گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، آرش وثاقتی جلال؛ المپیک ۲۰۲۰ توکیو به پایان رسید و کاروان ورزشی ایران حضور پرفراز و نشیبی در این دوره از رقابت ها داشتند. اما در میان حوادث المپیک توکیو، سوم مرداد روزی تلخ برای ورزش ایران بود. بانوی تکواندوکار تیم ملی ایران در حالی برروی تاتامی رفت که حریفش برندۀ مدال برنز دورۀ گذشته المپیک و یک ایرانی الاصل دیگر بود. البته به کار بردن واژه ایرانی برای پناهنده آلمانی، براساس موازین حقوقی و قانونی چندان صحیح نیست ولی کیمیا علیزاده عرفاً هنوز هم یک ایرانی محسوب می شود. اگرچه ناهید کیانی، نماینده ۵۷ کیلوگرم تکواندوی ایران، نتیجه را در میدان مسابقه به دوست و هم تیمی سابق خود واگذار کرد ولی آیا این مسابقه اساساَ برندهای هم داشت که بخواهیم از شکست سخن بگویم؟ بازنده واقعی این مسابقه چه کسی بود؟ کیمیا،کیانی یا...برای کالبدشکافی این رخداد لازم است قدری به عقب برگردیم تا موضوع روشنتر شود.
پس از المپیک ۲۰۱۶ ریو و کسب افتخار تاریخی توسط دختری محجبه به نام کیمیا علیزاده و نیز خلق رکوردی ماندگار و بیسابقه برای ورزش بانوان ایران؛ نگاه ها و توجّهها از سران دولتی و حکومتی تا سلبریتیها و فعالان مدنی و حتی رسانه های مواجب بگیر سعودی وجیره خواران ملکه بریتانیایی به دختر ۱۸ سالۀ ایرانی جلب شد. کسب اوّلین مدال بانوان ایران در المپیک آن هم توسط بانویی مسلمان و محجبه سبب شد تا سالها کار رسانهای و طومار نگاری و پروپاگاندای احزاب و تلویزیون های اپوزیسیون و حتی فمنیستها و به اصطلاح مبارزان کارزار حجاب اجباری در ایران بار دیگر خنثی شود. عکس ادعاهایی نظیر تحقیرزنان، پایمال شدن حقوق آنها و عدم برابری فرصت های رشد و پیشرفت در عرصه های ورزشی برای جنس مونث در جمهوری اسلامی؛ یک بار دیگر مورد تردید و شک جدی از جانب مخاطبان این دست رسانه ها قرارگرفت. معرفی و مطرح شدن قهرمانی ملی، الگوی ورزشی و حتی اجتماعی برای جوانان و نوجوانان ایرانی به خودی خود اتفاق نادر و غریبی نبوده و نیست.
غلامرضا تختی، علی دایی و حسن یزدانی و ده ها قهرمان دیگر گواهی بر این مدعی است. ولی ظهور و بروز قهرمانی تأثیرگذار از رسته بانوان و دختران مسلمان و محجبه ایرانی به قدری برای حامیان نظریّه زن از منظر فلسفه غربی، گران و حتی تهدیدآمیز بود. از اینرو، باید از جانب بیگانگان و مغرضان سریعاً فکری به حالش میشد. در چنین شرایطی المپیک ریو به پایان رسید و استقبال گرمی از کیمیا به عمل آمد. اهدای هدایا و پاداش های ذی قیمت، اسباب تحوّل زندگی شخصی اش را فراهم آورد. امّا ناگهان خبری در صفحات ورزشی کشور پیجید که زندگی کیمیای قصّۀ ما را به شدّت تحت تأثیر خود قرار داد؛ مصدومیّت کیما علیزاده. پارگی رباط صلیبی و از دست دادن بازیهای آسیایی جاکارتا سبب شد تا کیمیا پرچمداری ایران در چنین رویداد مهمی را از دست بدهد.
بله درست خواندید، پرچمداری! در کاروانهای ورزشی رسمی کهنه رواج دارد که الهام بخشترین و محبوبترین و موفقترین ورزشکار اردو پرچم کشورش را بر دوش میکشد. این توفیق برای بازیهای آسیایی جاکارتا نسیب اوّلین بانوی مدالآور المپیک ایران شد. قهرمانی محجبه، دختری خندهرو و خوش اخلاق به نام کیما علیزاده. این خود حکایت از اهمیت و توجّه ویژۀ دولت و وزارت ورزش و کمیته المپیک به دختر ۱۸ ساله ایرانی داشت. با این حال کیمیا به دلیل مصدومیت، بازی های آسیایی را ازدست داد. گرچه حمایت های ظاهری از کیمیا متوقف نشد و دیدار مسئولان ورزشی با او و دعوت های مکرر به برنامه های صدا و سیما؛ کیمیا را همچنان در کانون توجّهات قرار داد، امّا مصدومیتش کماکان ادامه داشت و این سرآغازی بود برای طوفانی سهمگین.
