گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - مبینا حسینیفرد؛ جمعه ۲۴ ژانویه ۲۰۲۴، دادگاه لاهه در یک تصمیم تاریخی، رژیم صهیونیستی را برای نخستین بار در محکمهای بینالمللی ملزم به پاسخگویی در رابطه با پدر جنایتها یعنی جنایت نسل کشی کرد. بیشک آن زمانی که کنوانسیون منع نسلکشی توسط رافائل لمکین، وکیل لهستانی یهودی تبار، در سال ۱۹۴۴ به منظور تعیین عنوانی برای اتفاقات ادعایی در هولوکاست پیشنهاد شد کسی گمان نمیکرد یک روز مدعیان قربانی نسل کشی، متهم ردیف اول این جنایت در رکن اصلی قضایی سازمان ملل متحد یعنی دیوان بینالمللی دادگستری باشند. اما چرخ روزگار به گونهای چرخید که امروز شاهد شکایت قربانی آپارتاید یعنی آفریقای جنوبی از تنها حکومت آپارتاید جهان امروز یعنی اسرائیل باشیم آن هم در رابطه با نقض کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی.
دیوان بین المللی دادگستری چه جایگاهی دارد؟
برای دانستن اهمیت رای صادره، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم؛ دیوان بین المللی دادگستری چه جایگاهی دارد؟ دیوان را باید رکن اصلی قضایی سازمان ملل متحد بدانیم. این دادگاه توسط منشور سازمان ملل متحد در ژوئن ۱۹۴۵ تأسیس شد و فعالیت خود را در آوریل ۱۹۴۶ آغاز کرد. دیوان متشکل از ۱۵ قاضی است که برای یک دوره ۹ ساله توسط مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد انتخاب میشوند. مقر دادگاه در کاخ صلح در لاهه (هلند) قرار دارد.
از لحاظ صلاحیت، دیوان دو نقش دارد: اول، حل و فصل اختلافات حقوقی که توسط دولتها به آن ارائه میشود؛ مطابق با حقوق بین الملل و دوم ارائه نظرات مشورتی در مورد مسائل حقوقی ارجاع شده توسط ارگانها و آژانسهای سازمان ملل متحد.
آنچه در رابطه با دعوای آفریقای جنوبی علیه اسرائیل حائز اهمیت است نقش ترافعی آن است، یعنی دیوان میتواند در صورت رضایت طرفین دعوا به حلوفصل اختلافات بپردازد. رای دیوان بینالمللی دادگستری در حال حاضر، الزام آوری لازم برای پایان جنگ را ندارد براساس ماده ۹۴ منشور، هر عضو سازمان ملل متحد، متعهد است در هر دعوایی که یکی از طرفین آن است از تصمیم دیوان تبعیت کند. همچنین هرگاه طرف دعوایی از انجام تعهداتی که بر حسب رأی دیوان برعهده او گذاشته شده است تخلف کند طرف دیگر میتواند به شورای امنیت رجوع نماید و شورای امنیت ممکن است در صورت ضرورت، توصیههایی کرده یا برای اجرای رأی دیوان تصمیم به اقداماتی بگیرد. در واقع، الزام آوری تبعیت از تصمیم دادگاه، وابسته به نظر شورای امنیتی است که با سازوکار منفعل کنندهای مانند حق وتو عمدتا تواناییاش را در تحقق صلح و امنیت جهانی از دست داده است. با اینحال این مسئله باعث نمیشود اهمیت و تاثیر سیاسی این رأی را که در کلام برخی سیاستمداران اقدامی تاریخی گفته شده نادیده بگیریم.
پروپاگاندای اسرائیلی شکست خورد
هنوز که هنوز است دروغهای اسرائیل در ده روز اول جنگ مانند کشتن ۴۰ کودک توسط حماس یا حمله به یک جشنواره موسیقی در نزدیکی «کیبوتص رعیم» مورد بحث برخی رسانهها است. حتی با وجود افشاگری روزنامه هاآرتص درباره دروغ بودن تعرض جنسی به زنان صهیونیست در جریان ۷ اکتبر، فشار پروپاگاندای اسرائیلی، برای مسئولان این روزنامه پرونده قضایی درست کرده است؛ پروندهای نه به دلیل نشر اکاذیب بلکه به واسطه بیان حقیقت در زمان نامناسب.
