به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ فاطمه قدیری؛ بر هیچ کس پوشیده نیست که چادرهای برافراشته شده در حوالی خیابانهای بعثت، باقرخان و از این دست گذرگاهها که در اطراف بیمارستانهای دولتی کلان شهرها قرار دارند، برای تفریح و گذران تعطیلات کنار خانواده نیست. داخل حریم هر چادر داستان دردی گفتنی است از خانوادههایی که سختی اقامت بدون امکانات در گرما و سرما را به جان میخرند تا شاید درمانی برای درد عزیزشان پیدا شود و بتوانند با شیرینی آن تلخی روزهای گذشته را فراموش کنند. تا به امروز بارها گزارشاتی مبنی بر لزوم فراهم کردن امکانات رفاهی برای این هم وطنان دردمند تهیه شده؛ ولی سوال اصلی این جاست، که آیا در صورت تحقق این امر، مشکل تماما حل و فصل میشود و یا موضوع عمیقتر و اساسیتر از اسکان خانوادهی بیماران است؟ اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، سوالی که پیش از چراییِ نبود امکانات برای چادرنشینان درمانی پیش میآید این است که چرا مردم باید برای ویزیت توسط پزشک متخصص و یا بستری شدن و تحت درمان قرار گرفتن سختی راه را به جان بخرند و اقامت بدون امکانات در شهری غریب را بپذیرند؟ آیا ریشهی مشکلات به سادگی نبود مهمان پذیر یا سرپناه برای همراه بیماران است؟
بی شک شما در طول زندگی خود بارها بیمار شده اید و یا درد دندان را چشیده اید و مانند تمام انسانهای دیگر در طول دورهی درمان بیماری به این موضوع فکر کرده اید که سلامتی بزرگترین سرمایهی آدمیست. ولی خوب است که این موضوع را بدانید، عدهای از مردم به دلیل در دسترس نبودن پزشک متخصص و سختی مسیر برای دسترسی به امکانات درمانی، نداشتن هزینههای درمان و یا عدم توان مراجعه به کلینیکها و بیمارستانهای خصوصی و ماندن در صفهای طولانی درمان، احتمال بازگشت سلامتی یا جانشان را از دست داده اند. معضل نبود دندان پزشک، پزشک متخصص و بعضا عمومی در بیشتر نقاط کشور مسئلهای قابل بررسی است؛ و از گلایههای مردم سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، زابل و ... نسبت به نبود پزشک گرفته تا صفهای طولانی، حق ویزیتهای متفاوت و گاها نجومی که خود دردی جدای از درد بیماری برای مردم است و مشکلات نوبت دهی در شهرهایی که به ظاهر نیروی متخصص در آن زیاد است گواهی است بر وجود این مسئله.
هنوز یک سال از تصادفی که در مسیر تفرش-قم صورت گرفت و باعث جان باختن دو مادر تفرشی که برای ویزیت توسط پزشک متخصص به قم رفته بودند نگذشته است. تصادفی که نور امید تولد دو کودک را خاموش کرد و باعث داغدار شدن چند خانواده شد. یا آمار قابل تامل پوسیدگی دندان سالمندان که به ما میگوید به طور متوسط ۲۵ دندان از ۳۲ دندان هر فرد سالمند پوسیده و یا کشیده شده است. این آمار نه تنها با توجه به رو به پیری رفتن جمعیت کشور نگران کننده است، بلکه در صورت بالاتر رفتن هزینههای دندان پزشکی و عدم دسترسی به دندان پزشک امکان گستردهتر شدن بازهی سنی نیز وجود دارد. متاسفانه مثالهای عینی و آماری بیشتری از مشکلات و زیانهای وارده به مردم وجود دارد.
با این که وجود این مسائل و دلایلش کاملا واضح است، ولی متاسفانه همچنان از سوی عدهای که کلید حل این مشکل را در دست دارند نادیده گرفته شده و یا تکذیب میشود. سال گذشته، دکتر حسین شمالی، پژوهشگر و کارشناس حوزه سلامت در برنامهی ثریا اذعان داشت که در کنار یشرفتهای نظام سلامت پس از انقلاب اسلامی، مردم با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که باید برطرف شود. یکی از این مشکلات سطح دسترسی مردم به خدمات درمانی است. طبق آمارهای ارائه شده، در ایران به ازای هر ۱۰ هزار نفر ۱۱ پزشک وجود دارد؛ و این رقم برای تعداد پزشکهای متخصص به رقم ۶/۴ نفر میرسد. این آمار در ایران درحالی به این گونه است که در کشورهای گروه ۲۰ که نظام سلامت پیشرفته تری دارند به طور متوسط به ازای هر ۱۰ هزار نفر بالای ۳۰ یا ۴۰ پزشک وجود دارد، به طور مثال در کشور سوئد این نسبت با ۵۴ پزشک برقرار است. همچنین دکتر شمالی ذکر کرد که با توجه به سند چشم انداز ۱۴۰۴، ما در کشورهای منطقه از آخر ششم هستیم؛ در حالی که در سال ۱۴۰۴ ما باید رتبه اول منطقه در سرانه پزشک باشیم. ولی حتی با وجود این مستندات نیز اقدامی برای حل این مسئله صورت نگرفته است.
بعد از نمایان شدن نشانهها و عوارض کمبود پزشک، مانند مثالهایی که زده شد و یا مشکلات پیش آمده برای کادر درمان در زمان شیوع کرونا که ناشی از کمبود نیرو و شیفتهای طولانی بود، انتظار میرفت که تدبیری برای حل این مشکلات اندیشیده شود؛ ولی با وجود درخواست دانشجویان، پیگیری خبرنگاران و هشدار کارشناسان اقدامی صورت نگرفته است؛ در صورتی که پاندمی کرونا به همه ثابت کرد احتمال وقوع بحرانهای غیر قابل پیش بینی وجود دارد و همواره باید برای مقابله با آنها آماده بود. حتی جواب سوالات و پیگیریها نیز تکراری و نخ نما شده است. مثلا پاسخ به سوالات مربوط به هزینههای گزاف دندان پزشکی "گرانی مواد اولیه" و نبود پزشک در بسیاری از مناطق " لغو طرح توسط پزشکان" است. این دست سوال و جوابها به گونهای تکرار میشوند که گویی هیچ یک از مشکلات حوزهی درمان قابل حل نیستند و این مردم هستند که باید خود را با مشکلات و سختیهای درمان وفق دهند. اما حالا زمان آن رسیده که نهادهای نظارتی ببینند حل این مشکلات با منافع چه کسانی در تقابل است و این منافع چه چیزهایی هستند که نسبت به جان و مال و سلامت مردم ارجحیت دارند. همچنین باید در نظر داشت با توجه به زمان بر بودن پروسهی تربیت پزشک و بالا رفتن سن جمعیت کشور، گذشت هر سال بسیار ارزشمند است پس اقدامات جهت اصلاح مشکلات و رفع موانع باید هرچه زودتر انجام شوند.