گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، فاطمه قربانی رضوان، نتایج مشارکت چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از نگاه جامعه شناسی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حال اگر نتیجه این مشارکت را به فرهنگ و هنر و جایگاه تاثیرگذار آن در میان مردم گره بزنیم نکات اساسی قابل ذکر است.
سالهاست که با رونق سینمای کمدی، مدیران سینمایی به خود و مدیرتشان در آشتی مردم با سینما و استقبال از آن افتخار میکنند و با اعلام آمارهای چند میلیاردی تماشای فیلمها آن را برگ برندهای برای خود میدانند. فیلمهایی که اغلب در ژانر کمدی هستند و رشد قارچ گونه آن در چندسال اخیر بیش از پیش چشمگیر بوده است. اگرچه که باید به هنرمندان و تولید کنندگان این ژانر تبریک گفت که توانسته اند دقایقی سبب فراموشی تماشاگران از دغدغههای روزمره شوند و با فیلم کمدی لحظات شادی را برای خود و خانواده رقم بزنند، اما درست گفته اند که صدای دهل از دور شنیدن خوش است.
حالا همین مردمی که با فیلمهای کمدی کم کیفیت و غالبا بی محتوا پا به عرصه مهمترین وظایف سیاسی میگذارند با کنش اجتماعی خود نکات مهمی را بروز میدهند. سینمایی که سالها با عرضه فیلمهای ژانر کمدی بی کیفیت و دلخوش شدن به آمار استقبال آن ظرفیت گسترده ژانر اجتماعی و تاثیر آن را فراموش کرده است در همین بزنگاهها به خود میآید، اما افسوس که زمان گذشته و دیر است.
البته در این میان نوک پیکان به سمت مدیریت تهی از آینده پژوهی برخی مدیران سینمایی است. تماشاگرانی که با ژانر کمدی مدعی سرگرم کردنشان بوده اند و با این عذر که مخاطب ایرانی خسته است، دست به افزایش تولید فیلمهای ژانر کمدی زده و با غفلت از جایگاه ژانر اجتماعی و قدرت آن در جهت دهی به افکار عمومی مهمترین گام در همراه کردن مخاطب و روشنگری را سالها از دست دادند.
درواقع ژانر کمدی مسکنی مقطعی بود که با سرمایه گذاری سنگین روی آن تمام انرژی هنری سینمای ایران برای آن صرف شد بی آنکه توجهی جدی به جایگاه سینمای ژانر اجتماعی به شکل قابل توجهی صورت گیرد. اگر نیمی از این سرمایه گذاری کلان صرف ساخت فیلمهای ژانر اجتماعی میشد و یا اقداماتی جهت ایجاد زیرساختهایی برای استقبال مخاطب از فیلمهای اجتماعی در نظر گرفته میشد، شاید امروز شاهد واکنش اجتماعی متفاوت تری در امر انتخابات بودیم.
با نگاهی به آثار ژانر اجتماعی در دولتهای گوناگون میتوان چشم اندازی از شیوه تعریف جامعه در آن دولتها را در نظر گرفت. سالهایی که این ژانر با فیلمهای سراسر سیاه نمایی دایهی نمایش واقعی جامعه ایران را داشت تا زمانی که سایر ژانرها همچون کمدی جایگاه و چراغ سبز مدیریتی گرفتند که ژانر اجتماعی به نوعی کاملا نادیده و به حاشیهای رانده شد.
اگرچه که تولید فیلمهای اجتماعی مخاطبان کمتری را راهی سینما میکند، اما نباید تجربهی سرمایه گذاری سینمای کمدی را فراموش کرد؛ ژانری که با گذر از سالها رفته رفته به آن اهمیت بیشتری داده شد، زیرساختهای گوناگونی برای تولید این ژانر در نظر گرفته شد و پس از شروع استقبال مخاطبان از آن امروز بیشترین میزان سرمایه گذاری را به خود اختصاص داده است.
درواقع با تکیه بر این تعریف که فیلمهای ژانر اجتماعی بیانگر یک مساله اجتماعی در جامعه هستند، فیلمهایی روایی که درگیریها اجتماعی، تضادهای فردی با جامعه با ادغام شخصیتها؛ میتوان گفت مخاطب اگر در دفعات مختلف و به شکلی اصولی جامعه هنری و مدیریت فرهنگی را همسو با دغدغههای اجتماعی خود ببیند به قطع در کارزارهای سیاسی اجتماعی نقش پررنگ تری را از خود نشان خواهد داد.