بیراه نیست اگر یکی از مهمترین دستاوردهای رای دادگاه لاهه را فارغ از میزان الزام آوری، سنگی بر شیشه غبارگرفته پروپاگاندای اسرائیلی بدانیم. دیوان به عنوان رکنی بینالمللی با وجهه قضایی خود این قدرت را دارد که افکار عمومی جهان را متوجه این مسئله کند که نه تنها مسلمانان و آزادیخواهان جهان که حتی سازوکارهای حقوقی غربی نیز (که از حامیان و موسسان رژیم نامشروع اسرائیل بودهاند) در قلب اروپا به این اطمینان رسیدهاند که «اسرائیل باید محاصره غزه را متوقف کند.» هرچند این دستور کافی نیست، اما باید آن را گامی رو به جلو بدانیم. مصطفی برغوثی، دبیرکل جنبش ابتکار ملی فلسطین نیز در رابطه با اهمیت این رأی گفت: «پذیرش پرونده نسلکشی رژیم صهیونیستی توسط دیوان عالی دادگستری بینالمللی، به معنای محاکمه "اسرائیل" به خاطر جنایاتش برای اولین بار است.»
«جوآن داناهیو»، رئیس دیوان بینالمللی دادگستری هنگام قرائت رای گفت: «آفریقای جنوبی طی جلساتی آنچه را در غزه رخ میدهد نقض کنوانسیون منع نسلکشی دانسته، با این حال دادگاه در حال حاضر درباره این پرسش که آیا اسرائیل تعهدات مربوط به این توافقنامه را نقض کرده است یا خیر حکمی صادر نخواهد کرد، اما درخواست اسرائیل برای کنار گذاشتن پرونده را رد میکند.» اهمیت این رای در بخش انتهایی عبارت پیشین مشخص است؛ رد درخواست اسرائیل برای کنار گذاشتن پرونده به این معناست که دادگاه لاهه حداقل در سطح اولیه، خود را صالح به رسیدگی در اینباره میداند.
دستاورد دوم؛ حماس، فلسطین است
براساس رای دادگاه لاهه؛ دولت اسرائیل متعهد است و باید از انجام موارد مصرح در ماده دوم کنوانسیون «منع و مجازات جنایت نسل کشی» خوددادری کند؛ این موارد عبارتند از: «کشتن اعضای آن گروه، صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی و یا روحی افراد آن گروه، قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیت زندگی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی به صورت کلی یا جزئی آن بشود و همچنین اقداماتی به منظور جلوگیری از توالد و تناسل.» در تمام این موارد مقصود از "آن گروه" آحاد مردم فلسطین به ویژه مردم غزه است در این رای هیچ تفکیکی بین حماس و دیگر فلسطینیان وجود ندارد.
یکی از ابزارهایی که اسرائیل بدان متوسل میشد تا اقدامات ضد انسانی خود را مشروع جلوه دهد تفکیک حماس از مردم غزه و فلسطین بود؛ به گونهای که جنایات خود را با عنوان دفاعی مشروع در برابر اقدامات حماس مطرح میکرد. همانطور که در بالا نیز اشاره شد و در سایر بندهای رأی صادر شده نیز مورد توجه قرار گرفته به هیچ عنوان تفکیکی بین حماس و فلسطین مطرح نشده و اقدامات اسرائیل علیه آحاد مردم فلسطین نفی شده است. تضمینخواهی از اسرائیل به منظور عدم انجام موارد مذکور در ماده دوم کنوانسیون منع نسلکشی، تعیین فرصت یکماهه به اسرائیل برای اتخاذ تدابیر لازم و ارائه گزارش دراینباره و همچنین رساندن کمکهای بشردوستانه به مردم فلسطین نشاندهندهی کنار گذاشتن این پیشفرض اشتباهی است که اسرائیل مدام در تلاش بود تا با این تمایز اقدامات خود را توجیه و آن را دستمایهای برای اقناع افکار عمومی قرار دهد.
