به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، چند روزی است که خبر بیماری و بی حالی اردوغان، بر روند رقابتهای انتخاباتی و فضای سیاسی پرهیجان ترکیه اثر گذاشته است.
رجب طیب اردوغان رهبر آکپارتی یا حزب عدالت و توسعه، میخواهد یک بار دیگر رئیس جمهور شود و در این مسیر، از هر ابزار تبلیغاتی کوچک و بزرگی بهره میگیرد. اما نظرسنجیهای میدانی، حاکی از این است احتمال شکست اردوغان، قوت گرفته است.
دویدنها و سخنرانیهای متعدد و استرس و فشار روحی، جسم رئیس جمهور ۶۹ ساله ترکیه را خسته و ناتوان کرده است. او دیروز در مراسم افتتاح نخستین واحد از ۴ واحد نیروگاه هستهای آک کویو، سخنرانی کوتاهی داشت که برخلاف خطابههای پیشین او، نشانهای از هیجان و قدرت در آن دیده نمیشد. او به خوبی بر کاهش محبویت خود و حزب متبوعش واقف است و میداند که همین حالا، با رقیب اصلی خود، یک فاصله معنی دار پیدا کرده و کمال کلیچدار اوغلو با یک فاصله ۵ درصدی جلو افتاده و در حال سبقت گرفتن است.
طاها آک یول از تحلیلگران برجسته ترکیه، امروز در ستون تحلیل خود به بررسی نقش اردوغان در دوران ۲۱ ساله زمامداری حزب عدالت و توسعه پرداخته و به نکات مهمی اشاره کرده است. او معتقد است که اردوغان در طول دوران حکمرانی خود و به ویژه در ۱۰ سال نخست زمامداری آکپارتی، اقدامات مثبت فراوانی انجام داد، اما در دهه دوم، مرتکب دو خطای بزرگ شد.
دهه اول زمامداری حزب عدالت و توسعه یعنی سالیان ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ میلادی، دوران شکوفایی بود و کشور، با اصلاحات و توسعه اقتصادی پیش رفت. اما در دهه دوم، شاهد وضعیت دیگری بودیم. ما در ۱۰ سال گذشته و به ویژه پس از تغییر نظام سیاسی ترکیه از پارلمانی به ریاستی، شاهد دو سوء استفاده عظیم و اثرگذار بوده و هستیم:
الف) سوء استفاده از بودجه و منابع عمومی کشور برای سیاست و اهداف انتخاباتی دولت و حزب حاکم.
ب) سوء استفاده از دین و قدرت.
زندگی ما به طور مستقیم تحت تاثیر خطاهای آکپارتی قرار گرفته و درآمد سرانه ملی ما که در سال ۲۰۱۳ میلادی به ۱۲ هزار ۵۰۰ دلار افزایش یافته بود، پس از تاسیس نظام ریاستی به ۸ هزار دلار کاهش یافت و در نهایت در سال ۲۰۲۲ با زحمت فراوان به ۱۰ هزار دلار رسید! یعنی هنوز هم از در آمد سال ۲۰۱۳ عقب هستیم.
مدیریت دولتی و نهادها آن قدر با سوء تدبیر و ناتوانی اداره شده اند که چیزی به نام شایسته سالاری بر جای نمانده و محوریت سیاستهای پوپولیستی و عوامفریبانه عملاً تبدیل به یک ساختار قدرتمند شده است. در چنین شرایطی است که اردوغان جرات نمیکند، رقم خوشبینانهای اعلام کند و برای سال ۲۰۲۸ میلادی، وعده سرانه ۱۶ هزار دلاری داده است.
این در حالی است که اردوغان در سال ۲۰۰۲ میلادی، یک اقتصاد قوام یافته و ترمیم شده را از کمال درویش تحویل گرفت که بحران را پشت سر نهاده و در ریل توسعه قرار گرفته بود. بنابراین، اگر اردوغان و حزب او، کارشان را به درستی انجام میدادند، باید در همین سال ۲۰۲۳ میلادی، درآمد سرانه را ۲۵ هزار دلار میرساند. اما دریغا که حتی نصف این رقم را نیز به دست نیاورده ایم و شاهد یک شکست اقتصادی آشکار هستیم.
