به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ سیدعبدالرسول علم الهدی در رابطه با مسئله مندی حجاب در عالم زندگی نمایشی میگوید: با فراگیری رسانههای الکترونیک و تصویری، تجربه انسان، بسیار بیشتر از گذشته بصری و دیداری شده و میتوان گفت که افراد درجوامع کنونی در فرهنگ دیداری زندگی میکنند که امتداد ارتباطات ایشان را میسازد و تمدن دیگری نسبت به گذشته پدیدار کرده؛ برای همین اگر قبل از این گفتار و کلمه معیار برتری انسانها در ارتباط قرار داشته، اکنون بازنماییهای بصری موجب ساخت جهانی در زندگی انسان شده است. جهانی که اصالتها و معیارها و هویتها را در جریان تماشا کردن، معنا میکند.
برای همین مدعی اند که جوامع معاصر تبدیل به «جامعه نمایش» شده است یعنی همه تلاش میکنند در نمایش دادن ها، ربطهای خود را تنظیم و هویت یابی کنند. استدلال میکنند که تکنولوژیهای تصویرساز جدید همچون سینما و تلویزیون و اینترنت، ماشین بصری ارتباطات انسانی شده که همه ما در آن گیر افتادهایم. شاید از اینجا به بعد، مدرنیته بینایی محور است. یعنی آنچه که دیده میشود معنا هم میسازد و تفکر هم در امتداد، دیدنها و نمایش دادنها شکل میگیرد، برای همین بدن اهمیت پیدا میکند.
بدن نقش واسطی را بین مصرف و هویت فرد ایفا میکند و به مکان اصلی نمایش تفاوتها تبدیل شده است. فرهنگ مصرفی منابع و سرمایههای فرهنگی و نمادین بسیاری را برای مدسازی شخصی در اختیار افرادی قرار میدهد که بدن برای آنها اهمیت دارد. در این راستا بوردیو، هدف مدیریت بدن را بدست آوردن منزلت، تمایز و پایگاه اجتماعی میداند. در حقیقت، بدن به کالایی تبدیل شده که بعنوان سرمایه فرد به نمایش گذاشته میشود و از این طریق کسب هویت میکند. اقبال به اینستاگرام و جراحی زیبایی دو رفتار عمده این روزهای انسان مدرن در امتداد نمایشی شدن است.
رسانهای همچون اینستاگرام، بهترین موقعیت هویت یابی با مدیریت بدن و نمایش از خویشتن است. اینستاگرام بر اساس "مورد توجه بودن" یا "اصالت شهرت" با دو مکانیزم دنبال کردن و دنبال شدن یعنی چه کسانی را دنبال میکنم و چه کسانی من را دنبال میکنند، موجب بوجود آمدن هویتی به نام دنبال کننده میشود، که نشان از عمومی شدن امر شهرت دارد. برای همین عمده فعالیتهای کاربران در این بستر در قالب خودنگاری صورت گرفته که این ترجمان محدود به بعد جسمی از شخصیت و هویت انسانی، نهایتاً منتج به "تن نگاری" شده است، لذا موضوع «بدنمندی» و مطالعات بدن معطوف به نقش اینستاگرام در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است.
جراحی زیبایی بدن حتما میتواند دلایل پزشکی و سلامت داشته باشد، اما انگیزه کنشگر در همان عنوان زیبایی طلبی نهفته است. حتی رجوع چندباره به جراحی برای دستیابی به آن زیباشدن در نظر دیگران در راستای فرهنگ بصری برای «جذابیت» قابل توجیه است. حجاب، در میانه این فرهنگ بصری و اهمیت یافتن جذابیت موجب تعارض در زندگی امروز میشود. تکلیف کسانی که میخواهند با جذابیت پیش روند یا با مستوری و حجاب، مشخص است. اما آنها که نه میخواهند از حجاب دست بردارند و نه میتوانند ضد نمایشی شدن و بدن مندی عمل کنند، تبدیل به حجاب استایلهای اینستاگرام شده اند. محجبههای لاکچری یا چادریهای فانتزی نیز عناوینی است که مشخصه مسلمانهای مدرن این روزهای اینستاگرام شده است.
مسئله، اما وجود این پدیده نیست، بلکه تعارض حجاب در میانه مستوری و جذابیت است.
معنای برساخت شده از نشاط و پیشرفت و آزادی برای دختر امروز ایرانی، نمایش زیباییهای موی و روی و تفاخر در عکسها و موقعیتها در جلب نظر دیگران است، یا فضیلتها و خردمندیها و سودمندی برای دیگران و داشتههای درونی او؟! خانواده، معلمها و مربیان مدرسه، رسانه و گروه دوستان کدام یک از دو طرف این سوال را برای او تولید میکند؟ مسئله مندی حجاب در عالم نمایشی شده همینجا در یک سوال ساده بوجود میآید: هویت یابی با ظاهر یا باطن.
زندگی اینستاگرامی شده، نمیتواند حجاب را برای امروز جامعه توجیه کند، همانطور که زندگی فضیلت محور، نیازی به توجیه حجاب برای پوشش کلیشههای جنسیتی و حفظ کرامت زن ندارد. برای همین وقتی از فرهنگ حجاب و معناسازی آن بحث میشود، باید به عالم زندگی نمایشی شده مخاطب هم توجه کرد. عالمی که هویت آن در تن نمایی و نمایشها و دیدن هاست و نمیتواند حجاب را قبول کند. در این میان، شاید تقویت تفکر انتقادی نسبت به این عالم نمایشی شده، مقدمه و راهکار اساسی برون رفت از این هزارتوی فرهنگ بصری باشد تا پذیرش حجاب و ظهور کرامتها و فضیلتها آسان شود.