گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ «تایلر کولیس» کارشناس امور تحریم و «امیر هندیجانی» عضو اندیشکده کوئینسی آمریکا در مطلبی تحت عنوان «فشار حداکثری شکست خورد: بایدن در موضوع ایران باید روند را معکوس کند» نوشت: درحالیکه آمریکا و ایران برای احیاء توافق هستهای سال ۲۰۱۵ درحال یک دیپلماسی رفت و برگشتی هستند، منازعهای در واشنگتن پیرامون پیوستن به برجام درحال داغ شدن است. تا زمانی که رئیس جمهور بایدن در این منازعه موضع تهاجمی اتخاذ نکند، ما شانس خود را در جهت بازگشت به برجام خراب میکنیم.
جمهوری خواهان مجلس سنا درحال تقویت موضع تهاجمی خود هستند. جمهوری خواهان همزمان با مذاکرات وین در نامهای عنوان کردند: «تحریمهای دوره ترامپ علیه ایران اهرم فشاری بزرگ علیه رژیم تهران است... که از آن باید به مثابه یک ابزار پیرامون تمام جنبههای رفتار بی ثبات کننده ایران مورد استفاده قرار گیرد» آنها در ادامه به دولت بایدن هشدار دادند: «از این اهرم فشار دست نکش» جمهوری خواهان در آخر تهدید کردند: «اگر در آینده فرصتی پیدا کنند، دوباره از توافق هستهای با ایران خارج خواهند شد»
رویکرد «شمشیر از رو بستن» میبایست از سوی بایدن اتخاذ میشد. هیچ هیاهویی نباید مانع از یادآوری این نکته شود که، نتیجه تصمیم دولت ترامپ مبنی بر خروج از توافق هستهای باعث «گسترش برنامه هستهای ایران»، «تهاجمیتر شدن رویکرد نیروهای نیابتی تهران در خاورمیانه» و در نهایت منجر به «حمله موشکی ایرانیها به پایگاههای نظامی ارتش آمریکا» در عراق شد.
تیم بایدن ابتدا باید به این نکته توجه کند: اگر دولت ترامپ با حجم زیادی از تحریمها، اهرم فشاری علیه ایران ایجاد کرده بود، پس چرا دونالد ترامپ در نقد کردن این فشارها شکست خورد؟ امتیازگیری از ایران "در زمینه برنامه موشکهای بالستیک و یا حمایت از نیروهای نیابتی بین المللی" که هیچ، ترامپ حتی نتوانست ایران را قانع کند که سر میز مذاکره با او بنشیند.
ترامپ در پایان دوران ریاست خود بر کاخ سفید، از نهایت بهره را از راهبرد «فشار حداکثری» برد؛ اگر نگوییم هیچ، معدود اهدافی از ایران برای تحریم باقی مانده بود که مطمئناً هیچ یک از آنان باعث تسلیم ایران نمیشد.
تقلّای دولت ترامپ تنها محدود به تحریمها نبود. ترامپ بدنبال ممنوعیت سفر مقامات ایران به مقر سازمان ملل در نیویورک بود و طی آن عالی رتبهترین مقامات تهران در مذاکرات هستهای، یعنی جواد ظریف وزیر خارجه و علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را تحریم کرد. با این حال، چنین اقداماتی برای تضعیف دیپلماسی ایران در مقایسه با تصمیم ترامپ مبنی بر ترور ژنرال سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه اصلاً دیده نمیشود.
واکنش تهران چه بود؟ ایران به جای قبول محدودیتهای شدیدتر، در پاسخ مستقیم به خروج آمریکا از برجام، اقدام به کاهش تعهدات هستهای خود کرد. از جمله اقدامات تهران:
ایران پس از "جمع شدن" برنامه هستهای خود در زمان اوباما، اقدام به تسریع توسعه برنامه هستهای خود در دولت ترامپ کرد. ایران در واکنش به ترور ژنرال سلیمانی از ترس تسلیم نشد که هیچ، حمله موشکی گستردهای به ارتش آمریکا در عراق انجام داد. بار اولی بود که ایران مستقیماً دست به اقدام نظامی علیه آمریکا میزند. این واقعه به ایران اجازه داد که قدرت موشکهای بالستیک خود را به رخ آمریکا بکشاند و اعتباری برای ایران فراهم کند.
همزمان، ایران میزان قدرت و نفوذ نیروهای نیابتی خود در منطقه را نشان داد. حملات راکتی به اهداف آمریکا در عراق تبدیل به رویهای منظم شد ـــ امری که منجر به این شد تا ترامپ موضوع خروج نیروهای آمریکا از عراق را مطرح کند. در واقع، فعالیتهای منطقهای ایران در دوران ترامپ تهاجمیتر شده بود: تهران به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی حمله جسورانهای کرد(!) و به طور منظم کشتیها را در تنگه هرمز هدف قرار میداد. به طور خلاصه در دوران دونالد ترامپ:
این باور که ترامپ اهرم فشار بزرگی را تحویل بایدن داده، توهمی بیش نیست. واقعیت آن است که جایگاه ایالات متحده در مذاکره ضعیف تر از چهارسال پیش میباشد، زیرا بسیاری از ابزارهای قدرت آمریکا بصورت حداکثری مورد استفاده قرار گرفته است. بهترین کاری بایدن میتواند انجام دهد، قرار دادن ایران در جعبه هستهای از طریق احیاء برجام است.
دولت بایدن بایدن باید برای یک نبرد سیاسی آماده شود. برای تحمل این طوفان لازم است این نکته ساده بیان شود: وقتی اوباما دفتر خود در کاخ سفید را ترک میکرد، ایالات متحده آمریکا در مواجهه با ایران وضعیتی بهتر از امروز داشت.