یک ضرب المثل ترکی داریم که میگوید: «دیدن یک مصیبت، از شنیدن هزار نصیحت اثرگذارتر است». دولتها میآیند و میروند... من معتقدم که لازم است به جای سخنرانیهای آتشین و شعار و سوء استفاده و پدید آوردن فضاهای حماسی و هیجانی، تلاش کنیم که اولاً از مصایبی که بر سرمان آمده درس عبرت بگیریم. دوم این که ذهنیت اقتصادی مدرن شکل بگیرد.
اگر به خاطر داشته باشید، اصلاحات سال ۲۰۰۱ تحت مدیریت فنی و اجرایی کمال درویش شامل ۱۵ فصل بود. یکی از آنها تاکید مکرر بر ضرورت استقلال بانک مرکزی بود. یعنی به طور آشکار اعلام شد که لازم نیست بانک مرکزی در تعیین سیاستهای پولی و مالی، دنباله رو دولت باشد. بلکه لازم است بر اساس قوانین علم اقتصاد تصمیم بگیرد و اجرا کند.
برای آن که به روشنی بفهمیم که استقلال بانک مرکزی تا چه اندازه اهمیت دارد، این نکته تاریخی مهم را به یادتان میآورم که وقتی بانک مرکزی مستقل باشد، دولت نمیتواند و اجازه ندارد برای پیروزی حزبی و انتخاباتی خود، حتی ۱ لیره از صندوق دولت بردارد!
خبر روزنامه حریت در سال ۲۰۰۱ میلادی و ۱ سال قبل از به قدرت رسیدن دولت اردوغان، از این حکایت میکند که بر اساس اصل استقلال بانک مرکزی، هر حزبی ولو حزب حاکم، برای امور انتخاباتی و تبلیغاتی، فقط و فقط از صندوق حزبی و شخصی خودش پول برداشت میکند و قرار نیست هزینههای سنگین کمپین انتخاباتی حزب حاکم، از جیب مردم پرداخت شود! میبینید استقلال بانک مرکزی چقدر مهم است؟!.
مزایای بزرگی که بانک مرکزی مستقل در دراز مدت برای کشور به همراه خواهد داشت برای میلیونها شهروند نیازمند معیشت روزانه چه معنایی دارد؟! اما متاسفانه، شاهد وضعیتی هستیم که سیاستمدار هنوز هم سوء استفاده میکند و پول کمپین، از جیب ملت میرود.
اردوغان از سال ۲۰۱۴ فشار زیادی به بانک مرکزی وارد کرد تا کاری کند که رئیس بانک، به تمامی از شخص رئیس جمهور حرف شنوی داشته باشد. اردوغان آن قدر رئیس عوض کرد و لجاجت کرد تا نهایتاً چاره کار را در تهدید و ارعاب دید و در سخنرانی ۲۷ فوریه ۲۰۱۵ میلادی، عملاً بانک مرکزی را به خیانت و کشور فروشی متهم کرد. چرا؟ چون حاضر نبود سیاست و تصمیم بانک مرکزی در تعیین سود سپردهها را قبول کند و برای کسب رای و حمایت هواداران، بدون هیچ قانون و قاعدهای سود سپرده و سود تسهیلات را پایین آورد و بانکها و اقتصاد کشور را در وضعیت بسیار دشوار قرار داد.
علی باباجان و مهمت شمشک، با این اقدامات اردوغان مخالف بودند و با تمام توان، از ضرورت استقلال بانک مرکزی دفاع کردند. اما حریف اردوغان نشدند و او به راحتی با یک بخشنامه در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۸ کاری کرد که استقلال از بانک مرکزی رخت بربست و این نهاد مهم، به حیاط خلوت شخص رئیس جمهور تبدیل شد. نتیجه و پیامد آن چه بود؟ بگذارید خلاصه کنم. پیامدها از این قرار است: بودجههای متورم، کسری بی سابقه در تجارت خارجی، تاسیس فرودگاههای بلا استفاده و بدون توجیه در شهرستانهای دور با نیت پیروزی حزب حاکم، سیاستهای عوامفریبانه و تورم و بدهیهای سنگین.
