به گزارش خبرنگار استانها خبرگزاری دانشجو، ریحانه محمدی؛ اصفهان یک جوری است که در آن حس غربت نداری، این را هرکسی که یک بار به آن جا سفر کرده باشد تایید میکند؛ حس تعلق داری انگار که خانهی خودت باشد روی پل خواجو میایستم صدای آب در گوشهایم میپیچد، حرکتش را زیر پاهایم حس میکنم، با هر نسیم کوتاه صورتم خنک میشود؛ صدای همهمه را دوست ندارم، اما شلوغی این جا فرق میکند، شوق چشمان بچهها، صدای مرد دستفروش، لبخند رضایت پدرها و صدای آواز سنتی یک پیرمرد چند دالان آن طرفتر همه اینها که جمع میشود روی هم انگار زندگی را درونت هل داده باشند... با صدای پیرمرد به خودم میآیم، بابا جان چای میخوری؟ -شما مگه الان آواز...؟ چی بابا؟ سردرگمی و ترس خودش را به زور در دلم جا میکند، انگار که کسی ابرهای روی سرم را پاک میکند و واقعیت را به صورتم میکوبد، دیگر صدای آب را نمیشنوم، به جز مردی که با غیظ ناخن هایش را به دیوار میکشد و خیره به زاینده رود مانده دیگر کسی نیست. زاینده رود غریب افتاده است و یک قطره آب هم دیگر روی پل مارنان نیست...
زاینده رود حال خوبی ندارد، مادریست که سالهاست به کما رفته، اما فرزندانش هنوز به حیات او امید دارند. حرف از زاینده رود که به میان میآید اولین چیزی که ذهن انسان به سمت آن میرود خشکی این رود است پر بیراه هم نیست، همین خشکی علت بسیاری از معضلات و مشکلات در اصفهان است.
زاینده رود که آب نداشته باشد شاهد افزایش آلاینده ها، مشکلات زیست محیطی و از بین رفتن بافت تاریخی شهر توسط فرونشستهای متعدد خواهیم بود، اما مسئله خیلی بزرگتر از این حرفهاست چرا که بسیاری از شهرها از جمله یزد و کرمان و کاشان حیاتشان وابسته به این جریان است جریانی که خود نیمه جان است و جز وعدههای همیشگی اقدام جدی برای احیا آن صورت نمیگیرد، ای کاش به همین جا ختم میشد، اما نه تنها احیا و تامین منابع آب صورت نمیگیرد بلکه بارگذاریهای غیر اصولی و سنگینی هم به آن تحمیل میشود از جمله بارگذاریهایی که به رغم بسیاری از کارشناسان بارگذاری جدیدی هست میتوان به پروژه بن بروجن اشاره کرد که به تازگی توسط رئیس جمهور افتتاح شده است یک پروژه انتقال آب که به نظر بسیاری از کارشناسان در برخی از موارد آن ابهامات قانونی وجود دارد.
یزدیان، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو به توضیح پروژه بن بروجن پرداخت و گفت: ما منکر نیازهای استان بالا دست مخصوصا تامین نیازهای شربش نیستیم، اما به نظر میرسد از حوزه کارون امکان تامین نیازهای این استان از لحاظ فنی بهتر وجود داشته است، چون منطقه بن بروجن در حوزه آبریز کارون قرار دارد و از حوزه کارون امکان انتقال وجود داشته است، متاسفانه علاوه بر خلاف قانونی که اتفاق افتاده است ما شاهد یک بد سلیقگی فنی هستیم، بهتر بود از همان حوزه کارون انتقال آب صورت میگرفت که انتقال بین حوزهای هم رخ ندهد. به نظر میرسد بحث مسائل اجتماعی هم رعایت نشده است، دستگاههای امنیتی بارها تاکید کرده بودند که اجرای این طرح موجب تنشهای اجتماعی میشود و توصیه کرده بودند همزمان با پروژه بهشت آباد اجرا شود که متاسفانه این اتفاق نیفتاد، بسیاری از این اتفاقات موجب اعتراضهای کارشناسی و اجتماعی مردم اصفهان در پروژه بن بروجن شده است.
زاینده رود را میتوان از گروه رودخانههای تمدن ساز دانست حیات و پویایی هر تمدن و شهری به آب بستگی دارد، خشکی زاینده رود که جزو یکی از مهمترین و پرآبترین رودهای ایران بوده است یک مسئله بسیار جدی است و باید از عادی شدن این مسئله جلوگیری کرد، یکی از دلایل افزایش آلودگی هوا و افزایش دمای شهر خشکی همین رود است؛ کاهش شدید میزان آب در رودخانه ها، تالابها و دریاچهها موجب افت سطح ایستایی، خشک شدن قناتها و چشمهها میگردد که همین امر باعث برداشت بی رویه از آبهای زیر زمینیست که نتیجهای جز فرونشست در اصفهان ندارد، خشکی زاینده رود موجب شده است که ردپای ترک روی برخی از آثار تاریخی مثل گنبد مسجد حکیم، مسجدسید، مسجد عتیق، سیوسهپل، دربامام، حمام و مسجد علیقلیآقا و بقعه شهشهان و…دیده شود، فرونشست در اصفهان جدا از نابودی بافت تاریخی تهدیدی جدی برای شهروندان نیز محسوب میشود. احمدرضا لاهیجان زاده مدیر کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان در این باره میگوید: ۲۹ دشت از ۳۵ دشت مطالعاتی اصفهان در شرایط بحرانی فرونشست با نرخ حدودا ۱۵ سانتی متر در سال است، چنان چه جریان حداقلی زاینده رود برقرار نباشد این میزان به نیم متر در سال ۱۴۱۰ خواهد رسید و بسیار زودتر از آنچه فکرش را بکنیم باید شهر را تخلیه کرد.
