نشست نقد و بررسی بندهای سیاستی برنامه هفتم با حضور مجتبی نامخواه، مسعود براتی، سجاد پادام، مرتضی فیروزآبادی، حسن حسنخانی، علیرضا رضاپور در حسینیه هنر برگزار شد.
در این برنامه حسن حسنخانی پژوهشگر اقتصادی با اشاره به نکات مثبت برنامه هفتم توسعه گفت: این برنامه در نسبت با برنامههای قبلی از یک بلوغ نسبی برخوردار شده و علت آن هم این است که جامعه در برخورد با چالشهای مختلف در طول زمان به این بلوغ رسیده است.
وی افزود: منظور از تدوین برنامه نوشتن آرزو نیست بلکه در برنامه باید مشکلات و مسائل را پیشبینی کنیم و در جهت برطرف کردن آنها برنامه ریزی کنیم و ابزار آن را طراحی کنیم. از این منظر برنامه هفتم نسبت به برنامه ششم پیشرفت خیلی خوبی داشته است.
حسنخانی در خصوص موضوع سیاستهای ارزی در برنامه هفتم توسعه گفت: این برنامه در حوزه سیاست ارزی بسیار گزیده و مختصر صحبت کرده است. در کشور ما ذینفعانی وجود دارند که در برخی موارد هیچ مرجعی برای حل اختلاف میان آنها وجود ندارد و این یک شلختگی سیاستی است.
در برنامه هفتم خبری از نحوه تعامل با غرب و شرق نیست
مسعود براتی، کارشناسی مسائل تحریم در ابتدا به تعریف و تبیین دیپلماسی اقتصادی پرداخت و گفت: ما به واسطه اقتصاد نفتی و پول زیادی که داشتیم پیش از این به دنبال دیپلماسی اقتصادی نبودهایم اما پس از تحریم موضوع دیپلماسی اقتصادی برایمان پراهمیت شد.
دیپلماسی اقتصادی یعنی مجموعهای از برنامه ریزیها و اقداماتی که کمک میکنند فرصتها و ظرفیتهای برون مرزی خود را بشناسیم و از سوی دیگر تهدیدها را نیز شناسایی کنیم. این دیپلماسی اقتصادی باید ذیل یک نظریه قابل قبول و مبتنی بر واقعیات باشد. در غیر این صورت قدرت تشخیص ندارد. در توسعه میبایست توازن میان ارتباط با غرب و شرق داشته باشیم اما تجربه نشان داده که با غرب نمیتوانیم توسعه روابط داشته باشیم؛ بنابراین انتظار میرفت در برنامه هفتم توسعه این موضوع تعیین تکلیف شود که نشده و هیچ سمت سو مشخصی ندارد.
وی افزود: در برنامه هفتم هیچ برنامهای برای تحول بدنه نیروی انسانی دستگاه دیپلماسی ذکر نشده است.
براتی ادامه داد: در برنامه هفتم توسعه یکسری هدف گذاری برای تعاملات خارجی وجود دارد. مثل ماده ۱۰ سیاست کلی که یکی از نقاط مثبت این برنامه هست. در بخش دیپلماسی اقتصادی نیز باید شفافتر این موضوع مورد توجه قرار گیرد چراکه برنامه در جایگاه گفتگوی صرف نیست و باید تصمیمگیری کند ولی این اتفاق در برنامه هفتم توسعه رخ نداده است.
بدون تکلیف ماندن مسائل بر زمین مانده در برنامه هفتم
در ادامه مرتضی فیروز آبادی معاون اشتغالزایی کمیته امداد امام خمینی (ره) اظهارات خود را با بیان این نکته آغاز کرد که مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاستهای کلی تاکید بر حذف عنوان توسعه از این برنامه داشتند اما همچنان این کار انجام نشده است.
معاون اشتغالزایی کمیته امداد گفت: مهمترین چالشی که برنامهها در کشور دارند، ضمانت اجرای آنهاست. بسیاری از مفاد برنامه ششم توسعه بوده که اجرایی نشده است. ابتدا لازم است آسیب شناسی کنیم سپس برنامه جدید بنویسیم.
