای مجلس متاسفم که میگفتند حقیقیها نمیدانستند و هیجان زده عمل کردند. نمایندههای مجلس وکیل ملت هستند، باید سعی کنند تا مطالعه خود را بالا ببرند. در سال ۱۳۹۹، بازدهی نماد غگل، غسالم منفی ۶۷ درصد بوده است. نماد وملی را نگاه کنید، چند سالی میشود که قرار است افزایش سرمایه بدهد، اما یک نفر در سازمان پیدا نمیشود تا یقه شرکت را بگیرد تا بالاخره افزایش سرمایه را انجام دهد. اگر سازمان قصد کمک به بازار را دارد، چرا پروسه افزایش سرمایهها را کوتاه نکرد؟
رئیس بانک مرکزی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است تا اقتصاد را نجات دهد! کسی که این وضعیت را برای مردم چه در بازار سرمایه و چه در دلار ایجاد کرد. در واقع قیمت ۸ هزار تومانی دلار را طی کمتر از ۲ سال و نیم به ۳۲ هزار تومان هم رساند. نظر شما نسبت به ایشان چیست؟
در مورد نقش بانک مرکزی و رئیسش در بازار سهام بگویم، همین که رئیس کل بانک مرکزی، به عنوان سفیر ایران در چین منصوب شده بود، اما سریعا به ریاست کل بانک مرکزی رسید، هوشیاران متوجه شدند که ایشان از کدام بلوک قدرت تغذیه میشد! در همان زمان بسیاری از دلالان دلار متوجه شدند که قضیه چیست. آقای همتی فکر میکنید اگر بانک مرکزی بی صاحب اداره میشد، قطعا دلار از ۸ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان نمیرسید. آقای همتی شما توانستید شعبه موسسات مالی غیر مجاز را در کشور را جمع کنید؟ وقتی یک دست فروش بساطی را در کنار خیان قرار میدهد، همه با خبر میشوند و شهرداریها آنطور برخرد میکنند، اما عدهای به راحتی شعبه بانک غیر مجاز میزنند، اما آقای همتی نمیتواند به راحتی با آنها مقابله کند، جالب ابنجاست که میخواهد کشور را هم اداره کند!
آیا بازار سرمایه با توجه به انتخابات، ممکن است تغییری کند؟
اگر اعتماد به بازار برگردد، ممکن است بهتر شود. در حال حاضر ما در انتهای موج ۴ هستیم. هر موقع ارزش معاملات بورس و فرابورس به بالای ۱۰ هزار میلیارد تومان رسید، بازار میتواند استارت روزهای خوب را بزند. طی این روزهای اخیر، سرانه فروش به ۴ میلیون تومان هم رسید که غیر قابل باور بود. آماری را دیدم که بر طبق آن، رشد نقدینگی در ۱۲ ماه گذشته به ۴۰ درصد رسیده است که اگر واقعیت داشته باشد، اوضاع به شدت پیچیده میشود. اگر نقدینگی ۴۰ درصد رشد کرده باشد، اقتصاد ایران با ابر تورم بسیار پیچیدهای مواجه خواهد شد. اگر رشد اقتصادی سه ماهه سال ۱۳۹۹ را ببینید، آمار بانک مرکزی با آمار مرکز آمار، ۳ درصد متفاوت است که این مسئله باور کردنی نیست. اگر شما همین مسئله را در هر جای دنیا بگویید، از شما یک تست الکل خواهند گرفت.
در بحث پالایش یکم، در جلساتی که با آقای دژپسند داشتیم، تاکید داشتند که etfها و سهامهای دولتی، توزیع بهینه ثروت در بین مردم است. بیش از ۱۰ ماه گذشته و هر کسی که این صندوقها را خریداری کرده، بیش از ۳۰ درصد در ضرر است. وزیر اقتصاد به عنوان بالاترین مقام بازار، تاکید بر توزیع بهینه ثروت میکند و مردمی که اعتماد میکنند، به این شکل متضرر شوند. به نظر شما چنین چیزی در دنیا اتفاق میافتد؟
در مورد پالایش یکم و دارایکم و نحوه واگذاری آنها، یکی از جرمهایی که اتفاق افتاد، این بود که به قیمت تابلو به مردم فروخته شدند که به لحاظ تئوری در یک دادگاه ویژه اقتصادی قابل اثبات است. در هیچ جای دنیا هیچ اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد. شما تمام مسئولین اقتصادی دولت آقای روحانی را ببینید. زمانی که در حال دریافت دکترا در منچستر و دانشگاه آزاد واحد شمال بودند، چه پستی داشته اند؟ به عنوان مثال، وزیر اقتصاد به مردم میگوید، به سهام عدالت به دید یک سرمایه گذاری بلند مدت نگاه کنید. از وزیر اقتصاد میپرسم، آیا مگر پس انداز به معنی درآمد منهای مصرف نیست؟ هر آنچه که از مصرفمان اضافه بماند، آن را پس انداز میکنیم. همه آنهایی که سهام عدالت داشتند، عضو بهزیستی یا کمیته امداد بوده اند. به کسی که خرج زندگی خود را از کمیته امداد میگیرد، پیشنهاد سهام داری میدهید؟! این سخن شما به آن معناست که هنوز علم اقتصاد را نفهمیدید.