در همین دوران، بانک مرکزی دو برابر میانگین ۱۰ سال گذشته اسکناس چاپ کرده است، حجم انتشار گازهای گلخانهای تنها در عرض یک سال ۲.۵ برابر شده و ۱ دلار آمریکا از ۷ لیره به ۲۱ لیره رسیده است!
بدون شک، بعد از انتخابات افزایش قیمتهای جدید پیش روی ما خواهد آمد. این چیزی است که من به آن میگویم سوء استفاده از اعتبارات و منابع عمومی! از مجموع این تجربیات، ما باید به عنوان یک ملت، این را بیاموزیم: دولت مدرن، حکومتی برخاسته از قوانین و نهادهاست. نه دولت شاهان و سلاطین!
در ۱۰ سال دوم زمامداری آکپارتی، سوء استفاده از دین، به اوج رسیده است. کار به جایی رسید که رئیس جمهور اردوغان در حیاط مسجد کبود در استانبول، تبلیغات حزبی کرد! چنین چیزی در تاریخ ما دیده نشده و سابقه نداشته است.
وی گفت: کلید خروج از بحران استفاده از راهکار دینی در علم اقتصاد است و این همان چیزی است که من و همکارانم به دنبالش هستیم. چه شد به یک باره اردوغان باز هم از ارزشهای اسلامی حرف زد؟ چرا وقتی که با غربیها معامله میکند و سرمایه گذار خارجی به کشور میآید، چنین ادعاهایی مطرح نمیکند؟ مثلاً در ۳ دسامبر ۲۰۰۴ میلادی گفت: «اجازه دهید به وضوح بر این واقعیت تأکید کنم که ما اختلاط دین و سیاست را درست نمیدانیم و اجازه نمیدهیم دین در سیاست دخالت کند. ما مسلمان دموکرات نیستیم، ما دموکراتهای محافظه کار هستیم».
سخنان وزیر دادگستری کابینه اردوغان درباره انتخابات پیش رو، علامت و نشانه مهمی درباره دوقطبی بزرگ و ذهنیت دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه است.
بکر بوزداغ وزیر دادگستری گفته است: «ما در این انتخابات، شاهد رقابت دو جریان هستیم. یک جریان سیاسی که بطری شامپاین را باز میکند و به دنبال مستی و سرخوشی است. جریان دومی که سجاده دستش است و پیشانی شکر و عبودیت بر زمین میگذارد تا یک بار دیگر، توفیق خدمت به مردم را به دست آورد».
بوزداغ، به همین سادگی، به دین و ایمان میلیونها رای دهنده و هوادار احزاب مخالف حمله کرده و همه را الکلی میداند! البته جهت اطلاع جناب وزیر، در میان مقامات برتر حزب عدالت و توسعه و هواداران آنها نیز، شامیاین نوشها کم نیستند!
جالب است که وزیر دادگستری، به جای این که کارهای روتین خودش را انجام دهد، دنبال نظریه پردازی حزبی و دینی رفته و با عملکرد ضعیف خود، کاری کرده که جایگاه ترکیه در میان دستگاههای قضایی جهان به رتبه ۱۱۱ سقوط کند!
در عین حال، سهم ترکیه در اقتصاد جهان، به همان میزان ناچیزی رسیده که در سال ۱۹۸۰ میلادی شاهد بودیم. این یک پسرفت عظیم است و نظیر و مانندی ندارد. این در حالی است که، اما تنها راه توسعه یافتگی، بها دادن به ذهنیت علمی برای حل مشکلات، بها دادن به آزادی در عرصه ارزشها و تقویت فرهنگ زیست مسالمت آمیز است.