
تنش آبی در حوضه آبریز زاینده رود / خشکسالی یا مدیریت ناکارآمد؛ عامل اصلی بحران کدام است؟
به گزارش گروه استانها خبرگزاری دانشجو، محمدحسین لک؛ حوضه آبریز زاینده رود در چندسال اخیر به دلیل کاهش نزولات جوی و اشتباهات سریالی مدیریتی چندین ساله در وضعیت بغرنجی به سر میبرد این در حالی است که آب کشاورزی، صنعتی و شرب سه استان نیمه خشک کشور یعنی اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری از این حوضه آبریز تامین میشود.
این وضعیت زاینده رود به چالشهای محلی و اجتماعی نیز دامن زده است، اگر زمان را به حدود چهارسال قبل ببریم مطالبات کشاورزان شرق اصفهان را به یاد میآوریم جایی ماهها مردم شرق اصفهان به همراه خانوادهشان اعتراضات مسالمت آمیزی را در خصوص مسئله آب داشتند، اما اکنون باید بگوییم وضعیت بدتر از سال ۱۴۰۰ است و بیلان منفی آب در سه استان حوضه زاینده رود به تنشهای اجتماعی را نیز افزایش داده است.
عامل بحران زاینده رود چیست؟
عواملی متنوعی از نظیر تغییرات اقلیمی، خشکسالی، مدیریت ناکارآمد، انتقال آب بین حوضهای و مهمتر از اینها عدم توجه به آمایش سرزمینی باعث بروز بحران در زاینده رود شده است.
در این میان نیز اقتصاد و معیشت مردم سه استان چهارمحال و بختیاری، یزد و اصفهان در گرو این آب قرار گرفته است؛ مردم چهارمحال و بختیاری معتقدند که، چون در بالادست حوضه آبریز قرار دارند نباید آب به استان اصفهان منتقل شود و تکمیل طرح آبرسانی بن-بروجن باید در دستورکار قرار بگیرد؛ اصفهانیها نیز از یک سو معتقدند پروژههایی مانند بن-بروجن بار اضافی بر زاینده رود خواهد بود و از سوی دیگر انتقال آب به یزد را چالشی برای کشاورزی استان میدانند؛ مردم یزد نیز به دلیل کمبود حدود ۳۶۰ میلیون مترمکعبی آب در سال آبی جاری نیازمند به انتقال آب از اصفهان هستند.
اما در این بین اتقاقی که شاهد آن هستیم این است که در چند روز اخیر تعدادی از کشاورزان شرق اصفهان خطوط انتقال آب به یزد را دچار آسیب کردند و انتقال آب به استان یزد با چالش مواجه شده است؛ این اقدام اوضاع را برای یزدیها بسیار سخت کرده است به طوری که استانداری یزد مدارس، ادارات و دانشگاههای این استان را به دلیل قطعی آب برای روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل اعلام کرده است.
ریشه اتفاقات اخیر
چالش آب بین استانهای مذکور اتفاقی نیست که امروز و دیروز افتاده باشد بلکه ایجاد این چالش حاصل تصمیمات غلط و توسعه نامتوازن بدون توجه به آمایش سرزمینی است.
از دهه ۴۰ توسعه صنایع آب بر در شهرهای کم آب این چالش را ایجاد کرد و بعدها نیز به جای انتقال صنایع به دریاها و توسعه دریامحور، این روند اشتباه ادامه پیدا کرد به طوری که دولتهای مختلف و نمایندگان مجلس افتتاح یا توسعه طرحهای صنعتی را افتخار خویش تلقی میکردند در صورتی که آب مورد نیاز برای این صنایع در نظر گرفته نشده بود حتی طرحهایی با هزینههای هنگفت مانند طرح انتقال آب از دریا نیز نتوانسته است مشکلات را حل کند کما اینکه بهره برداری از این طرحها نیز ممکن است خود به مشکل جدیدی تبدیل شود و فقط هزینه اضافی بر کشور تحمیل کند.
چه باید کرد؟
آنچه که از اتفاقات اخیر و بررسی بحران آب مشخص است؛ این بحران نتیجه رفتار و سوء مدیریت تاریخی حدود ۷۰ سال گذشته است که فشارهای طبیعی نظیر خشکسالی و تغییر اقلیمی و همچنین تعارضات بین استانی به این مسئله دامن زده است؛ در این میان فقدان یک طرح و برنامه ملی برای مدیریت این بحران مشخص است به طوری که در یک دولت بین دو استاندار اختلاف نظر جدی وجود دارد پس نیاز به ورود فوری نهادهای ملی مانند وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت کشور و حتی شخص رئیس جمهور به این مسئله بیش از پیش حس میشود.
تغییر رویکرد در زمینه توسعه پایدار به همراه مدیریت تقاضا و تامین پایدار منابع آب برای حل این چالش ضروری است و دولت باید با همکاری همه ذی نفعان و ذی مدخلان به سمت راه حلهای بلند مدت حرکت کند و نگاههای بی طرفانه و مبتنی بر مبانی علمی برای برون رفت از این بحران توسط قوای سه گانه و نهادهای مرتبط در دستورکار قرار گیرد.