البته نتانیاهو همچنان در واکنش به رای صادره دادگاه لاهه به این تمایز اشاره کرد و گفت: «جنگ ما در حال انجام است. اما علیه حماس، نه علیه جمعیت غیرنظامی فلسطینی.» اظهارات نتانیاهو در حالی است که بیش از ۲۶ هزار غیرنظامی تاکنون در غزه شهید شده، بیش از ۶۰ هزار تن زخمی و تقریبا تمامی ساکنان باریکه غزه آواره شدهاند و رژیم صهیونیستی مانع دسترسی اهالی غزه به کمکهای اولیه میشود. این آمار از لحظه نگارش این گزارش تا لحظه انتشار آن افزایش پیدا خواهد کرد.
دستاورد سوم؛ اسرائیل مظلوم نیست
بیش از ۷۴ سال است که اسرائیل تمام اقدامات غیر انسانی، غاصبانه و متجاوزانه خود را ذیل این عبارت توجیه و مشروع میکند؛ یهودستیزی. گویا تمام یهودیت یعنی اسرائیل؛ در نتیجه هرکس اقدامی در تقابل با رفتارهای ناقض حقوق مردم فلسطین توسط اسرائیل انجام دهد؛ یهودستیز است. ایلان پاپه، پژوهشگر و مورخ اسرائیلی، در جایی از کتاب «ده غلط رایج درباره اسرائیل» به این مسئله اشاره کرده است که اسرائیل به دنبال آن است تا بگوید: «اسرائیل و یهودیت یکی هستند به همین خاطر وقتی میبیند که رفتارهایش از سمت مردم دنیا رد میشود آن را یهودستیزی به حساب میآورد.»
در رابطه با رای اخیر دیوان نیز اسرائیل به همین مظلوم نمایی متوسل شد؛ نتانیاهو در ادامه واکنشش در رابطه با تصمیم دادگاه لاهه مدعی شد موضعگیریها مبنی بر اینکه اسرائیل در حال نسل کشی علیه فلسطینیان است، «نه تنها نادرست، بلکه ادعایی ظالمانه است.»
با این حال ارائه مستندات متقن توسط آفریقای جنوبی توانست دادگاه لاهه را در مقابل دیدگان میلیونها نفر از مردم دنیا قانع کند که اسرائیل طرف مظلوم ماجرا نیست. امر مهمی که واکنش مقامات اسرائیلی را برانگیخت همین مسئلهست اسرائیل برای مشروعیت بخشیدن به خود سالها هزینه کرده؛ مشروعیتی متزلزل که با اقامه دعوای آفریقا جنوبی بیش از پیش متزلزل شده است.
مهمترین دستاورد؛ رابطه با اسرائیل، عادی نیست
در این سالها سیاست اسرائیل عادیسازی روابط با کشورهای منطقه بود، سیاستی که تا پیش از حماسه ۷ اکتبر با قدرت پیش میرفت. شاید بتوان نخستین بنای نامبارکی که توسط طوفان الاقصی تخریب شد همین عادیسازی روابط دانست؛ بنایی که آثار برجایمانده آن نیز با رای دادگاه لاهه بر باد رفت. در حال حاضر هرچند برخی از کشورهای منطقه با ابزار نفاق سعی در حفظ این روابط داشته باشند، اما از بیان علنی آن واهمه دارند.
تمام موارد فوق دستاوردهایی است که حتی بدون تحقق الزام آوری و ضمانت اجرا برای اسرائیل به تنهایی اقدامی موثر در جهت کمک به فلسطین است. آنچه واضح به نظر میرسد این است که اسرائیل و حامیانش به همین دلیل در صدد هستند تا این اتفاق حقوقی مهم را کم اهمیت جلوه داده و آن را به حاشیه بکشانند. حقوق بین الملل اکنون محتاج فشار افکار عمومی است تا مسیری را که آغاز کرده به انتها برساند.