فیروزآبادی درباره موضوع اشتغال نیز افزود: در حوزه اشتغال دو مسئله بزرگ در نظام اجرایی کشور وجود دارد. نخست تداخل شدید دستگاهها و نهادها با یکدیگر هست. مثلا در موضوع اشتغال در دولت چهار دستگاه نقش آفرینی جدی دارند و در بدنه حاکمیت هم چند نهاد در این باره فعال هستند. این تکثر نهادی در برنامه هفتم توسعه هم وجود دارد و جزو نقاط ضعف این برنامه است.
وی افزود: بسیاری از مطالب در کشور بلاتکلیف میماند و تصمیمات صریحی گرفته نمیشود. تصور ما بر این بود که این برنامه در برخی از حوزهها تعیین تکلیف کند که این اتفاق رقم نخورده است. به عنوان نمونه در بند الف ماده ۶ حوزه اشتغال، سازمان برنامه و بودجه تکلیفی برای خود نوشته که صلاحیت سازمان را مورد سنجش قرار دهد که آیا میتوانند در حوزه اشتغال فعالیتی داشته باشند یا خیر. یعنی یک سازمان دیگر به وزارت تعاون به عنوان سازمان محوری در حوزه اشتغال اضافه میشود که هماهنگی و تفاوت سیاستگذاری اینها تعارض ایجاد میکند. این صورت مسئله مهمی است.
کلی گویی در لایحه برنامه هفتم توسعه
علیرضا رضاپور، کارشناس مسائل کشاورزی گفت: اول لازم است ببینیم این برنامه چرا باید نوشته شود؛ زیرا برنامههای قبلی اصلا به آن نقاط هدفی که میخواستند نرسیدند که ما بخواهیم برنامهی بعدی تعریف کنیم.
وی افزود: بسیاری از بخشهای کشاورزی در این برنامه نادیده گرفته شده و حتی افرادی در وزارت جهاد و کشاورزی گفتند که سازمان برنامه و بودجه اصلا از این وزارتخانه مشورت نگرفته است.
رضاپور درباره امنیت غذایی و توانایی کشور در این حوزه بیان داشت: وقتی از عبارت امنیت غذایی استفاده میشود، پایه اصلی آن مسئله آب هست که بسیاری از افراد با بهانه کردن کمبود آب، عدم توانایی تامین غذایی و در پی آن عدم خوداتکایی را بهانه میکنند تا جلوی افزایش جمعیت را بگیرند؛ در حالی که در حال حاضر آب لازم برای تامین غذایی دو میلیارد نفر در ایران موجود است. اما شما مسئله آب را در این برنامه مشاهده نمیکنید. وعلی رغم شعار اصلی این دولت که اقتصاد مردم پایه است، اصلا در خصوص کشاورزی به این مسئله توجه صورت نگرفته است. کشاورزی یکی از اصلیترین بخشهای اقتصاد مردم پایه است. همچنین کلمات به کار برده شده در این لایحه کلی است و به آنها دقت نشده که نمونه آن به کار بردن واژه اساسی به جای واژه راهبردی در این برنامه است.
حوزه زنان و خانواده در برنامههای توسعه نادیده گرفته شده است
مجتبی نامخواه، کارشناسی حوزه تامین اجتماعی مهمان بعدی این برنامه بود که اظهار داشت: در حوزه زنان و خانواده هیچ اتفاق مثبتی در دلتهای مختلف رخ نداده است.
فارغ از دولتها با نهاد دولتی مواجه هستیم که هیچ تعهدی را نمیپذیرد و اگر به او تذکر داده نشود، به دنبال ایده رفاهی و حمایتی نیست.
نامخواه گفت: در نسخه غیر رسمی برنامه هفتم که تدوین دولت قبل بود و منتشر شد، اساسا ایده نظام جامع تامین اجتماعی وجود نداشت. در صورتی که در برنامه ششم عدم پرداخت یعنی تخلف قطعی و آشکار.
