صادق هدایت ، تا سال ۱۳۸۱ و به رغم تلاشهای مجدانه، وضع به همین صورت بود. اما همانگونه که برای نخستین بار، بی. بی. سی. در پیِ طرحی سنجیده، هدایتِ در آن زمان کاملاً گمنام، افسرده و بیخواننده را، یک شبه به اوج قله شهرت در داخل کشور رساند.
در غرب، دهها کتاب و صدها، بلکه هزاران مقاله درباره زندگی شخصی، تمایلات درونی نویسندگان بزرگ، چون اسکار وایلد، ویکتور هوگو، نیکلای گوگول، آنتوان چخوف، چارلز دیکنز، ارنست همینگوی و... نوشته شده که تمرکز آنها بر زندگی خصوصی این افراد نامدار است.
بیتردید با مطالعه آثار صادق هدایت مشخص است او آدمی افراطی در پوچگرایی است تا حدی که دست به خودکشی زد و کتابهایش مملو از کلماتی با ادبیاتی سخیف و توهینآمیز است.
شهریار زمانی که در تهران خانه داشت با نیما یوشیج به منزل صادق هدایت رفتوآمد داشت. یک بار که هدایت به او و نیما پیشنهاد انتحار (خودکشی) داد، این دو به او تنها گفته بودند...