بعد از آن دیگر خبری از او نبود که به ناگه، سه سال پس از بازیهای المپیک، کیمیا علیزاده طی انشتار پیامی در اینستاگرام خود رسماً خبر از مهاجرت داد و کشور و پرچم خویش را ترک گفت. او تقاضای پناهندگی به آلمان داد. این وقایع به قدری سریع اتفاق افتاد که جامعه ایران به شوک فرو رفت اما آنچه که به شدت تحقیرآمیز و بهت آور مینمود، علت مهاجرت کیمیا بود. «من یکی از میلیون ها زن سرکوب شده در ایرانم که سال ها هر طور خواسته اند بازی ام داده اند»! (رجوع شود به پست اینستاگرامی پیج کیمیا علیزاده به آدرس kimiya.alizade ) زن سرکوب شده؟ قربانی حجاب اجباری؟ بازیچه بودن؟
جامعه ورزشی ایران که اندک شناختی از کیمیا داشتند، گیج و سردرگم از این سخنان شده بودند. اوضاعِ بهت آور و گیج کننده ادامه داشت تا اینکه پای رسانه های خبری بیگانه و معاند به این قضیه باز شد. روی آنتن رفتن برنامه های متعدد شبکه بی. بی. سی. فارسی و ایران اینترنشنال و سایرین تا حدود خیلی زیادی جنبه پنهان و بهت آور مسئله را عیان ساخت. گویا دُرّ کیمیای ایران به دام صیادان سیه رویِ سیه کار افتاده بود. اظهارات و توضیحات مشوّش کیمیا علیزاده در هر مصاحبه و تفاوت گفته هایش در هر حضورِ رسانهای خود گویای این قضیه بود که کیما حتی نمیتوانست درست آنچه را که به او دیکته کرده بودند، بازگو کند. آیاکیما به راستی سرکوب شده بود؟! آیا طبق ادعای صریح وی، حجاب اجباری مانع پیشرفت او شده بود؟
کیمیا علیزاده با حفظ حجاب اسلامی در مسابقات قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۵، موفق به کسب مدال برنز جهان شد. در همان سال در مسابقات جایزه بزرگ مسکو به مدال طلا رسید و در المپیک ۲۰۱۶ به کسب مدال برنز نائل آمد. در سال ۲۰۱۷ نیز موفق به کسب مدال نقره مسابقات جهانی شد. همه این موفقیت ها در سنین ۱۶ تا ۱۹سالگی او رقم خورده بود. این در حالی بود که خیلی از رقبای او بدون داشتن حجاب در کشورهای دیگر مغلوب وی گشته بودند. بهتر است تا کمی دقیق تر به بررسی این ادعای خانم علیزاده بپردازیم. آیا منظور کیمیا از سرکوب شدن، نبود امکانات ورزشی برای بانوان بوده است؟ آیا منظور وی از سرکوب شدن، نگاه جنسی و ابزاری به زنان در ایران بوده است؟ آیا داشتن حجاب اسلامی برای زنان مخصوصاً او، مانع حضور پررنگ و برابر با مردان در سطح اجتماع شده بود؟ برای پاسخ به این پرسشها و دست یافتن به معنای سرکوب که خانم علیزاده از آن دم زده، باید بدون تعصّب و با انصاف به شرایط ورزشی انوان در ایران نگریست.