وی در پایان گفت: برنامه هفتم توسعه به نحوی از سر باز کردن مسئولیت به نظر میرسد. در مواجهه با چنین رویکردی از دولت، کنشگر اجتماعی نباید برنامه جدیدی تجویز کند و با بازی کردن با الفاظ حجم برنامه را بیشتر کند بلکه باید مقابل این روحیهی سلب مسئولیت از خود بایستد و برای آن راهکار بیاندیشد. در هر صورت بحث تامین اجتماعی در برنامه هفتم از برنامه ششم ضعیفتر است.
برنامه هفتم توسعه برای انجان نشدن تدوین شده است
آخرین مهمان این برنامه سید سجاد پادام مدیرکل سابق بیمههای اجتماعی وزارت کار بود که در ارتباط با مسائل مربوط به بیمه و صندوق بازنشستگی در لایحه برنامه هفتم توسعه گفت: نظام سیاسی و اداری ما به گونهای شکل گرفته که گروههایی که توانایی اعمال نفوذ و فشار بر سیاستگذار را داشته باشند، این فشار را بر او اعمال میکنند و منابع رفاهی را منحرف میکنند. در فصل رفاه بودجه که نگاه کنید، هفتاد درصد بودجه رفاهی به سمت صندوقهای بازنشستگی میرود، در صورتی که این بوجه باید صرف مسائل اصلیتر رفاهی مثل آموزش و بهداشت مناطق محروم شود زیرا قوانین بازنشستگی ما توسط ذینفعان اعمال نفوذ شده به طوری که ما در بازنشسته کردن مردم، هشت سال با دنیا اختلاف داریم و سرعت بازنشسته شدن در کشور ما زیاد است. یعنی به ازای هر ۳ نفری که کار میکنند، یک نفر بازنشسته میشود، اما این عدد باید ۶ باشد. این سرعت زیاد بازنشستگی باعث انحراف منابع رفاهی کشور میشود.
وی افزود: برنامه هفتم نسبت به برنامههای قبلی تلاش کرده تا اصلاح نظامهای بازنشستگی را اعمال کند، اما بسیار بد اینکار را کرده است. درد ما در قوانین نظام بازنشستگی این است که مردم ۸ تا ۱۰ سال زودتر بازنشسته میشوند و این باعث میشود که ناترازی مالی در نظام بازنشستگی به بار بیاید. علت این شلختگی قوانین و این تحت نفوذ بودن سیاسیون این است که در همه جای دنیا تنظیمگر نهاد بیمهای وجود دارد، اما در ایران این نهاد وجود ندارد. بنابراین باید به جای این اصلاحات درون برنامه، نهاد تنظیمگری تعریف میشد که این وظایف را انجام میداد. وظایفی مثل بررسی بودجه سالانه صندوق ها، هماهنگی میان سن بازنشستگی و امید به زندگی و یا ساماندهی وضعیت مالی صندوقها از نظر سن و سال بازنشستگی و غیره. علت آن هم این است که متن این برنامه توسط افراد غیر متخصص نوشته شده، اما نهاد تنظیم گر کار تخصصی انجام میدهد.
وی در پایان این مراسم گفت: این برنامه برای انجام نشدن نوشته شده است. وقتی برنامهای نوشته میشود، باید در آن به تعهدات اجتماعی پایبند بود یا اینکه حداکثر شمولیت آن در نظر گرفته شود. به عنوان مثال کف سن بازنشستگی را بدون هرگونه تبصره ای، ۵۰ سال در نظر گرفتهاند؛ در صورتی که اگر کسی مثلا در ۱۸ سالگی وارد مشاغل سخت شده باشد و باید در ۳۸ سالگی بازنشسته شود، حال به یکباره به او گفته میشود که باید ۱۲ سال دیگر نیز کار کنی؛ این عملا انجام نشدنی است.