به همین دلیل هم پالایش یکم و دارایکم را بر روی تابلو قیمت گذاری میکنید! فردی که شهریه دانشگاه فرزندش مانده است و قسط دارد، شما به این فرد یک میلیون تومان سهام عدالت میدهید که قیمتش در تیر ماه به ۳۵ میلیون تومان هم رسید، اما پیشنهاد سهام داری میدهید؟! این نشان میدهد که شما مفهوم سهام داری در بازار سرمایه را نفهمیدید. هیچ ایرادی به فروشندههای سهام عدالت نیست و هرکسی هم که نفروخت اشتباه کرد. کسانی هم که به طور مستقیم سهام عدالت را انتخاب کردند ببدانند که تا ۶ سال دیگر امکان فروش وجود ندارد. شرکتهای سرمایه گذاری استانی در ۵ سال آینده محور فساد در اقتصاد ایران خواهند بود. اشتباه اولی که در مورد پالایش یکم و دارایکم اتفاق افتاد، قیمت گذاری آنها بر روی تابلو بود. حالا که میگویید میخواهیم ضررها را جبران کنیم، نشان میدهد که شما اشتباه کردید و برای دادگاه کفایت میکند.
با توجه به اینکه بازار رمز ارزها در ایران مورد استقبال قرار گرفته است، بسیاری نیز اطلاعات چندانی از آن ندارند و فقط به خاطر کسب سود به این بازار آمده اند، چه مواجههای باید با آن داشت؟
دولت نمیتواند با این فناوری بیگانه باشد و همچنین نمیتواند اجازه دهد تا مردم حق انتفاع از این بازار را نداشته باشند. در حال حاضر رمز ارزهای مطرحی در دنیا داریم که برنامه نویسهای آنها ایرانی هستند که حتی اگر همین را در ایران اجرا میکردند، ما میتوانستیم جذب سرمایهها را در حد چند ده میلیارد دلار انجام بدهیم. دولت و مجلس باید قانون گذاری کنند در این موارد. عدهای معتقدند که در این بازارها خروج سرمایه اتفاق میافتد، اما به نظر من سرمایه وارد میشود. بانکها میتوانند از طریق در گاهها از خروج سرمایه جلوگیری کنند و ورود و خروج پول فیات به درگاههای صرافیها را کنترل کنند و ببینند از کدام حسابهای بانکی به این صرافیها پول وارد میشود و یا فردی دنبال پولشویی است؛ و میتوان آن را به بازاری در جهت دور زدن تحریمها تبدیل کرد. مردم سعی کنند در این بازار با زیر ۵ درصد پرتفوی سرمایه گذاری کنند. اگر میخواهید سرمایه گذاری بلند مدت کنید، حتما از سایت مارکت کپ، ۱۵ کوین برتر را انتخاب کنید و سعی کنید حول محور آنها سرمایه گذاری کنید.
آقای قاضی زاده هاشمی در مورد بازار سرمایه گفتند، همه بخشهای بورس ایران دولتی است و نمیدانیم چه اسمی بر روی آن بگذاریم. با توجه به کاندیداهای ریاست جمهوری، با چه معیاری باید بسنجیم که این ها، رویکرد درستی نسبت به بازار سرمایه دارند؟
در مورد سهم دولت در بازار سهام، نماد ونیکی را چک کنید. این شرکت در ۷۰ نماد به عنوان سهام دار اصلی است که سهام این نماد نیز بانک مرکزی و بانک ملی است. بیش از ۷۰ درصد بازار سهام ایران در دست دولت و نهادهای عمومی هستند و اگر اراده کنند تا بازار را نجات دهند، برایشان کار سختی نیست. در این شرایط تحریم و کرونا، پولهایی که از این بازار خارج شده، متاسفانه خرج شده است، ولی میتوان اعتماد را به بازار برگرداند. بازار به لحاظ تکنیکالی و بنیادی ارزشمند شده است. سرانه فروش روزانه در بورس از ۱۶ میلیون تومان به ۴ میلیون تومان رسیده است، یعنی خیلیها دیگر فروشنده نیستند.
چرا نتیجه دادگاه مفسدین و متهمین موسسه مالی اعتباری فرشتگان-کاسپین منجمله محمدعلی تفکر و علی ابراهیم بای سلامی غارتگران اموال مردم ، سپرده گزاران و همدستانشان در بانک مرکزی توسط دادگاه انقلاب اعلام نمی گردد؟!!!