یزدیان کارشناس مسائل آب درگفتگو با دانشجو درباره تاثیرات زیست محیطی خشکی زاینده رود میگوید: در هیچ کجای ایران فرونشست از دشتها به محدوده مسکونی نرسیده است به جز اصفهان که با خطر جدی در سطح شهر رو به رو هستیم؛ یکی از راهکارهای اصلی آن این است که به تداوم جریان در زاینده رود به طور جدی تصمیم گیرندگان فکر کنند و همچنین در طرحهای انتقال آب تسریعی شود و در کنترل مصرف و برداشتهای بیرویه گامهای موثری بردارند.
نتایج تحقیقات نشان میدهد بحران آب در ایران خصوصا در مورد رودخانه زاینده رود در کنار سایر عوامل، ناشی از عدم مدیریت آب و بی توجهی به نقش حکمرانی آب است. از مولفههای حکمرانی خوب شفافیت، قانون گرایی و مشارکت ذینفعان است که این موارد در زاینده رود نیز قابل بررسی است، اولین اصل شفافیت است این که ذی نفعان هر حوضه و برداشتها مشخص باشد مسئله جدیای است یکی از چالشهای جدی ما در حوضه زاینده رود این است که با توجه به قانون توزیع عادلانه آب و این که قانون حقابههای حوضه را به رسمیت شناخته است باید در سالهای مختلف حقوق حقابه داران رعایت میشده است که متاسفانه نشده است همچنین در قانون پیش بینی شده است که اگر به دلیل افزایش مصرف شرب و یا نیاز ضروری مجبور به برداشت از آب حقابه دارها شدیم باید با آنها مذاکره کرده و رضایتشان را به دست میآوردیم که متاسفانه این هم انجام نشده است.
حامد یزدیان، کارشناس مسائل آب در گفتگو با دانشجو: قانونهای موجود در حوضه زاینده رود رعایت نشده است، آن چه که به عنوان برداشتهای غیر مجاز تلقی میشود و یا آن چه که وزارت نیرو متاسفانه در دهههای گذشته بدون تامین منابع مصارفی را تعهد کرده و یا به تعبیری آب را فروخته است بدون این که منبعش تامین شود اینها همگی نشان دهنده آن است که دومین مولفه که از اصلیترین مولفهها در حکمرانی آب است یعنی پایبندی به قوانین حوضه رعایت نشده است همچنین ساختارها در حکمرانی و مدیریت آب در کشور به نحوی است که ذینفعان مختلف در حوضه آبریز در تصمیم گیریها نقش موثری ندارند و این هم یک چالش جدی در حوضه زاینده رود است، آن چه که شورای عالی آب برای نقش نمایندگان کشاورزان در تصمیم گیری تصویب کرده است یک اقلیتی است و رای آنها اهمیت بسیار کمی دارد و تصمیمهای اصلی را حاکمیت و دولتمردان میگیردند، طبق تجربه سپردن کارها به دست مردم در چنین شرایطی که خودشان ذینفع هستند تعاملات را افزایش داده و باعث روند بهتر کار میشود که متاسفانه در کشور ما اتفاق نیوفتاده است.
به هرکدام یک از مسئولین که در جریان احیاء زاینده رود نقش دارند از وضعیت کنونی آن بگویید ابراز نگرانی کرده و تا مرز اشک ریختن هم خواهند رفت، اما مسئله آن جاست که زاینده رود با اشک پر نمیشود و نیازمند راه حل و اقدامات جدی است. نباید طوری بشود که خشکی این رود مانند سایر خشکسالیهای به وجود آمده در سطح کشور که محصول بی تدبیریها و بی توجهیها و نامدیریت بوده است عادی شود و از زاینده رود و دوران پر آبی آن تحت عنوان خاطره در نِشستها یاد شود. این که گفته میشود احیا زاینده رود یک نیاز زیست محیطی است صرفا منظور زیبایی شهر با جریان آب نیست بلکه نگرانی اصلی ما قابل سکونت بودن و حیات اصفهان و سایر شهرهایی که آب شربشان از حوضه زاینده رود تامین میشود است، زاینده رود هویت یک تمدن است برای حفظ این تمدن باید به احیای آن به معنای دائمی بودن جریان در زاینده رود بپردازیم و در این مسیر باید یک عزم ملی وجود داشته باشد.