تا قبل از انقلاب ۵۷ و در زمان استقرار نظام ستمشاهی، زنان و بانوان ایران همانند کشورهای غربی بدون داشتن حجاب اسلامی در میادین ورزشی حاضر میشدند و عملاً هیچ تفاوتی با بانوان ملل دیگر نداشتند. اما بعد از آنکه نظام جمهوری اسلامی با رفراندوم مردمی در کشور تشکیل شد، الزام به رعایت شریعت اسلامی در تمامی سطوح جامعه در دستور کار قرارگرفت که یکی از جلوه های ملموس حفظ شریعت، مسئله حجاب بانوان در جامعه بود. در نتیجۀ این تحوّل، ورزش قهرمانی بانوان هم دستخوش تغییر بنیادین گشت و دختران این مرز و بوم به واسطه حاکمیت قانون اسلامی، با حجاب به ورزش پرداختند. برای آنکه این پوشش مانع عملکرد مطلوب بانوان نشود، طراحان لباس در ایران، برای رشته های مختلف لباسهایی مناسب و منطبق با موازین اسلامی طراحی کردند. بیشتر فدراسیون های جهانی به دلیل گرایش و علاقه مندی زنان سرزمین های اسلامی به رعایت حجاب، داشتن پوشش در مسابقات جهانی را برای بانوان مسلمان بلا مانع دانستند. اما برخی از فدراسیونهای بین المللی هم مقاومت کرده و مخالف این کار بودند. شنا، والیبال ساحلی از رشته های ورزشی هستند که فرصت حضور و رقابت بانوان ایرانی با حجاب اسلامی را به زنان محجبه ندادهاند. با وجود همه این مسائل میبینیم که فرصتهای لازم جهت پیشرفت ورزشی بین مردان و زنان در کشور وجود دارد و مانعی به حد سرکوب برای حضور آنان در عرصه های ملی و بین المللی وجود ندارد. مدال آوری بانوان ایرانی در مسابقات آسیایی و جهانی خود گواهی بر این مدعی است.
حال به ادعای خانم علیزاده بازگردیم، وی در حالی از سرکوب شدن و محدودیت حجاب سخن گفته بود که بدون حجاب حتی نتوانست سهمیه کشور آلمان را که بدان پناه برده بود، به دست بیاورد و بدون هویت و با نفوذ و لابی فدراسیون جهانی تکواندو زیر پرچم پناهجویان وارد المپیک شد. با وجود حضور غیر موجّه و اصطلاحاً اختصاصی در المپیک او نتوانست مدالی کسب کند تا این شبهه تقویت شود که چرا وی با وجود سرکوب نشدن و محجبه نبودن به هیچ یک از موفقیتهای قبلی اش دست نیافت و یک بازندۀ محض بود؟ البته پرداختن به این سوال که روبرو شدنِ او دراولین بازی با نماینده ایران به قید قرعه و از سر بخت و اقبال بوده یا دستکاری ها و دخالت هایی سبب چنین مواجه ای شده است؛ خود بحث مفصل و مجزایی میطلبد.
گروهی در جامعه بر این باور هستند که خانم علیزاده مثل هر انسان دیگری حق مهاجرت و ترک ایران را داشته است و این همه هجمه علیه او محلی از بحث ندارد و بلاوجه است. در پاسخ به این گروه محترم باید اذعان داشت که اساساً نویسنده این سطور منکر داشتن حق مهاجرت برای کیمیا علیزاده نیست؛ بلکه بحث بر سر آن علتی میباشد که او با پررنگ کردن آن مهاجرت کرده است. مسئله سرکوب زنان از جانب کیمیا یک توّهم پوچ بوده و با بی انصافی بیان شده است. شاید وجود مشکلات یا بهانههای مختلف دیگر توجیه کننده حق مهاجرت وی باشد ولی نمیتوان اسلام و شریعت الهی را اسباب شکست وسرکوب و محدودیت بیان کرد و انتظار واکنش و تحلیل از جانب مخالفین این ادعا را نداشت. اما بازگردیم به پرسشی که از ابتدا مطرح کردیم، به راستی بازنده اصلی این رقابت المپیکی چه کسی بود؟
درست است که نام فاطمه کیانی به عنوان بازنده در اسکوربورد برگزاری مسابقه ثبت شد ولی او بی شک قهرمان مردم ایران بود که با جود شرایط سخت احساسی و فشارهای ناشی از آن، به مبارزه پرداخت و جانانه جنگید. اما کیما چطور؟ شاید کیما علیزاده هرگز نپذیرد که فریب خورده و آلت دست عده ای شده باشد ولی بدون شک بی هویت بودن برای هیچ انسانی خاصه ورزشکاران، مایه افتخار و پیروزی نیست. اینکه از سر ترحم و زیر پرچم هیچ کشوری در مسابقات حاضر شوی، تلخ و ناراحت کننده است. اما این رقابت یک بازنده دیگر هم داشت و آن فدراسیون تکواندوی ایران و وزارت ورزش دولت دوازدهم بود. قهرمانان ملی، سرمایه های گرانقدر این مرز و بوم هستند که برای رشد و پروش آنها خون دلها خورده شده. صیانت و محافظت از این سرمایه های گران بها وظیفه وزرات ورزش و فدراسیون های ورزشی است. رقابت کیما و کیانی برای همه ما تلخ و حزن انگیز بود. مرثیهای می بایست تا اندکی تسکین یابیم.
آرش وثاقتی جلال - دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته علوم قضایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.